با یاد ظاهر هویدا
ظاهر هویدا پنجم مارچ 2012 در اروپا جان سپرد. فردای آن روز شهباز ایرج کارمند بخش فارسی بیبیسی زنگ زد. آنچه در میان درود و پدرود گفتیم، گفتوشنود کوتاه زیرین است:
شهباز ایرج: آیا میشود چیزهایی در مورد مرحوم ظاهر هویدا که از جهان رفت و همه را سوگوار ساخت، بگویید؟
سیاسنگ: شهباز عزیز! بهتر خواهد بود دستاندرکاران هنر موسیقی از زندگی و هنر او یاد کنند. اندیشههای من لبه نازک انتقادی نیز دارد.
ایرج: با چند تن از هنرمندان بخش موسیقی گفتوشنودهایی شده است. شما هم میتوانید نقطهنظرهای متفاوتتان را بگویید.
سیاسنگ: تلخ و دشوار است در پیرامون زندگی کسی که همین دیروز چشم از جهان پوشید، سخنان درشت و ناخوشایند بر زبان آورد و بر کارکردهایش بیپرده انگشت گذاشت.
نمیتوان چشمپوشی کرد ظاهر هویدا از آوازخوانهای توانای افغانستان بود؛ ولی گراف کارنامۀ این هنرمند از دسترفته نشان میدهد وی استعدادی پارچهپارچه یا توانمندیهای تکهتکه داشت و هرگز نتوانست پارههای خود را گردآورد.
هنگامی که به زندگی جاودانیاد هویدا نگاه میکنیم، درمییابیم به رشتههای گوناگون پرداخته است: از گردانندگی برنامههای رادیویی/ تلویزیونی، نویسندگی، گزارشگری و آهنگسازی تا هنرآفرینی در سینما و روی ستیژ، فلمنامهنویسی، آوازخوانی و شاعری. هنرمندی دارای اینهمه مایههای جوشش و آفرینش باید نیرویش را متمرکز میساخت تا در عرصه مشخصی بهبود و شکوفایی مییافت. سرگردانی هویدا در میان تکههای گوناگون پردازهای هنری، میتواند نمایۀ آسیبپذیری کارنامۀ هنرش باشد.
ایرج: اما فکر نمیکنید هویدا در این زمینههایی که یاد کردید، یک سر و گردن بالاتر داشت و در آنها موفق بود؟
سیاسنگ: پیروزیهای چشمگیر هویدا جای انکار ندارد، ولی نیازی نیست یک هنرمند در چندین گسترۀ ناهمخوان بدرخشد و بخواهد در هرکدام به اصطلاح همواره در “صف اول” باشد. چنانیکه پیشتر اشاره شد، اگر هویدا این همه پتانسیل بزرگ خود را یک رشته میساخت، دستاوردهایش بسا بیشتر از آنچه امروز در دست داریم، میگردیدند.
ایرج: همینکه او از شاعری به نحوی دست کشیده بود، یا حداقل شعرهای خودش را نمیخواند و همچنان ندیدیم که زیاد مشغول کار در زمینه سینما بودهباشد، سالهایی را که در ایران بسر میبرد، کنسرتهایی اجرا کرد و در این زمینه آثاری از او بر جا مانده، خود نشاندهندۀ این نیست که تمرکز بیشتر بر موسیقی داشته است؟
سیاسنگ: مایۀ محبوبیت ظاهر هویدا هنوز برمیگردد به سالهایی که او در کابل و در رادیو افغانستان بود. همینکه هویدا از افغانستان بیرون شد و تازهسرایی نکرد، چه در هند و چه در جرمنی دامنۀ محبوبیتش کاهش یافت. اگر مثلن بیستوپنج سال زندگی وی در برونمرزها را بگذاریم در پهلوی پنجسالی که در افغانستان بود، میتوان گفت کارهای بیستوچند سالهاش در گسترۀ موسیقی، به ویژه هنر آوازخوانی -که او بیشتر در همین رشته شناخته شدهاست- به آن پنج سال نمیرسند.
با دریغ باید افزود، اگر هویدا همه توش و تابش را به آوازخوانی میداد، با آواز دلنشین و پیگیری در هنر که کلید کار است، به جایگاهی بلندتر از آنچه رسیده، میرسید.