مقالات

زنان ناقص‌العقل نیستند

نقد و بررسی خطبۀ ۸۰ نهج‌البلاغه

موضوع خطبه ۸۰ نهج‌البلاغه، همواره یکی از مباحث چالش‌برانگیز در صد سال اخیر بوده و موافقان و مخالفانی داشته‌ است.

مخالفان به خصوص منتقدان آموزه‌های اسلامی، مفاد این خطبه را مستمسک قرار داده و ادعا کرده‌اند اسلام، همواره زن‌ستیز بوده و برای تخریب زنان چیزی کم نگذاشته است.

واقعیت امر این است که با توجه به جایگاه بلند امام علی (ع) در تاریخ اسلام و طرح این سخن در «نهج‌البلاغه» که دربرگیرندۀ خطبه‌ها، نامه‌ها و حکمت‌های بلیغ آن خداوندگار سخن است، امری عجیب به نظر می‌رسد.

برای نگارنده نیز این پرسش همواره مطرح بود که چگونه امکان دارد شخصیتی مانند امام علی (ع) چنین داوری دربارۀ زنان داشته باشد؟ از این رو در پی تحقیق برآمدم تا از واقعیت آن سر در بیاورم. نوشتار زیر، حاصل آن تحقیق است.

سید رضی و تدوین نهج‌البلاغه

مرحوم سید رضی (۳۵۹-۴۰۶ق) فقیه، شاعر و ادیب توانمند نیمۀ دوم قرن چهارم در بغداد بود و در اوایل قرن پنجم، بدرود زندگی گفت.

وی بنا بر ذایقۀ ادبی خویش، تصمیم گرفت خطبه‌ها، نامه‌ها و حکمت‌های امام علی(ع) که در کتاب‌های مختلف پراکنده بود را جمع کند. سید رضی بر اساس نگاه ادبی و بلاغی خویش توانست سخنان بلیغ، فصیح و سرشار از آرایه‌های ادبی امام علی(ع) را در کتابی گرد آورد و نام آن را «نهج‌البلاغه» (راه و روش بلاغت) بگذارد.

البته بُن‌مایۀ ادبی او، باعث شد که از سه امر مهم پژوهشی، چون آوردن منابع سخنان امام، بررسی‌کردن سند و محتوای آن‌ها غفلت کند.

او با این که کاری از جنس کارستان انجام داد و گنجینه عظیمی را تقدیم بشریت کرد با سهل‌انگاری خود، بر دوش جامعۀ اسلامی و ارادتمندان امام علی(ع) هزینۀ را نیز تحمیل کرد.

چنین شد که ارادتمندان و منتقدان، دیگر نه دنبال بررسی سند کتاب رفتند و نه به امور محتوایی و سنجش آن با عقل و قرآن، توجه کردند. منتقدان و بدخواهان با پاره‌هایی از متن نهج‌البلاغه، اسلام و بزرگان آن را زیر سؤال بردند و برخی با استدلال به برخی خطبه‌ها، به جنگ مذهبی دامن زدند. با آن هم ده‌ها دانشمند شیعه و سنی به شرح این کتاب پرداخته و صدها کتاب را بر ذخایر جامعه اسلامی افزودند.

البته فضای اجتماعی و فرهنگی زن‌ستیزانه در ادوار تاریخ اسلام بر تدوین منابع اسلامی و راه‌یابی نگاه نکوهش زنان در اراده و کار مرحوم سید رضی را نمی‌توان نادیده گرفت؛ چه اینکه باور به نکوهش بانوان و تلاش برای انزوای آنان، برخاسته از جامعه زن‌ستیزانه پیش از اسلام بود و در دوران حکومت نبوی نیز فرصت حضور زنان در سیاست و اجتماع فراهم نشد.

چنین شد که قرآن نیز کمتر به صورت مستقیم با زنان سخن گفته و بیشتر طرف خطابش با مردان است. باورهای اجتماعی و فضای فرهنگی حاکم در جامعه عرب نیز در متن روایات راه‌یافته و مسایل بسیاری با روایات آمیخته گردید و به‌عنوان جزیی از مسلمات دینی درآمد.

با تأسف این باور در قرن‌های مختلف در آثار ادبی، فلسفی، روایی و فقهی نویسندگان اسلامی وجود داشته‌ و در قرن چهارم که نهج‌البلاغه تدوین شد نیز هیچ استثنایی وجود نداشته‌ است؛ چنان‌که برادرش سید مرتضی (م ۴۳۶ق)، به صراحت از نقص عقل زنان یاد کرده‌ است. (شریف مرتضی، ۱۴۰۵، ج۳: ۱۲۴٫)

متن خطبۀ ۸۰ نهج‌البلاغه

و من خطبه له (علیه‌السلام) بعد فراغه من حرب‌الجمل فی ذم‌النساء ببیان نقصهن: «مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ النِّسَاءَ نَوَاقِصُ الْإِیمَانِ نَوَاقِصُ الْحُظُوظِ نَوَاقِصُ الْعُقُولِ فَأَمَّا نُقْصَانُ إِیمَانِهِنَّ فَقُعُودُهُنَّ عَنِ الصَّلَاهِ وَ الصِّیَامِ فِی أَیَّامِ حَیْضِهِنَّ وَ أَمَّا نُقْصَانُ عُقُولِهِنَّ فَشَهَادَهُ امْرَأَتَیْنِ کَشَهَادَهِ الرَّجُلِ الْوَاحِدِ وَ أَمَّا نُقْصَانُ حُظُوظِهِنَّ فَمَوَارِیثُهُنَّ عَلَى الْأَنْصَافِ مِنْ مَوَارِیثِ الرِّجَالِ فَاتَّقُوا شِرَارَ النِّسَاءِ وَ کُونُوا مِنْ خِیَارِهِنَّ عَلَى حَذَرٍ وَ لَا تُطِیعُوهُنَّ فِی الْمَعْرُوفِ حَتَّى لَا یَطْمَعْنَ فِی الْمُنْکَرِ.»

پس از جنگ جمل و فرونشاندن شورش بصره در سال ۳۶٫هجرى ماه جمادى الثّانى در مسجد شهر بصره فرمود: «اى مردم! همانا زنان در مقایسه با مردان، در ایمان، و بهره‌ورى از اموال، و عقل متفاوتند، اما تفاوت ایمان بانوان، بر کنار بودن از نماز و روزه در ایّام «عادت حیض» آنان است، اما تفاوت عقل‌شان با مردان بدان جهت که شهادت دو زن برابر شهادت یک مرد است، و علّت تفاوت در بهره‌ورى از اموال آن که ارث بانوان نصف ارث مردان است.

پس، از زنان بد، بپرهیزید و مراقب نیکان‌شان باشید، در خواسته‌هاى نیکو، همواره فرمان‌بردارشان نباشید، تا در انجام منکرات طمع ورزند.» (سید رضی، ۱۳۷۹: ۱۲۹)

(نقد و بررسی خطبه ۸۰ نهج‌البلاغه)

الف – منابع اهل ‌سنت

پیش از نهج‌البلاغه که در اواخر قرن چهارم تدوین شده، حدود ۱۵۰سال پیش، مسالۀ نواقص‌العقل بودن زنان در صحیح بخاری و در دیگر صحاح سته (به جز سنن نسایی) و منابع متعدد اهل‌سنت، از زبان پیامبر(ص) مطرح شده‌ با این تفاوت که محتوای دو روایت، یکی است و شیوۀ بیان متفاوت.

در صحیح بخاری حدیث ۳۰۴ و ۱۴۶۲، اثر محمداسماعیل بخاری (۱۹۴-۲۵۶ هجری) آمده ‌است:

حَدَّثَنَا سَعِیدُ بْنُ أَبِی مَرْیَمَ، قَالَ: أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ، قَالَ: أَخْبَرَنِی زَیْدٌ هُوَ ابْنُ أَسْلَمَ، عَنْ عِیَاضِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ، عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الخُدْرِیِّ، قَالَ: خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فِی أَضْحَى أَوْ فِطْرٍ إِلَى المُصَلَّى، فَمَرَّ عَلَى النِّسَاءِ، فَقَالَ: «یَا مَعْشَرَ النِّسَاءِ! تَصَدَّقْنَ فَإِنِّی أُرِیتُکُنَّ أَکْثَرَ أَهْلِ النَّارِ» فَقُلْنَ: وَبِمَ یَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: «تُکْثِرْنَ اللَّعْنَ، وَتَکْفُرْنَ العَشِیرَ، مَا رَأَیْتُ مِنْ نَاقِصَاتِ عَقْلٍ وَ دِینٍ أَذْهَبَ لِلُبِّ الرَّجُلِ الحَازِمِ مِنْ إِحْدَاکُنَّ»، قُلْنَ: وَمَا نُقْصَانُ دِینِنَا وَ عَقْلِنَا یَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: «أَلَیْسَ شَهَادَهُ المَرْأَهِ مِثْلَ نِصْفِ شَهَادَهِ الرَّجُلِ» قُلْنَ: بَلَى، قَالَ: «فَذَلِکِ مِنْ نُقْصَانِ عَقْلِهَا، أَلَیْسَ إِذَا حَاضَتْ لَمْ تُصَلِّ وَلَمْ تَصُمْ» قُلْنَ: بَلَى، قَالَ: «فَذَلِکِ مِنْ نُقْصَانِ دِینِهَا»

«از ابوسعید خُدری روایت است که گفت: رسول خدا (ص) در عید قربان یا عید فطر به سوی عیدگاه روانه شد و چون به جمعی از زنان گذشت، فرمود: ای گروه زنان! صدقه بیش‌تر بدهید، همانا بر من نشان داده شده که شما بیش‌تر اهل دوزخ هستید. زنان گفتند: چرا یا رسول‌الله؟ آن حضرت فرمود: لعنت بسیار می‌کنید و کفران نعمت شوهران می‌نمایید. من هیچ ناقص عقل و دینی ندیده‌ام که عقل مرد را زودتر از شما از میان برد. زنان گفتند: نقصان عقل و دین ما چیست یا رسول‌الله؟

حضرت فرمود: آیا شهادت زن، نصف شهادت مرد نیست؟ گفتند: آری. فرمود: این از نقصان عقل اوست. آیا چنان نیست که زنی حیض می‌شود، نماز نمی‌خواند و روزه نمی‌گیرد؟ گفتند: آری، چنین است. فرمود: و این، از نقصان دین اوست.» (بخاری، ۱۳۹۱، ج۱: ۱۵۶؛ مسلم، ۱۴۱۲، ج۱، (ح۱۳۲): ۸۶؛ ابوداوود، ۱۴۱۰، ج۴ (ح ۴۶۷۹): ۱۹۹۹؛ نسایی، ۱۴۰۶، ج۴ (ح ۲۶۱۳): ۳۰۶؛ ابن ماجه، ۱۴۳۰، ج۵ (ح۴۰۰۳): ۱۳۸)

در این روایت که «در منابع اهل سنت به هفت طریق و با سند صحیح نقل شده است» (ناهید، ۱۳۹۵: ۸۴) حضرت پیامبر (ص)، زنان را از نظر عقل و دین، ناقص قلم‌داد کرده و قاعدۀ ماهیانه و قبول نشدن شهادت یک زن را دلیل بر این دو نقصان مطرح کرده ‌است.

 

ب- منابع شیعه

پیش از سید رضی (۳۵۹-۴۰۶ق)، شیخ کلینی (م ۳۲۹ق) و شیخ صدوق (۳۰۵ -۳۸۱ق.) روایتی از پیامبر (ص) در نکوهش زنان با تعبیرات «ضعیفات‌الدین و ناقصات‌العقول» را آورده بودند.

عَنْ أَبِی عَبْدِاللهِ علیه‌السلام، قَالَ: «قَالَ رَسُولُ‌اللهِ صلى‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم: مَا رَأَیْتُ مِنْ ضَعِیفَاتِ الدِّینِ وَ نَاقِصَاتِ الْعُقُولِ أَسْلَبَ لِذِی لُبٍّ مِنْکُنَّ.» «رسول خدا صلّى‌اللّه علیه و آله فرمود: ندیدم سست عقیده و کم‌عقل‌تر از شما زنان که در ربودن عقل صاحبان خرد از شما تیز پنجه‌تر و تردست‌تر باشد.» (کلینی، ۱۳۸۷، ج۱۰: ۵۶۵؛ صدوق، ۱۳۶۷، ج۵: ۲۰)

شیخ طوسی (۳۸۵ – ۴۶۰ق)، از هم‌دوره‌های سید رضی نیز این روایت را در کتاب «تهذیب» خود نقل کرده. (طوسی، ۱۳۶۴: ۴۰۴) البته شیخ صدوق در کتاب من لایحضره الفقیه، روایت صحیح بخاری را نیز با اندک تغییراتی ذکر کرده‌ است:

«وَ مَرَّ رَسُولُ‌اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَلَى نِسْوَهٍ فَوَقَفَ عَلَیْهِنَّ ثُمَّ قَالَ «یَا مَعَاشِرَ اَلنِّسَاءِ مَا رَأَیْتُ نَوَاقِصَ عُقُولٍ وَ دِینٍ أَذْهَبَ بِعُقُولِ ذَوِی اَلْأَلْبَابِ مِنْکُنَّ إِنِّی قَدْ رَأَیْتُ أَنَّکُنَّ أَکْثَرُ أَهْلِ اَلنَّارِ، یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ فَتَقَرَّبْنَ إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا اِسْتَطَعْتُنَّ» فَقَالَتِ اِمْرَأَهٌ مِنْهُنَّ یَا رَسُولَ اَللَّهِ مَا نُقْصَانُ دِینِنَا وَ عُقُولِنَا فَقَالَ «أَمَّا نُقْصَانُ دِینِکُنَّ فَالْحَیْضُ اَلَّذِی یُصِیبُکُنَّ فَتَمْکُثُ إِحْدَاکُنَّ مَا شَاءَ اَللَّهُ لاَ تُصَلِّی وَ لاَ تَصُومُ وَ أَمَّا نُقْصَانُ عُقُولِکُنَّ فَشَهَادَتُکُنَّ إِنَّمَا شَهَادَهُ اَلْمَرْأَهِ نِصْفُ شَهَادَهِ‌اَلرَّجُلِ.»

و رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله را گذر بر زنانى افتاد و در کنار آنان توقفى فرمود و بعد خطاب به آنان فرمود: اى گروه زنان من ندیدم کم‌خردان و سست‌دینانى تیزتر از شما به ربودن عقل خردمندان و این چنین مى‌اندیشم که در روز رستاخیز بیش‌تر اهل دوزخ شما باشید. پس از شما می‌خواهم که به خداوند عزّوجلّ‌ خود را نزدیک کنید و به او تقرب جویید هر قدر که در توان دارید، پس زنى پرسید یا رسول اللّه از کجا دین و عقل ما ناقص است‌؟ حضرت فرمود: اما کسرى دین‌تان همین خونى است که در هر ماه شما را از نماز و گاهى از روزه باز می‌دارد و کسر عقل‌تان از شهادت‌تان که هر دو تن از شما برابر با یک مرد است.» (صدوق، ۱۳۶۷، ج۵: ۲۱)

اما محمد بن جریر بن رستم طبری شیعی (م ۳۲۹م) در «المسترشد فی‌الامامه»  حدود صد سال پیش از سید رضی، متن خطبۀ ۸۰ نهج‌البلاغه را در ضمن نامه‌یی از امام علی (ع) ثبت کرده‌ و تنها منبعی که پیش از نهج‌البلاغه می‌توان از این متن نام برد، المسترشد است.

طبری نوشته ‌است: «و رَوِىَ الشَّعْبِیِّ، عن شریح بن هانی قال: خطب علی بن أبی طالب علیه‌السلام بعد ما افتتحت مصر، ثم قال: وإنی مخرج إلیکم کتابا، و کتب…» (طبری، ۱۴۱۵: ۴۰۸ تا ۴۱۸)

طبق متن طبری، فراز «ان‌النساء نواقص‌العقول..» (ص ۴۱۸)، بخشی از نامه‌یی است که حضرت بعد از فتح مصر و دریافت خبر شهادت محمد بن ابی‌بکر، کارگزار امام(ع) در مصر در پاسخ به درخواست یارانش آن را نوشته. امام (ع) در این نامه مفصل از حوادث گذشته از زمان رسول‌الله (ص) تا آن زمان، برای افرادی که حضور داشتند، قضایای زیادی را بیان می‌کند و دستور می‌دهد آن را بنویسند و برای مردم نیز بخوانند. (طبری، ص۴۰۸) اما سید رضی در نهج‌البلاغه، خطبۀ ۸۰ و خصایص‌الایمه، صفحۀ ۱۰۰ آن را در میان خطبه‌ها آورده است.

سند خطبۀ ۸۰ نهج‌البلاغه

از نظر سندی، این روایت (خطبه یا نامه)، مُرسل است و سلسله سند آن از طبری، نویسنده المسترشد تا «الشعبی» قطع است. از نظر مبنای رجالی، چنین روایتی اعتبار ندارد. جدا از مرسل بودن سند، راوی این نامه (عامر بن شراحیل، مشهور به شعبی کوفی) نیز فرد موثق و مورد اعتماد نیست. طبق نظر برخی از علما وی از دشمنان امیرالمومین(ع) بوده‌ است. (خویی، ۱۳۷۲، ج۱۰: ۲۱۰؛ البیان، ۱۴۳۰: ۵۰۳). جالب این که خود طبری در المسترشد، شعبی را نقد کرده و گفته وی سه نقطه ضعف داشت:

۱٫ با امام حسین (ع) مخالفت کرده و با عبدالرحمن محمد بن ابن اشعث همکار بود.

۲٫ با حجاج بن یوسف سقفی همکاری داشت.

۳٫ صد دینار از بیت‌المال را سرقت کرده و آن را در کفش خود پنهان کرده بود. (طبری، ۱۴۱۵: ۱۸۲)

بررسی خطبۀ امام علی (ع) در نکوهش مردم بصره

مرحوم سید رضی، در مقدمۀ خطبۀ ۸۰ نوشته که امام آن را پس از جنگ جمل و و فرونشاندن شورش مردم بصره ایراد کرده. بنابراین، باید جستجو کرد خطبۀ امام پس از جنگ جمل کدام است و آیا این فرازها (نواقص‌العقول بودن زنان و…) در آن وجود دارد یانه؟

واقعیت این است که برخی نویسندگان، سلقیه‌یی برخورد کرده‌اند و با یک احتمال، فرازهای یاد شده را یا به صورت مستقل به‌عنوان خطبه آورده‌اند یا آن فرازها را با اصل خطبۀ امام که در نکوهش مردم بصره ایراد شده، تلفیق کرده‌اند. مثلا:

  1. چنان‌که دیدیم فرازهای نواقص‌العقول، بخشی از نامه‌یی بود که سند مرسل داشت و بعد سید رضی آن را به‌عنوان خطبه ثبت کرده‌است.
  2. سبط ابن جوزی (م ۶۵۱ق)، تاریخ‌نگار اهل سنت در قرن هفتم آن فرازها را با خطبۀ سیزده و یازدۀ امام تلفیق کرده ‌است. نوشتۀ ابن جوزی چنین آغاز می‌شود: «صعد منبر البصره فخطب الناس و قال: ان النساء نواقص الایمان، نواقص الحظوظ، نواقص‌العقول أما… ثم قال یا أهل البصره یا جند المرأه و یا أتباع کل ناعق…» (سبط بن جوزی، ۱۳۷۶: ۷۹)
  3. ابوحنیفه دینوری (م ۲۸۲ق) در الاخبار الطوال (دینوری، ۱۹۶۰: ۱۵۱) که پیش از سید رضی زندگی می‌کرد، خطبۀ مذمت اهل بصره را آورده‌، اما هیچ اشاره‌یی به فراز نواقص‌العقول ندارد و ابراهیم ثقفی (م ۲۸۳ق) در الغارات نیز بدان اشاره نکرده ‌است. شیخ مفید (م ۴۱۶ق) ، استاد سید رضی در «الجمل» (مفید، ۱۴۱۳: ۴۰۷) نیز بدان اشاره نکرده‌ است. در الامامه و السیاسه، منسوب به ابن قتیبه دینوری (م ۲۷۶ق) هم فراز نواقص‌العقول نیست. (برای تفصیل بیشتر، ر.ک: ناهید طیبی، ۱۳۹۵: ۸۴)

بررسی محتوایی

یک – عرضه بر قرآن

بنابر تاکید فراوان ایمۀ شیعه و نیز روایتی از نبی مکرم اسلام (ص)، یکی از راه‌های شناخت روایت صحیح از غیرصحیح، عرضه بر قرآن است. (طبرسی، ۲۰۰۵، ج۱: ۳۹؛ طوسی ۱۴۲۰، ج۱: ۵؛ رازی، ۱۳۷۲، ج۵: ۳۶۸). وقتی فرازهای خطبۀ ۸۰ نهج‌البلاغه را بر قرآن عرضه کنیم، مطمین می‌شویم این سخنان از امام ‌علی (ع) نیست. موضوع قرآن در برابر زنان از جهات مختلف با مردان یک‌سان است.

   1 – در مقام خلقت: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَهٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا…»؛ «ای مردم بترسید از آن خدایی که شما را از  یک نفس آفرید و جفت او را از آن [از همان نفس] خلق کرد.» (نساء، ۱)

 2 –  مقام بیان مسوولیت: «إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُوْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَ الْقَانِتِینَ وَ الْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِینَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِینَ وَ الصَّابِرَاتِ وَ الْخَاشِعِینَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِینَ وَ الْمُتَصَدِّقَاتِ وَ الصَّآئِمِینَ وَالصَّآئِمَاتِ وَالْحَافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحَافِظَاتِ وَ الذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیراً وَالذَّاکِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَهً وَ أَجْراً عَظِیماً»؛ «مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ایمان و مردان و زنان عبادت‏‌پیشه و مردان و زنان راستگو و مردان و زنان شکیبا و مردان و زنان فروتن و مردان و زنان صدقه‏دهنده و مردان و زنان روزه‏‌دار و مردان و زنان پاکدامن و مردان و زنانى که خدا را فراوان یاد مى‌کنند خدا براى [همه] آنان آمرزشى و پاداشى بزرگ فراهم ساخته است.» (احزاب، ۳۵)

   3 – در مقام ایمان و پذیرش عمل: «وَمَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصَّلِحَتِ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّهَ وَلَا یُظْلَمُونَ نَقِیراً»؛ «و هرکس کارهاى شایسته انجام دهد، چه مرد باشد و چه زن، در حالى که مومن باشد پس آنان به بهشت وارد مى‌‏شوند و کم‌ترین ستمى به آنان نمى‌شود.» (نساء، ۱۲۴)

«مَنْ عَمِلَ صَلِحاً مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى‏ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَوهً طَیِّبَهً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ.»؛ «هر کس از مرد یا زن که مومن باشد و کار شایسته کند، حتما به زندگى پاک وپسندیده‌یى زنده‌اش مى‏‌داریم و قطعا مزدشان را بر پایۀ نیکوترین کارى که مى‌‌کرده‏اند، پاداش خواهیم داد.» (نحل، ۹۷)

۴- در مقام بیان کرامت انسانی: «یَآ أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَى‏ وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوباً وَ قَبَآئِلَ لِتَعَارَفُواْ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ»؛ «ای مردم! ما همۀ شما را نخست از مرد و زنی آفریدیم و آن‌گاه شعبه‌های بسیار و فرق مختلف گردانیدیم تا یک‌دیگر را بشناسید، همانا بزرگوار و با افتخارترین شما نزد خدا با تقواترین شمایند، همانا خدا کاملا دانا و آگاه است. (حجرات، ۱۳)

۵- در مقام اغوا، فریب و گمراهی: «وَقُلْنَا یَا آدَمُ اسْکُنْ أَنتَ وَزَوْجُکَ الْجَنَّهَ وَکُلاَ مِنْهَا رَغَدًا حَیْثُ شِئْتُمَا وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَهَ فَتَکُونَا مِنَ الْظَّالِمِینَ* فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا کَانَا فِیهِ…»؛ «و گفتیم: ای آدم! تو با جفت خود در بهشت جای گزین و در آن‌جا از هر نعمت که بخواهید فراوان برخوردار شوید، ولی به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید بود. پس شیطان آن‌ها را به لغزش افکند (تا از آن درخت خوردند) و (بدین عصیان) آنان را از آن مقام بیرون آورد…» (بقره، ۳۵ و ۳۶)

۶- در مقام بیان الگو و نمونۀ ایمانی: «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِینَ آمَنُوا اِمْرَأَهَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِندَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّهِ وَنَجِّنِی مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِین؛ « و باز خدا برای مؤمنان (آسیه) زن فرعون را مَثَل آورد هنگامی که از شوهر کافرش بیزاری جست و عرض کرد: بارالها! من از قصر فرعونی و عزت دنیوی او گذشتم تو خانه‌یی برای من نزد خود در بهشت بنا کن و مرا از شرّ فرعون (کافر) و کردارش و از قوم ستمکار نجات بخش.» (تحریم، ۱۱)

«بر اساس آیات قرآن، تفاوتی در ایمان و مسوولیت‌پذیری، کرامت انسانی، فریب و گمراهی، میان زن و مرد دیده نمی‌شود و هرجا صحبت از کوتاهی در انجام مسوولیت یا گمراهی است، مساله دو سویه و بر زن و مرد اطلاق دارد و جنسیت بر اساس آیات قرآن کریم در ایمان و یا گمراهی افراد نقشی ندارد.» (شهر سؤال، ۱۳۹۲)

روایت پیامبر (ص) و امام علی (ع) مبنی بر نقص در دین و عقل زنان و دلایل آن با آیات بالا به خصوص دو آیۀ ۱۲۴ نسا و ۹۷ نحل در تعارض است. در دو روایت به صورت مطلق، شهادت دو زن را دلیل بر نقص عقل و قاعدگی ماهانه را دلیل بر نقص ایمان و دین می‌داند، اما این دو آیه، معیار را در عمل صالح از زن و مرد می‌داند. در بیان قرآن، فرقی ندارد زن، حایض باشد یا نباشد و افزون بر آن، خداوند همه بشر را دارای عقل می‌داند که با درک و شناخت، عمل صالح را انجام دهد تا بتواند به بهشت راه یابد. افزون بر آن، در شأن و مقام نبی رحمت نیست که حکم کلی داده و زنان را به صورت عموم اهل جهنم اعلام کند.

دوم – تحلیل عقلی:

از ترفندی که نویسندۀ فرازهای زن‌ستیزی خطبه بهره گرفته، پیش‌فرض‌های است که با آیات قرآن درآمیخته‌ و این، نهایت ترفند و رد گم‌ کردن طرف است. در این فراز ناچاریم محتوای هربخش را کالبد شکافی کنیم تا روشن شود اصولا فرازهای زن‌ستیزی خطبه با موضع پیامبر و امام معصوم هم‌خوانی دارد یانه.

 بخش اول: «مَعاشِرَ النّاسِ! إِنَّ النِّساءَ نَواقِصُ الإِیمانِ؛ فأَمّا نُقْصانُ إِیمانِهِنَّ فَقُعُودُهُنَّ عَنِ الصَّلاهِ وَ الصِّیامِ فِى أَیامِ حَیضِهِنَّ». (مردم! ایمان زنان ناتمام است و نشانه ناتمامى ایمان، معذور بودن‌شان از نماز و روزه است به هنگام عادت‌شان)

ایمان، امر فکری و گرایش براساس درک و فهم، نسبت به یک جریان، پدیده و آیین از روی اختیار است و ربطی به زن و مرد ندارد. ممکن است یک زن بر اساس تلاش، تحقیق و عمل به آموزه‌های دین به مراتبی از ایمان برسد که مردی نرسد و درجۀ آن را جز خدا کسی دیگر نداند. اما در این خطبه، دلیل نقص ایمان زنان، امر جسمی و فیزیکی و قاعدۀ ماهانۀ زنان است که در اختیار آنان نیست. قاعدۀ ماهانه زن، جزو فطرت و کمال زن است و در اختیار خودش هم نیست که آن را کم و زیاد کند، زیرا براساس قانون فیزیکی بدن زن با خودش متولد می‌شود. لذا هیچ رابطۀ علمی و منطقی بین نقص ایمان و حیض وجود ندارد. افزون بر آن که بر داشتن نماز و روزه در ایام حیض، دستور مولا و پروردگار است، نه دست خود زن تا برای وی نقصان شمرده شود. لذا پیش از آن‌که نقد متوجه زن شود، نقد متوجه پروردگار می‌شود. بنابراین، هرگز پیامبر و امام علی، خلاف عقل و برهان و خلاف دستور الهی سخن نگفته و آن را در جهت موضع‌گیری جنسیتی استفاده نمی‌کنند.

بخش دوم: نَواقِصُ الْحُظُوظِ؛ وَ أَمّا نُقْصانُ حُظُوظِهِنَّ فَمَوارِیثُهُنَّ عَلَى الأَنْصافِ مِنْ مَوارِیثِ الرَّجالِ» (بهره آنان ناتمام است و نقصان بهره ایشان، نصف بودن سهم آنان از میراث است، نسبت به مردان)

این بخش، ناظر به تفاوت زن و مرد در سهم‌الارث است که برگرفته از آیات ۱۷ و ۱۷۶ سورۀ نساء است. سهم‌الارث، قانون فقهی خاصی است که باتوجه به شرایط و موقعیت اقتصادی بالقوه و بالفعل مردان و زنان در نظر گرفته شده و به حکم پروردگار است. اگر از آن طرف، نصف ارث به زن تعلق دارد، از طرف دیگر نفقۀ او به گردن شوهر است. بنابراین، آموزه‌های دینی، پازل پراکنده‌یی است که باید مجموع آن را در کنار هم چید. با در نظر داشت این نکات، نقص بهره نیز معنا ندارد.

بخش سوم: «نواقص‌العقول؛ وَ أَمّا نُقْصانُ عُقُولِهِنَّ فَشَهادَهُ امْرأَتَینِ کَشَهادَهِ الرَّجُلِ الْواحِد.ِ» (خرد ایشان ناتمام است و نشانه ناتمامى خِرد آنان این بُوَد که گواهى دو زن، چون گواهى یک مرد به حساب رود.)

این بخش که دست‌آویز زیادی برای منتقدان اسلام شده ‌است نیز دارای مشکلاتی است و به جنبه‌های روحی و روانی زن توجه نشده است. شهادت دو زن به جای دو مرد، دلیل بر نقصان خرد آن‌ها نیست؛ چه این که زن، سرشار از عاطفه و محبت است و چه بسا ممکن است هنگام داوری و شهادت، بعد عاطفی او بر تصمیم‌گیری وی غلبه کند و این، خود دارای حکمت و ظرافتی است که در قرآن به آن اشاره شده. در جریان دادرسی اگر دو زن باشد، احتمال مهار عواطف تقلیل می‌یابد. حالا ممکن است آن زن از نظر دانش، فهم و ایمان به مراتب از بسیاری مردان جلوتر باشد. افزون بر این که زمان عصر نزول، زمان غیبت زنان از جامعه است و زنانی که در متن جامعه نبوده، غالبا جرأت و شهامت سخن گفتن و آن‌هم در جریان دادرسی و شهادت دادن بر اموری که عواطف برانگیز است، دشوار است.

آیا مراد از نقصان، تفاوت است؟

تعدادی از شارحین نهج‌البلاغه و نویسندگان دیگر در دفاع از این خطبه «نواقص» را «تفاوت» معنا کرده‌اند و اظهار داشته‌اند امام علی (ع) در پی بیان تفاوت‌های مرد و زن بوده، نه در پی تحقیر زن و بعد شأن صدور آن هم در بارۀ جنگ جمل و شخص عایشه بوده است. (سید رضی، ۱۳۷۹: ۱۲۹)

در سطور بالا از نظر گذشت که این فرازهای خطبه (خصوص بخش اول) اتفاقا در پی تفاوت زنان و مردان هم نیست؛ چه این که تفاوت مردان و زنان در ابعاد مختلف روحی، جسمی و اجتماعی قابل بررسی است؛ چنان‌که نسبت به شرایط زمانۀ خود در نامۀ ۳۱ به امام حسن (ع) به عنوان حاکم و خلیفۀ بعد از خودش به بخشی از این خصوصیات اشاره می‌کند: «وَ إِیَّاکَ وَ مُشَاوَرَهَ النِّسَاءِ فَإِنَّ رَأْیَهُنَّ إِلَى أَفْنٍ وَ عَزْمَهُنَّ إِلَى وَهْنٍ»؛ «در امور سیاسى کشور از مشورت با زنان بپرهیز، که راى آنان زود سست مى‌شود و تصمیم آنان ناپایدار است.» (سید رضی، ۱۳۷۹: ۵۳۷)

اما در اینجا به نکاتی اشاره می‌شود که نمی‌توان گفت تفاوت، بلکه مغالطۀ بسیار هنرمندامنه و با استفاده از قرآن است که آگاهانه از سوی جاعل نامه یا ناآگاهانه از سوی نویسندگان خطبه ثبت شده است.

نتیجه

خطبۀ ۸۰ نهج‌البلاغه، افزون بر داشتن مشکلات آشکار سندی، مُرسل بودن و اضطراب نسخه‌ها در قالب نامه و خطبه و… مشکل محتوایی نیز دارد. در بررسی مشکل محتوایی از جهت عرضه بر قرآن و از نظر تحلیل عقلی و منطقی مشخص شد که دارای مشکلات فراوان است. بنابراین، با اطمینان می‌توان گفت: اثبات سخن نواقص‌العقل بودن زنان  که از زبان پیامبر اسلام (ص) و امام علی (ع) صادر شده باشد، بسیار دشوار است. اما با این وجود، با تاسف در اثر سهل‌انگاری تدوین کنندگان به کتب روایی راه یافته‌است.

منابع

۱٫ ابن ماجه، أبو عبدالله محمد بن یزید القزوینی. (۱۴۳۰ق). سنن ابن ماجه، چاپ دوم، بیروت: دار الرساله العالمیه.

۲٫ ابوداوود، سلیمان بن اشعث. (۱۴۱۰ق). سن ابوداوود، چاپ اول، قاهره: دارالحدیث.

۳٫ بخاری، محمداسماعیل، امام ابوعبدالله. (۱۳۹۱ش). صحیح بخاری، ترجمۀ دکتر عبدالله خاموش هروی، چاپ چهارم، تربت جام: شیخ الاسلام احمد جام.

۴٫ خویی، سید ابوالقاسم. (۱۳۷۲ش). معجم رجال الحدیث، چاپ اول، قم: مرکز نشر الثافه الاسلامیه فی‌العالم.

۵٫ خویی، سید ابوالقاسم. (۱۴۳۰ق). البیان فی تفسیر القرآن، چاپ اول، قم: مؤسسه احیاء آثار آلامام خویی.

۶٫ دینوری،  أبو حنیفه أحمد بن داود. (۱۹۶۰م).  اخبار الطوال، تحقیق: عبد المنعم عامر، چاپ اول، قاهره: دار إحیاء الکتب العربی.

۷٫ رازی، ابوالفتوح. (۱۳۷۲ش). روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، تصحیح محمدجعفر یاحقی و محمد مهدی ناصح، چاپ اول، مشهد: آستان قدس رضوی.

۸٫ سبط بن جوزى،  یوسف بن قزاوغلی. (۱۳۷۶ش). تذکره الخواص، چاپ اول، قم: الشریف الرضى.

۹٫ سید رضی،  محمد بن الحسین. (۱۳۷۹ش). نهج‌البلاغه، ترجمه محمد دشتی، چاپ اول، قم: مشهور.

۱۰٫      شریف مرتضی. (۱۴۰۵ق)، رسائل الشریف المرتضى، قم: نشردار القرآن الکریم.

۱۱٫      شهر سؤال. (۱۳۹۲). چرا حضرت علی(ع) زنان را ناقص‌العقل می‌خواند؟ (مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی، ۶/۳/۱۳۹۲) http://soalcity.ir/node/1920.

۱۲٫      صدوق، ابن بابویه محمد بن علی. (۱۳۶۷ش). ترجمه و متن کتاب من لایحضره الفقیه، ترجمه، صدرالدین بلاغی، محمدجواد غفاری و علی ‌اکبر غفاری، چاپ اول، تهران: نشر صدوق.

۱۳٫      طبرسی، فضل بن حسن. (۲۰۰۵م). مجمع البیان فی تفسیر القرآن، چاپ دوم، بیروت: مؤسسه الأعلمی للمطبوعات.

۱۴٫      طبری، محمد بن جریر. (۱۴۱۵ق). المسترشد فی الامامه، تحقیق احمد محمودی، چاپ اول، تهران: موسسه الثقافه الاسلامیه لکوشانپور.

۱۵٫      طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن. (۱۳۶۴ش). تهذیب الأحکام، چاپ چهارم، تهران: دار الکتب الإسلامیه.

۱۶٫      طوسی، ابی‌جعفر، محمد بن حسن. (۱۴۲۰ق).  تفسیر تبیان، چاپ اول، بیروت: دار إحیاء التراث العربی.

۱۷٫      طیبی، ناهید. (۱۳۹۵ش). بازپژوهی دیدگاه امام علی(ع) درباره عقل زنان با تأکید بر خطبه ۸۰ نهج‌البلاغه، مجله مطالعات اسلامی زنان و خانواده، دوره ۳، پاییز و زمستان – شماره پیاپی ۲، قم.

۱۸٫      کلینی، محمد بن یعقوب. (۱۳۸۷ش). الکافی، چاپ اول، قم: دار الحدیث.

۱۹٫      مسلم بن حجاج. (۱۴۱۲ق)، صحیح مسلم، چاپ اول، قاهره: دارالحدیث.

۲۰٫      مفید، محمد بن محمد بن نعمان. (۱۴۱۳ق). الجمل، تحقیق: سید علی میرشریفی، چاپ اول، قم: مکتب اعلام الاسلامی.

۲۱٫      نسائی، ابو عبد‌الرحمن احمد بن شعیب. (۱۴۰۶ق). سنن نسایی، چاپ دوم، حلب: مکتب مطبوعات الاسلامیه.

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا