حکمتیار در کابل/ آیا به صلح میرسیم؟
امروز یا فردا، شهر کابل شاهد حضور رسمی گلبدین حکمتیار؛ رهبر حزب اسلامی افغانستان خواهد بود. منابع مختلف از توافق میان حکومت افغانستان – شاخه اشرف غنی- حزب اسلامی خبر میدهند.
گفتنی است که مسوده کامل توافقنامۀ صلح میان حکومت افغانستان و حزب اسلامی حکمتیار نهایی شده و بهزودی این توافقنامه امضا خواهد شد. بر بنیاد گزارشهای تایید نشده، از اوایل هفته قبل، آقای حکمتیار وارد کابل شده و برخی از افراد وابسته به حزب اسلامی در صدد داخل کردن صدها تن مسلح حزب اسلامی در کابل هستند.
اما در عین حال خبر از مخالفتهای شماری از سران جهادی، بهشمول داکتر عبدالله، رییس اجرایی حکومت وحدت ملی نیز در رسانهها و نیز در محافل سیاسی درز کرده است. گفته میشود که عبدالرب رسول سیاف و حضرت صبغت الله مجددی، از سران جهادی نیز با این توافقنامه مخالفت نشان دادهاند.
رییسجمهور محمداشرف غنی در مراسم عید قربان (۲۲ سنبله) نیز بهصورت تلویحی از امضای توافقنامه صلح با حکمتیار خبر داده گفت که هیچ مانعی را در برابر صلح بدون دلیل قبول نخواهد کرد.
مخالفتها میان رهبران سیاسی افغانستان یک عرف سیاسی است و میان رهبران جهادی یک اصل است، اینکه برخی از سران جهادی علیه حضور حکمتیار در کابل موضعگیریهای دارند، حرف تازهیی نیست و جنگهای شدید دهۀ هفتاد را همه بهیاد دارند.
از دیگرجهت، حکمتیار، بهعنوان یک رهبر جهادی و سیاسی میان پشتونها نفوذ قابل ملاحظهیی دارد و با آمدن او وزنۀ حزب اسلامی در کابل در برابر همه احزاب جهادی سنگینی خواهد کرد، از اینروی، در معادلات سیاسی هم وزن حزب اسلامی اگر نه سنگین، سهم برابر خواهد داشت. بنا براین؛ مخالفتها علیه صلح با حکمتیار از سوی رهبران جهادی، یک امر طبیعی است و به باور نگارنده این مخالفتها بعد از امضای توافقنامۀ صلح نیز ادامه خواهند داشت.
حزب اسلامی شاید نتواند در تامین صلح نقش محوری داشته باشد و با آمدن حکمتیار جنگ هم در کشور خاتمه یابد، ولی همانطور که یادآور شدیم؛ بخشی از پشتونهای ناراضی در کنار حکمتیار جمع خواهند شد و حضورشان را در سیاست حس خواهند کرد. از این سبب با آمدن حکمتیار بخشی از معضلات نظامی و سیاسی افغانستان فروکش خواهد کرد.
صلح در افغانستان، بههمان میزان که وابسته به حمایتهای داخلی است، بهحمایتهای خارجی نیز نیاز دارد. اکنون در برابر این اقدام حکومت افغانستان، مواضع کشورهای همسایه و منطقه، به شمول ایران، پاکستان و روسیه مشحص نیست، در عین حال موضع ایالات متحده امریکا نیز مبهم بهنظر میرسد.
اما نمایندۀ ویژۀ ملل متحد، آقای تدامیچی یامامو، در نشست شورای امنیت ملل متحد از صلح در افغانستان حمایت کرد و گفت که صلح در افغانستان یک ضرورت است. او توسعۀ افغانستان و حفظ ارزشهای بهدست آمده در ۱۵ سال اخیر را منوط به یک صلح پایدار در اینکشور دانسته؛ دولت افغانستان را برای استفاده از فرصت برای تامین صلح ترغیب کرد.
حضور رسمی آقای حکمتیار، بهعنوان یک ناقض حقوق بشر و مجرم جنگی در سیاست افغانستان، هرچند برای عدۀ کثیری از مردم افغانستان سنگین است، ولی از جانب دیگر، برخیها میپرسند: تا کی میتوانیم به این جنگهای خانمانسوز پیاپی دوام بدهیم؟ بیش از چهاردهه جنگ، کشت و خون بس نیست؟ باید مردم افغانستان بهعنوان شهروندان فعال کمی واقعبین هم باشند. کدام یک از رهبران جهادی مبرا از جنایات جنگی است و دامناش از آلودگی سیاسی و حقوق بشری پاک است؟ همین رهبران جهادی که امروز برکرسیهای کلان و مناصب عمدۀ دولتی تکیه زدهاند، از کدام محکمه برائت گرفتهاند؟ به چه کسی حساب دادهاند؟ درحالیکه میزان جرم هریک، به اندازهییست که از حکمتیار متهم است.
طوریکه حالا همه رهبران جهادی و سیاسی، بهدلیل انباشتهای میلیاردی و تجربۀ برخورداری از شرایط جدید سیاسی خواهان صلحاند، حکمتیار نیز از صلح حمایت خواهد کرد و زندگی توأم با ثبات سیاسی را بر زندگی در کوهها و آوارگی ترجیح خواهد داد.
ما باید بهطرف صلح برویم دیر یا زود؛ ولی بهتر است زودتر به سراغ صلح برویم. اگر امروز شرایط جنگ و مخالفتهای ذاتالبینی افغانها از یک زندگی آرام و متناسب شرایط امروزی جهان محروم نگهداشت، با صلح میتوانیم آینده را از بلای جنگ و برادرکُشی برهانیم و زندگی فرزندان خود را ضمانت کنیم.
کسانیکه امروز بهصلح میپیوندند، بدون تردید فرزندان آنان با برخورداری از فضای آرامتر و بهتر، به آموزش و تحصیل ادامه خواهند داد و با جهان آشنا خواهند شد، به این ترتیب آنان فردا بهجنگ هیچ علاقهیی نخواهند داشت و زندگی آرام و صلحآمیز را ترجیح خواهند داد، ولی آنانیکه امروز همچنان در جنگاند و فرزندانشان در جنگ متولد میشوند و در جنگ و آوارگی، بدون تعلیم و تحصیل رشد میکنند، بدون تردید فردا کار پدران را ادامه خواهند داد. اینجاست که صلح ضرورتِ نه تنها امروز، که فردای ما نیز است و باید به صلح دست یافت.
صلح، پیششرط عدالت است، برعکس آنان که عدالت را پیششرط صلح میدانند. تا زمانیکه ما صلح نداشته باشیم، چگونه میتوانیم عدالت را تامین کنیم، از حقوق بشر پاسداری نماییم و در راه توسعۀ کشور خود سهم بگیریم؟
بنابراین؛ مردم افغانستان با قاطعیت از این اقدام حکومت استقبال خواهند کرد و صلح را بهدیدۀ قدر خواهند نگریست.
اما با این همه؛ دستاوردهای ۱۵ سالۀ مردم افغانستان بهکمک جامعۀ جهانی، ارزشهای دموکراتیک، حقوق بشر، حقوق زن، آزادی بیان، فعالیت جامعه مدنی و ارزشهایی از این دست نباید به هیچ وجه قربانی صلح شوند.
متن توافقنامه صلح با حکمتیار تاهنوز در دسترس عموم قرار داده نشده است و مشخص نیست که طرفین به چه وجایب و حقوقی توافق کردهاند. ولی آنچه مهم است این است: که حقوق مردم و دستاوردهای یکونیم دهۀ اخیر در این میان شفاف باشند و هیچگونه تعدی و یا انعطاف در برابر این دستاوردها برای مردم افغانستان قابل قبول نخواهد بود.
اگر حکومت هریک از این دستاوردها را نادیده بگیرد و صلح بدون ارزشهای امروزی را بپذیرد، جای هیچ تردیدی نیست که بههمان نقطه خواهیم رسید که جنگهای افغانستان از همانجا آغاز شدند.
چرا امروز طالبان اینهمه در میان مردم افغانستان نفوذ دارند و موجب ادامۀ جنگ شده میتوانند؟ پاسخ این سوال ساده است. ناآگاهی، بیسوادی، فقر و محرومیت مردم، از علتهای عمدهاند. در جامعۀ بیسواد و فقیر؛ ارزشهای سنتی متراکم میشود و حقوق انسانی بهطور گاه به باد فراموشی میرود.
به این اساس، صلح تنها وسیلۀ قطع جنگ هم برای امروز وهم برای فردا است. از این روست که با آغاز صلح، بحثهای عدالت انتقالی، محاکمۀ جنایتکاران جنگی و رسیدگی به پروندههای جنگ را برای فردا گذاشت؛ زیرا اگر صلح داشته باشیم، شاید روزی به این مهم محقق شود، ورنه چنین انتظاری نیز محال خواهد بود.