تحلیل

طرح جدید پاکستان؛ مقام ارشد مذهبی برای نظارت

مصطفی هزاره

اسلام‌آباد درصدد حمایت از طرح تازه‌یی برای ساختار احتمالی حضور طالبان در افغانستان است. طرحی که به واسطۀ آن شاید بحث ریاست‌جمهوری در کنار طالبان امکان‌پذیر نباشد، اما مقامی به‌عنوان ارشد برای نظارت از اجرای قانون، راهی است که پاکستان می‌خواهد از آن طریق، طالبان را در حکومت افغانستان دخیل بسازد. مقامی که احتمالا به‌عنوان یک مرجع دینی و اصطلاح «بزرگ و ریش‌سفید قومی» در قالب نامی سیاسی در دولت آینده نقش خواهد داشت و با نظارت بر ریاست اجرایی حکومت پیشنهادی، می‌تواند با مقامی به ظاهر سمبولیک، بازیگر اصلی پیاده‌سازی اهداف دولت پاکستان باشد.

دولت پاکستان استقبال بی‌نظیری از سفر داکتر عبدالله به این کشور داشت. تشریفاتی که در حد یک رییس‌جمهور متحد صورت می‌گیرد.

رقابت و کشاکش میان دکتور غنی و داکتر عبدالله به‌عنوان دو چهرۀ ناهمگون در شش‌سال اخیر، هیچ‌گاه رنگ و نشانی از صلح نداشت.

 از طرفی داکتر عبدالله ادعای دو دوره برنده‌بودن در انتخابات را دارد و عدم رسیدن به این پست برای او به نوعی سرشکستگی سیاسی محسوب می‌شود.

به نظر می‌رسد که سفر عبدالله به پاکستان، به نوعی دهن‌کجی به ریاست‌جمهوری و ایجاد راه و راهکار تازه‌یی برای ابتکار صلح از طرف او باشد.

از سویی هم، حکومت پاکستان به‌خوبی می‌داند که رییس‌جمهور غنی مخالف جدی و چالش‌برانگیز پاکستان و سیاست‌های مداخله‌جویانۀ آن در افغانستان است.

 به گفتۀ برخی منابع نزدیک به داکتر عبدالله، پاکستان با حمایت از وی خواستار نقش دادن به او در طرح احتمالی خود برای افغانستان پس از صلح است.

داکتر عبدالله از طرفی به‌عنوان نمایندۀ حزب جمعیت اسلامی، یکی از بزرگ‌ترین احزاب جهادی کشور و از طرفی دیگر با رگ و ریشۀ پشتونی، به گفتۀ نزدیکان سیاسی‌اش، می‌تواند خلای قدرت‌خواهی هواداران این حزب و ننگ عدم ریاست پشتون‌های افراطی را کنترل کند.

 ریاست اجرایی احتمالی در سایۀ طالبان که حکم ناظر بر اجراآت را دارد و شبیه یک رهبر مذهبی عمل کند. طرح احتمالی دولت پاکستان این است که با انحلال دولت فعلی که رضایت نسبی طالبان را به همراه دارد، برگ برنده در رابطه با استراتژی موفق امریکا در ختم جنگ در افغانستان باشد.

نزدیکی زمان انتخابات ریاست جمهوری امریکا و عطش جمهوری‌خواهان در به‌دست‌آوردن دست‌آوردهای ممکن برای جمع‌آوری دوبارۀ آرا نیز یکی از موارد دیگر مورد بحث است.

پس از شکست گفتگوی صلح با کوریای شمالی و عدم نتیجۀ ملموس تحریم‌ها علیه ایران، بدون شک صلح در افغانستان برگ برندۀ ترمپ برای شکست دموکرات‌ها خواهد بود.

 خلیل‌زاد در سفر اخیر ماموریت دارد تا پروندۀ صلح را یک‌طرفه کند. مقاومت دولت در صلح شتاب‌زده می‌تواند از گفتگوی صلح، یک ماراتن طولانی بسازد.

از طرف دیگر، تیم مذاکره‌کنندۀ صلح از سوی دولت در قطر نیز، حاصل اجماع احزاب سیاسی است که هر کدام نمایندۀ یک حزب و یا دسته و گروه سیاسی کشور می‌باشند و این گروه‌ها امروزه، هر کدام نظر مختلفی در پیشبرد صلح دارند و این‌گونه برداشت می‌شود که این عدم انسجام فکری در مقابله با گروه منسجم طالبان که همه دستورها را به‌صورت دیکته‌شده از پاکستان می‌گیرند، روایت صلح در قطر را پیچیده و طولانی‌تر بسازد.

با این حال تحرکات روزمرۀ اجتماعی در مقابله با حوادث مختلف اجتماعی، تصویر دوری از صف‌بندی افغانستان امروز دارد. صف‌بندی‌ای که با اجماع گروه‌های تندروی دینی در مقابل جبهۀ جمهوری به صورت نامحسوس و با توجه به واکنش‌های عمومی در حال شکل‌گیری است؛ مواردی مثل درج نام مادر در شناس‌نامه، برگزاری مراسم یادبود داکتر نجیب که عملا جامعه را در مقابل دو گروه تازه قرار داده است.

با این وجود می‌توان پیش‌بینی کرد که در آیندۀ نزدیک، طالبان به واسطه قرائت‌های دینی رادیکال خود، درصدد جذب گروه‌های جهادی و افراطی دینی زیر چتر تازه‌یی باشند. چتری که حاصل توافق یا بیعت باشد. در مقابل نیز نسل معترض به جنگ و نسل جوان امروز نیز به صف‌بندی برسند.

غنی می‌تواند در این فرصت، نمایندگی جبهۀ جمهوری را در مقابل این گروه‌های افراطی را به دست بیاورد؛ حمایت از نهادهای مدنی به‌عنوان سدهای مستحکم در برابر افراطیت دینی، حمایت از نهادهای فرهنگی و اجتماعی و تقویت شکل‌گیری گروه‌های بی‌طرف معترض به جنایات جنگ‌های افغانستان، می‌تواند صداهای مختلف جامعه را دوباره به حرکت دربیاورد.

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا