آسیب تبعیض دوسویه است
در ایتالیای فاشیست دوران موسولینی ۱۹۲۲ تا ۱۹۴۳، جامعه یهودی ایتالیا از تحصیل محروم و سپس با اجبارایتالیا را ترک کردند. بسیاری از آنها در دانشگاههای غربی کرسی استادی گرفتند و یا با تحصیل در رشتههای مختلف، بعدها برنده جایزه نوبل شدند. ایتالیای فاشیست با اعمال محدویتها علیه اقلیتها و مخالفان سیاسی خود به طور قطع به خود نیز آسیب زد؛ نه تنها افتخار برندگان نوبل یهودی متولد ایتالیا به ایتالیا نرسید که دانش بسیاریهایی که بعدها از پدر و مادر ایتالیایی در خارج متولد شد، اکنون دستآورد دیگر کشورها محسوب میشود.
دستکم ده مورد از دانشمندان متولد ایتالیا را میتوان نام برد که جوایز نوبل را پس از اخراج از آن کشور به دست آوردند، دانشمندانی که به صرف هویت یهودی خود یا در مخالفت آشکار با قوانین دیگرستیزانه و فاشیستی کشور را ترک کردند؛ کسانی چون:
ریتا لوی مونتالچینی، نوبل پزشکی/ انریکو فرمی، برنده نوبل فیزیک/ امیلیو سگره، برنده نوبل فیزیک/ سالوادور لوریا، نوبل فیزیولوژی و پزشکی/ فرانکو مودیلیانی، نوبل اقتصاد/ داریو فو، نوبل ادبیات و….
و کسانی دیگری چون ریکاردو جیاکونی، برنده نوبل اختر فیزیک/ ماریو کاپکی، نوبل پزشکی/ یوجنیو مونتاله، نوبل ادبیات/ و رناتو دولبکو، نوبل فیزیولوژی پزشکی، دانشمندانیاند که به خاطر مخالفت با ایدیولوژی فاشیسم، ایتالیا را ترک کردند اما متوقف نشدند و در عرصه علوم درخشیدند.
بعضیها ایتالیا را ترک نکردند و در خفا به پژوهش های علمی خود ادامه دادند. جالبترین نمونه آن خانم ریتا لوی مونتالچینی، عصبشناس یهودی ایتالیایی است که برنده جوایزی همچون جایزه نوبل فیزیولوژی و پزشکی و نشان ملی علوم ایتالیا شد.
ویکیپدیا: «او که در دوران جنگ جهانی، در دانشگاه مشغول به تحصیل بود، به خاطر زن بودن و یهودی بودنش با مشکلات زیادی رو به رو شد. به دستور بنیتو موسولینی، نخستوزیر آن زمان ایتالیا، قوانینی علیه یهودیان در این کشور وضع شده بود، به همین دلیل، ریتا مجبور شد کارش در دانشگاه را رها کند و آزمایشهایش را در خانه انجام دهد. در آنجا او برای خود یک آزمایشگاه ساخت که تنها تجهیزاتش یک میکروسکوپ و تعدادی ظرف معمولی بود که برای انجام آزمایش تغییراتی در آنها داده بود. اما ریتا باز هم از عواقب روزهای سیاه دوران جنگ جهانی در امان نماند. در سال۱۹۴۱ شهر تورین بمباران شد و ریتا مجبور شد به یک خانهٔ روستایی در کوهستان نقل مکان کند و همهٔ ابزارهای آزمایشگاهیاش را هم با خود به آنجا برد. در آن فضای روستایی ریتا برای اینکه بتواند تحقیقاتش را ادامه دهد مجبور بود خلاقیت زیادی به خرج دهد، با این حال، او مدت زیادی آنجا نماند. بعد از حملهٔ نیروهای ارتش نازی، ریتا مجبور شد به مناطق دورتری در جنوب ایتالیا فرار کند. با پایان جنگ، تلاشها و تحقیقات چندینسالهٔ ریتا و همکارش استنلی کوهن، که متخصص علم بیوشیمی بود، به بار نشست. ریتا موفق به ایزوله کردن «فاکتور رشد اعصاب» شد، نوعی پروتئین که برای ادامهٔ حیات نورونها ضروری است. این اولین یافته در زمینهٔ ارتباط سلول به سلول بود.»
ایتالیای پس از جنگ جهانی دوم با خودارزیابی صادقانه، خطاهای خود را پذیرفت، از تبعیض دست کشید، قربانیان تبعیض را با دلجویی استقبال و هزینه رنج آنها را جبران کرد. در پی لغو قوانین فاشیستی بسیاریها از جمله دانشمندان یهودی و مخالفان فاشیسم به ایتالیا بازگشتند و سمتهای مختلف دانشگاهی و سیاسی را پر کردند.
حال راستگرایان افراطی و دینی در افغانستان با خشونتورزی و رفتار راسیستی خود نهتنها فرصتها و امیدهای بسیاری از استادان دانشگاه و دانشجویان را به یاس برده که اندک امکان همبستگی اجتماعی را نیز با خطر مواجه کرده و دانشجویان بسیاری را از دانش استادان ورزیدهای محروم ساختهاند.
در اینجا به این جمله از اومبرتو اکو، نظریهپرداز ایتالیایی اکتفا میکنم که میگوید: «فاشیسم میتواند هر روز در نقاب معصومانهترین چهرهها دوباره پدیدار گردد. وظیفه روشنفکر اهل رسانه این است که هر روز و همه جا نقاب از چهره فاشیسم بردارد و نمونههای جدید فاشیسم را افشا کند.»
محمدرضا رضایی