تربیت شهروندی در نظام آموزشی ما و دیگران
پوهندوی ذبیحالله ناظمی
فرهنگ شهروندی بهشدت با مفهوم ارزشها و اخلاق آمیخته شده و به آن گره خورده است. شهروندی فقط به جاآوردن وظایف سیاسی مقدماتی نیست؛ بل عبارت است از لزوم مدارا، عدالت اجتماعی و پرورش وجدان اجتماعی حقیقی.
امروزه آموزش مهارتهای شهروندی بهصورت عمومی بهعنوان امر لازم در همه کشورها درنظر گرفته شده است.
کشورهای متعددی تربیت شهروندی را در برنامههای آموزشی خود قرار دادهاند؛ گرچه تربیت شهروندی متأثر از ساختارهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی هر کشور بوده و هر جامعه بنا بهمطالبات خود تابع نظام فلسفی و اخلاق آن است.
در اینجا به چند نمونه از کشورهایی که آموزش تربیت شهروندی را محراق توجه خویش قرار دادهاند اشاره نموده و بهترین نمونه تربیت شهروندی یکی از آن کشورها را بهعنوان یک مدل خوب پیشنهاد مینمایم.
تربیت شهروندی در امریکا
تربیت اجتماعی-سیاسی در امریکا از طریق دروس مختلف از دوره ابتدایی تا پایان صنف دوازدهم هم بهصورت واحد، هم مجزا و در درسهای درهمتنیده با سایر موضوعهای درسی، آموزش داده میشود.
یکی از این دروس، آموزش مدنی و دولت است. هدفِ آموزشهای مدنی و دولت؛ تربیت افراد آگاه، مشارکتجو و مسوول در زندگی سیاسی از طریق تربیت شهروندانی متعهد به مبانی و اصول دموکراسی مندرج در قانون اساسی امریکاست.
برنامه آموزش شهروندی و مدنی دارای سه عنصر اساسی دانش مدنی، مهارتهای مدنی و نگرش مدنی است. دانش مدنی مرتبط با محتوا و بهعبارتی آنچه شهروندان باید بدانند میباشد. بُعد دانش آنگونه که در استندرد ملی و چارچوب آموزش مدنی آورده شده است.
مهارت مدنی از مهمترین مهارتهای مورد نیاز مدنی، عقلانی و مشارکتی است. مهارتهای عقلانی در درس آموزش مدنی و دولت بخش جداییناپذیر از محتوای درسی است. برای مثال با کسب توانایی در خصوص تفکر نقادانه در ارتباط با مسایل سیاسی، یک فرد نیازمند شناخت مساله و در نظر گرفتن ملاحظات مختلف در ارتباط به آن است. از مهارتهای عقلانی که گاه بهعنوان مهارتهای تفکر انتقادی نام برده شده، به دانشآموزان توانایی ارزیابی، قبول مسوولیت و دفاع در موقعیتهای مختلف را ایجاد میکند.
نگرشهای مدنی و شهروندی، بیشتر به خصوصیات فردی و عمومی اشاره دارد که برای حفظ و بهبود یک جامعه قانونمدار لازم است. ویژگیهای شخصیتی فردی همچون مسوولیت اخلاقی، خودانضباطی، احترام به نشان و منزلت سایر افراد که برای ادامه حیات آدمی لازم است که با توجه به ویژگیهای شخصیت فردی و اجتماعی عبارتند از:
-احترام به شان و منزلت افراد و انسان.
-تقبل مسوولیتهای فردی، سیاسی و اقتصادی بهعنوان یک شهروند.
-عنصر مستقل و مؤثر در جامعه.
– مشارکت در امور مدنی به شیوه مؤثر و متفکرانه.
– ترویج عملکردهای سالم با توجه به قانون اساسی.
تربیت شهروندی و مدنی در هند
آموزش اجتماعی و سیاسی در هند در دوره ابتدایی از طریق موضوع درسی (مطالعات محیطی) صورت میگیرد و در دوره دوم ابتدایی (معادل با دوره راهنمایی) آموزشهای اجتماعی و سیاسی از طریق دروس علوم اجتماعی و در دوره متوسط از طریق دروس تاریخ و مدنی (قانون اساسی هند) به دانشآموزان داده میشود.
دانشآموزان در دوره ابتدایی محیط خانه، مکتب، همسایگان، ایالت، کشور و جهان آشنا میشوند. داستانها و حکایتهایی درباره جنبههای مهم فرهنگی کشور، شخصیتهای بزرگ، رخدادها و پیشرفتهای که در شکلدهی زندگی مردم نقش مهم داشته باشد، آشنا میشوند.
در دوره متوسط علوم اجتماعی شامل تاریخ، جغرافیه، اقتصاد و آشنایی با مسایل معاصر هند است. دانشجویان با مراحل تکامل تمدن انسانی، نبردهای تاریخی جهان، میراثهای فرهنگی هند و تلاش این مردم برای آزادی و استقلال فرا فرا میگیرند.
در دروس مدنی دانشآموزان با جامعه هند، نظام سیاسی و اقتصادی و چالشهای سیاسی این کشور، مسایل صلح جهانی، همکاری بینالمللی، استعمارزدایی و محافظت از حقوق بشر آشنا میشوند. هدف از تربیت سیاسی، اجتماعی در هند تربیت شهروندان خوب، متکی به نفس، دارای سواد تاریخ و اجتماعی و به لحاظ اجتماعی افرادی مفید است.
تربیت شهروندی در استرالیا
تربیت شهروندی با درنظرداشت قدامت تاریخ۵۰ساله آن هیچگاه آموزشهای مدنی بهصورت یک درس مستقل نبوده و بههمین علت از حمایتهای جدی برخوردار نبوده است.
نخستین کوشش در عرصه تربیت شهروندی در دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ میلادی بهصورت جدی شکل گرفت که تحت عنوان آموزش برای تربیت شهروندی فعال، تحقیقاتی انجام پذیرفت و نهادهای آموزشی استرالیا را متوجه غفلتشان در مورد آموزشهای مدنی کرد. در تحقیقاتی که انجام شده تأکید بر رویکردهای ذیل در نظام آموزش شهروندی استرالیا صورت گرفت:
– رویکرد شهروندی جهانی که فراتر از مسایل ملی است.
– رویکرد شهروندی منحصر به استرالیا.
– رویکرد شهروندی تأکید به حقوق شهروندی.
– رویکرد شهروندی بر مبنای اصول جامعه مدنی.
– رویکرد شهروندی با هدف مشارکت به منظور افزایش رفاه عمومی در تمام سطوح.
تربیت شهروندی در فرانسه
تربیت شهروندی در فرانسه قدامت تاریخی دارد که در آن زمان تأکید بر آموزش قانون اساسی و دفاع از آن به شیوه و اصول اخلاقی بود که در سال۱۹۷۷ آموزش مدنی جاگزین آموزش مدنی و اخلاق شد. در سال۱۹۹۹ تربیت شهروندی تا دوره دوم متوسطه مکاتب گسترش یافت و در۲۰۰۲ برنامه تفصیلی آموزش مدنی همراه با نتایج یادگیری مورد انتظار برای مکاتب تدوین شد.
از مهمترین انتظارات در تربیت شهروندی در فرانسه عبارتند از:
۱- احساس مسوولیت. ۲- احترام به بزرگان. ۳- فهمیدن اصول ساده ایمنی. ۴- درک نمادها و نشانههای ملی فرانسه. ۵- به کارگیری اصول در وضعیت خطرناک. ۶- مشارکت در تدوین مقررات مکتب و صنف.۷- مشارکت در زندگی درسی و احترام به مقررات. ۸- احترام به همصنفیها و پذیرش تفاوتها. ۹- پرهیز از خشونت در زندگی. ۱۰- وظایف نهادهای دولتی.۱۱- مسوولیت در برابر محیط زیست. ۱۲- درک تعلق داشتن به کشور، عقیده اروپایی واحد و ارتباط داشتن با جهان. ۱۳- درک اصول خاص فردی و صحت جهانی.
تربیت مدنی و شهروندی در انگلیس
برنامهریزی در خصوص آموزش شهروندی در انگلستان عملا از سال۲۰۰۰ شروع شد. اداره برنامه درسی و کیفیتبخشی در بازنگری برنامه درسی ملی، یکی از اهداف خود را تمرکز برای تربیت شهروندی قرار داد و برای نخستین بار آموزشهای شهروندی و فردی، اجتماعی و بهداشتی وارد جدول ساعات هفتگی و برنامه درسی ملی شد. در نظام شهروندی انگلستان بر سه موضوع مجزا و اما مرتبط و متوازن تأکید شده که عبارتند از:
– تأکید بر پرورش مسوولیت اخلاقی و اجتماعی.
– تأکید بر درگیر شدن در امور جامعه.
– تأکید بر کسب سواد سیاسی.
آموزش دروس شهروندی برای دانشآموزان ۱۲-۵ سال بهصورت اختیاری و برای دانشآموزان ۱۶-۱۱ سالگی به صورت قانون درنظر گرفته شده است.
همینطور کشورهای مختلف وجود دارند که میتوان در آن نمونههای خوب از تربیت شهروندی و مدنی را نظر به ساختارهای سیاسی و اجتماعیشان دریافت که جاپان، سویدن، اسلاونی، کانادا، ترکیه، آسیای میانه و… را میتوان نام برد، اما در همه حال نظر به شرایط و وضعیت که نظام آموزشی افغانستان دارد میتوان در رشد و تقویت نظام آموزش تربیت شهروندی و مدنی از کشور هندوستان الگو گرفت.
کشور هندوستان با درنظرداشت جغرافیه نزدیک که با افغانستان دارد و از طرف دیگر وجود مشابهت فرهنگی، دینی، اجتماعی، تاریخ و سیاسی و بافتهای قومی و نژادی و لسانی مشترک بین این دو کشور، میتواند در پویایی نظام آموزشی و گسترش فرهنگ شهروندی، افغانستان را یاری رساند؛ زیرا اهداف کلی در تربیت شهروندی هندوستان به حال کشورمان که جنگهای تاریخی و خانمانسوز را به تجربه گرفته مطابقت دارد و آن اهداف عبارتند از:
– تقویت هویت و یکپارچگی ملی.
– آگاهی از گذشته و تاریخ استقلال و مبارزه مردمی سرزمین.
– تقویت روحیه محافظت از محیط و منابع طبیعی.
– پرورش شهروند دموکراتیک.
– پرورش درک بینالمللی.
– تقویت روحیه مسوولیت اجتماعی و از خودگذشتگی.
– احترام به عقاید دیگران.
– آشنایی با وظایف و حقوق شهروندی.
– آگاهی درباره دولت و ساختار و عملکرد آن.
-آمادگی در زندگی برای آرمانهای نظیر دموکراسی و مبارزه با جنگ و خشونت.
– آشنایی با چالشهای سیاسی.
– آگاهی از نقش کشور در ارتباط به صلح محلی، ملی و بینالمللی، محافظت از حقوق بشر.
– قدردانی از افرادی که جان خود را در راه آزادی کشور قربان نمودهاند.
– تقویت دموکراسی از طریق آموزش درباره احزاب، رأی دادن، آمادگی برای انتخابات.
از قرنها پیش متفکران سیاست و اخلاق چون افلاطون و ارسطو به گونهیی به مساله آموزش اخلاقی شهروندان و ایفای نقش شهروندی به وسیله آنها توجه نشان دادهاند.
فرهنگ شهروندی شامل دو تفسیر سطحی و عمیق و دو رویکرد سنتی و فعال است. در حالت سنتی شهروند، بهطور عمده نقشی منفعل دارد و در جریان جامعهپذیری که بهوسیله نهادهای تربیتی و خانواده انجام و بهسوی وفاداری به کشور و دولت خود ترغیب میشود.
در این دیدگاه بهطور کل یک بزرگسال هنگامی شهروندی خوب است که از قانون اطاعت کند، در هر انتخاباتی رای دهد، مسایل سیاسی را از طریق روزنامهها و رادیو و تلویزیون دنبال کند، درباره تاریخ کشور خود بداند و برای نمایندگان دولت احترام قایل شود. اما حالت دوم نگاه فعالانه به شهروند است. در این حالت، شهروند درصدد بررسی موضوعات مهم روز و اشاعه فرهنگ مشارکتجویی مطابق با اصطلاح جامعه ملی و جهانی است. در این رویکرد هر کس حق دارد که عقایدش را آزادانه بیان کند، دیدگاههای خود را در قالب چارچوبهایی ارایه دهد و آن را پیگیری کند.
بنابراین در رویکرد فعال هنگامی یک بزرگسال شهروندی خوب در نظر گرفته میشود که در فعالیتهایی که بهنفع عموم است مشارکت کند، نسبت به مباحث سیاسی حساس بوده و متعهد باشد، در ابتکارات و نوآوریهایی که از محیط زندگی حمایت میکند مشارکت و در فعالیتهایی که به منظور ارتقای حقوق بشر است شرکت نماید. در مقابل با قوانینی که معتقد است عادلانه نیست بهصورت منتقدانه برخورد کند.
اخلاقیات پیشرفت معنوی را از طریق هوشیاری شهروندان و درک و فهم معنا و هدف از زندگی و ارزشهای مختلف در اجتماع انسانی ترقی میدهد؛ توسعه اخلاقی را از طریق کمک به شهروندان برای توسعه تفکر انتقادی درباره تشخیص موضوعات درست از غلط، عدالت، انصاف و الزامات موجود در جامعه ترقی میدهد و پیشرفت اجتماعی را از طریق کمک به شهروند در بهدست آوردن درک و فهم مهارتهای مورد نیاز برای انسجام مسوولیت و مشارکت فعال بهبود میبخشد.
شهروند بعد از دریافت آموزشهای اخلاقی، با تعریف محرک اخلاقی به این مساله پاسخ خواهد داد که محرک اخلاقی چطور میتواند در تصمیمگیری شرکت کند و نقش در حال تغییر اخلاق را در جهانی که از نظر تکنالوژیکی عقب افتاده را درک کرده و به این آگاهی خواهد رسید که اخلاقیات منطقی و عقلانی برای زنده ماندن در قرن۲۱ به طور کامل ضروری هستند.
انتظاراتی که یک جامعه از شهروندان خود دارد این است که اعضای جامعه آن نه فقط وظایف رسمی سیاسی خود را بهعنوان یک شهروند انجام دهند، بل از ارزشهای پایدار جامعهیی حمایت کنند که به آن تعلق دارند و برای رسیدن به یک شهروند خوب تلاش کنند.
بنابراین ارتقای فرهنگ شهروندی، پیشرفت معنوی، اخلاقی، فرهنگی و اجتماعی جامعه را باعث میشود. در این زمینه باید گفت، هنر و زیباییشناختی در ایجاد رشد اخلاقی شهروندان، تربیت شهروندان فعال، تربیت شهروند متفکر و بهطور خلاصه در ایجاد شهروندان خوب موثر است.
مفهوم شهروندی باید به گونهیی جامع تعریف و تبیین شود تا ابعاد مختلف آن را از نظر محلی، ملی و جهانی دربرگیرد و ارزشهایی مانند احترام، تحمل و بردباری، پذیرش دیگران، ذهنیت و تفکر باز، عدم خشونت، عدالت، تعهد نسبت به عدالت اجتماعی و توجه به سعادت همگانی را مورد تاکید قرار دهد.
اخلاقیات شهروندی میتواند ابزاری برای تصمیمگیری اخلاقی شهروندان باشد. این ابزار به معلمان و طراح آن برنامه اجازه میدهد که برای تعریف جزییات مسوولیت اجتماعی و اخلاقی آموزش شهروندی، چارچوبی انعطافپذیر داشته باشند.
نهادینه کردن اخلاق مدنی در میان شهروندان و برنامهریزی در سه سطح محلی، ملی و جهانی و منطبق کردن خود با یک چارچوب جهانی میتواند در زمانی بلندمدت بهصورت مطلوب رشد اخلاقی جامعه را منجر شود. حرکت از یک دیدگاه ارزشی پنهان بهسوی دیدگاه ارزشی آشکار درباره آموزش شهروندی میتواند تفاوتی میان سیاست و عملکرد به وجود آورد و باعث تفاوت در نتایج شود.
استفاده از نتایج تجربههای کشورهای دیگر در زمینه آموزش شهروندی، البته با توجه به بافت سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، جغرافیایی، صلح و جنگ در کشور و پرورش شهروند خوب برای جامعه مثل افغانستان با توجه به ارزشهای بومی با انجام مطالعات و تحقیقات در زمینه شناسایی ویژگیهای شهروند خوب در افغانستان نیز در جهت رشد و شکوفایی اخلاقی در جامعه کمک شایانی خواهد کرد.
منابع
– محسن فراهانی، ۲/۲۲/۱۳۹۵، الگوی تربیت شهروندی فضیلتگرای ارتباطی، الگویی برای تربیت سیاسی و اجتماعی.
– ستاری امیر، مدرس دانشگاه و پژوهشگر، کد خبر: فرهنگ شهروندی و زیست اخلاقی ۲۵/۹/۱۳۹۶