ستیز غیرمسلحانه علیه قدرت مسلح
آنچه از زنان روس و بلاروس میتوان آموخت
رضا رضایی
در اعتراضهای بلاروس این امر آشکار شد که چگونه مقامات وقتی برای قدرت نامحدود و غیرقانونی خود احساس خطر مینمایند، دندانهای خود را تیز میکنند.
در دو ماه پسین که بگو و مگوهای آغاز گفتگوهای صلح جدی شد و سرانجام به نشست رودررو میان هیاتهای دولت و طالبان انجامید، در آن سوی رود آمو، زنان در برابر قدرت نامحدود پوتین و دیکتاتور بلاروس قد علم کردند و رهبری جنبشهای اعتراضی را در دست هدایت گرفتند.
در بلاروس سهزنی که سابقۀ فعالیت مستقیم در سیاست را نداشتند برای پایان دادن به سهدهه حاکمیت دیکتاتور بلاروس؛ الکساندرو لوکاشنکو متحد شدهاند.
این سهزن سوتلانا تیخانوفسایا، ورونیکا تسپکالو و ماریا کولسنیکووا استند که بهخاطر رهبری کارزار مخالفان برای انتخابات ریاست جمهوری ماه اگست بلاروس گردهم آمده بودند.
اکنون آنها جنبش اعتراضی علیه لوکاشنکو را هدایت میکنند. لوکاشنکو آخرین دیکتاتور اروپا بهشمار میرود و از سال ۱۹۹۴ قدرت را در دست دارد. بیشتر اقتصاد در تسلط دولتش است و مخالفانش را شدیدا با سانسور و پولیس سرکوب میکند.
خانم سوتلانا تیخانوفسایا پس از آنکه شوهرش؛ سرگئی تیخانوفسکی زندانی و از شرکت در انتخابات منع شد، بهجای او برای نامزدی ریاست جمهوری اقدام کرد.
در ادامه کارزار ورونیکا تسپکالو همراه شد که او هم همسرش والری از رقابتهای ریاست جمهوری منع شده بود. زن دیگر این کاروان ماریا کولسنیکووا، سخنگوی ویکتور باباریکو، نامزد انتخاباتی زندانی است.
آنچه ابتکار این زنان را از همه برجستهتر کرد، ضمن به چالشکشیدن ماهیت مردسالاری سیاست در بلاروس از طریق شرکت در انتخابات، برای اولین بار اعتراضهای منسجم را در سراسر کشور شکل دادهاند.
با اینکه لوکاشنکو در طول حدود سهدهه قدرت خود این پیام را منتقل کرده بود که زنان برای رهبری کشور مناسب نیستند و نقشی را که برای زنان بلاروس قایل میداند، نقش «همسر، مادر و خانهدار» بودن است.
هرچند در انتخابات ۹ اگست که بدون حضور ناظران بینالمللی و با تقلب گسترده برگزار شد، لوکاشینکو خود را پیروز اعلام کرد، نامزد مخالفان خانم سوتلانا و ورونیکا با تهدید از دست دادن فرزندانشان توسط عوامل رژیم لوکاشینکو مجبور به پذیرش تبعید اجباری شدند.
ماریا نیز چندین بار توسط ماموران ناشناس ربوده شد و با دور انداختن پاسپورت خود در مرز اوکراین از تبعید سرباز زد. هر سۀ این زنها با تشکیل شورای ملی انتقال قدرت گفتند که یک هدف را دنبال میکنند: «به زیرکشیدن دیکتاتور از قدرت.»
به تازگی هم دو نویسندۀ زن سرشناس از بلاروس و روسیه آستین ایستادگی در برابر پوتین و الکساندر لوکاشنکو بر زدهاند. سوتلانا الکسیویچ، نویسنده بلاروسی و برنده جایزۀ نوبل ادبی با نشر نامهیی سرگشاده قدرت لوکاشینکو را به باد انتقاد گرفت.
به گفته او «آنها نخست کشور ما را مصادره کردند، حالا بهترینهای ما را میربایند، اما صدها نفر دیگر خواهند آمد و جای کسانی را که از میان ما برده شدهاند پر خواهند کرد… ما کودتا آماده نکردهایم. ما میخواهیم از گسست در کشور خود جلوگیری کنیم. ما میخواستیم گفتگویی در جامعه آغاز شود. لوکاشنکو میگوید با خیابان صحبت نمیکند، اما خیابان نشاندهندۀ صدهاهزار نفر است که هر روز یا هر یکشنبه بیرون میریزند. این خیابان نیست، ملت است.»
خانم سوتلانا برای اینکه نشان بدهد حاضر نیست تن به تبعید بدهد، پاسپورت خود را از کلکین آپارتمانش بیرون انداخت. اتفاقی که برای خانم ماریا کولسنیکووا در مرز اوکراین رخ داده بود.
او نخبگان فرهنگی روسیه را نیز خطاب قرار داده است: «چرا سکوت کردهاید؟ چرا صدا بلند نمیکنید درحالی که میبینید این ملت کوچک اما سرافراز را لگدمال میکنند؟ مگر ما خواهران و برادران شما نیستیم» او ضمن دعوت از دولت لوکاشینکو و مخالفان به گفتگو از کرملین نیز خواست که دست از حمایت لوکاشینکو بردارد.
خانم لیودمیلا اولیتسکایا، یکی از شناختهشدهترین نویسندگان روسیه و منتقد جدی پوتین صدای سوتلانا را شنید و بهصورت علنی چنین پاسخ داد: «سوتلانای عزیز! امروز بلاروس چیزی را تجربه میکند که به احتمال زیاد روسیه مجبور خواهد شد که بهزودی آن را تجربه کند. برای همه ما، رویدادهای اخیر در بلاروس الگویی از آینده نزدیک ماست.»
او اعتراضهای شهروندان بلاروس را مبتنی بر عزت نفس توصیف کرد که دیگر نمیخواهند زیر بار قدرت یک فرد تنگنظر با تحصیلات ضعیف که برای حفظ قدرت نامحدود دیوانه میشود، قرار بگیرند.
خانم اولیتسکایا افزود: حوادث بلاروس تصویر ناب من از زندگی را نابود کرد: این امر آشکار شد که مقامات وقتی برای قدرت نامحدود و غیرقانونی خود احساس خطر میکنند، چگونه دندانهای خود را تیز میکنند.
او وقار معترضانی را ستایش کرد که در گردهمآییهایی آرام و بدون خشونت در برابر اشتهای شیطانی مقامات و در صدرشان دیکتاتوری بیاستعداد سرانجام سکوتشان را شکستند. به باور اولیتسکایا وقایع امروز بلاروس بهزودی دامنگیر روسیه نیز خواهد شد.
خانم لیودمیلا اولیتسکایا در پایان نامۀ خود خانم الکسیویچ را چنین خطاب قرار داد: «از صمیم قلب به تو درود میفرستم، برایت سلامتی و استحکام آرزو میکنم، آرزو میکنم که روزی در کشوری زندگی کنی که از شر دولتی نادان و تهوعآور خلاص شده باشد.»
به گفته الکساندر آرخانگلسکی نویسنده روس، هرچند صداها همیشه از پرده شلوغ سروصدا عبور نمیکنند، اما آیا این امکانپذیر است که زنان رهبران سیاسی ما همانند زنان رهبران در بند بلاروس در برابر ایدیالوژی طالبان جنبش ایستادگی راه بیندازند؟ آیا میشود انتظار داشت که زنان عادی جامعه بایستند و بگویند که بار دیگر تحمل شلاق امارت نادان و تهوعآور طالبان را ندارند؟ آیا نمایندگان زن در گفتگوهای قطر به طالبان خواهند گفت که آنها برای قدرت چه اندازه جنون و جنایت آفریدهاند؟ چه درسهایی میشود از زنان بلاروس و روسیه برای درهم شکستن اشتهای شیطانی طالبان گرفت؟
پینوشت:
-*سوتلانا الکسیویچ، نویسنده و روزنامهنگار اهل بلاروس و برندهٔ جایزۀ نوبل ادبیات در سال ۲۰۱۵ و برندۀ جایزۀ صلح نمایشگاه کتاب فرانکفورت در سال ۲۰۱۳ است. زمزمههای چرنوبیل: تاریخ شفاهی، صداهای شوروی از جنگ افغانستان، جنگ چهرۀ زنانه ندارد، پسرانی از جنس روی، زمان دست دوم: تاریخ شفاهی و آخرین شاهدان از مهمترین کتابهای او هستند.
-*لیودمیلا اولیتسکایا، یکی از شناختهشدهترین نویسندگان روس در جهان است. او در سال ۲۰۰۲ برندۀ جایزه بوکر روسیه شد، در سال ۲۰۱۱ جایزه سیمون دو بووار را دریافت کرد و نشان لژیون دونور فرانسه نیز به او اهدا شده است. او نویسنده دهها مجموعه کتاب قصهها، نمایشنامهها و چند داستان است، اما ۵ رمان او باعث شهرت این نویسنده شده است. مهمترین آنها «نردبان یعقوب، چادر سبز بزرگ» و بهویژه «مترجم دانیئل اشتاین» اثر عمیق است که جایزه ادبی «کتاب بزرگ» روسی را نصیب او کرد.