معتادان پل سوخته/ ناچاری و درماندگی
جوانان معتاد زیادی همه روزه در زیر پل سوخته در جلوی چشم مسوولان و نهادهای عریض و طویل پرمصرف با مرگ گلاویزند. این جا بازار خرید و فروش مواد مخدر گرم میباشد و هر کسی به دنبال متاع خود است. در صحبتی که با چند تن از معتادان داشتم، از ناچاریهایشان چنین میگویند:
زینالدین، جوانی 23 ساله از شهر مزار شریف، از 8 سال به این سو معتاد به مواد مخدر است. وی فعلن با تعدادی کثیری از معتادان در کابل زیر “پل سوخته ” شب و روزشان را میگذرانند. او از انواع مواد نشهآور مثل شیشه، پودر و تریاک استفاده میکند.
زینالدین میگوید: ترک اعتیاد کار آسان است، اما مواجه شدن با سختیهای زندگی، فقر، بیکاری و خشونت خانوادگی باعث شده که دوباره به مواد مخدر رو بیاورد.
وی میافزاید: مواد ضرورتاش را از طریق فروش پلاستیک و قوطیهای خالی بهدست میآورد و تعداد دیگر از معتادان از طریق دزدی پول مواد مخدرشان را به دست میآورند.
مرد 37 سالهیی که راضی نیست نام خود را ببرد مدت 18 سال از مواد نشهآور استفاده کرده است. وی میگوید: «زمانی که در ایران مهاجر بودم به این عادت رو آوردم، آن وقت پول زیادی داشتم و به فکر پیامدش نبودم.»
وی که به گفته خودش متاهل است، میافزاید: وقتی از مهاجرت آمده، دو بار استفاده از مواد را ترک کرده، اما بنا بر مشکلات، دوباره به این کار رو آورده است. او عامل معتادیاش را بیسوادی و ناآگاهی از پیامدهای اعتیاد به مواد مخدر میداند.
جوان 19 سالهیی که زیر “پل سوخته” بساط خود را پهن کرده، در این جا اجناس خورد و ریز مورد ضرورت معتادان را فراهم کرده و از این طریق، پودر مورد ضروت خود را نیز به دست میآورد.
او تصمیم به ترک مواد اعتیادآور دارد، اما تاکید میکند وقتی زمینه کار فراهم نباشد، فشار اقتصادی باعث میشود به اعتیاد روی بیاورد.
روی همرفته، بیسوادی، بیکاری، فقر، مهاجرت و خشونتهای خانوادگی علل مهم اعتیاد جوانان به شمار میرود. افزایش روزافزون اعتیاد در جوانان، تبدیل شدنش به یک فرهنگ و گستردگی آن به اندازه خانوادهها، تهدیدی جدی به سلامت جامعه محسوب میشود.
دولت، کميسيوني متشکل از وزارتخانههاي اقتصاد، صحت عامه، امور داخله، مبارزه با مواد مخدر، کار و امور اجتماعي و دفتر بانوي اول را در این مورد تشکیل داده است و شفاخانهیی با ظرفیت هزار بستر مساعد کرد، اما این کار برای پدیدهیی که هر روز در حال گسترش است بسیار ناچیز دیده میشود.
حال پرسش این است آیا دولت برای معتادانی که مرز آنها بر اساس آمارهای تخمینی از سه میلیون نفر گذشته، چه رهکاری دارد؟ آیا مراکز تجمع رقتبار معتادان در فضای عمومی و رفتوآمد سایر افراد جامعه، تا ابد همین طور بیمسوولانه به حال خودش رها خواهد شد؟