
لطیف پدرام: اگر نظام فدرالی شود گذار بهخراسان تسهیل میگردد
راه مدنیت: لطیف پدرام با نشر «مسودهٔ قانون اساسی جمهوری فدرال افغانستان»، گفته که این مسوده با ۱۲فصل و ۲۰۷ماده، تدوین و در اختیار عدهای از احزاب، نهادهای مدنی و سیاسی و دانشگاهی و حقوقدانها قرار داده شده است.
پدرام در صفحه ایکس خود نوشته: «فیصلهٔ رهبری مجمع فدرالخواهان این است که کمیتهٔ تدوین قانون اساسی، نقد و نظرها و پیشنهادهایی را که بهمجمع میرسند بررسی کند و نتیجه را برای اتخاذ تصامیم بعدی در اختیار رهبری بگذارد. اینکه بنده چرا مجبور شدم این توضیح را بدهم از بابت نقد و انتقاد به نشانی این جانب و حزب کنگرهی ملی است.»
وی با سپاسگزاری از انتقاد برخی فعالان سیاسی که گفتهاند: «پدرام و کنگرهٔ ملی که بیش از دو دهه خراسان-خراسان میگفتند کجاست خراسانشان؟ چرا قانون اساسی با نام «قانون اساسی جمهوری فدرال خراسان» مزین نشده است؟» توضیح داده که «حزب کنگره ملی در اتحاد مبارزه برای فدرالیزهکردن افغانستان در مجمع فدرالخواهان حضور دارد و نه بیش از آن. مجمع فدرال خواهان متشکل از احزاب، فعالان سیاسی و مدنی، حقوقدانها و شخصیتهای مستقل است. کنگره ملی یکی از اعضای این مجمع است. در اهداف کنگره ملی تغییری نیامده است؛ مبارزه برای تحقق عدالت طبقاتی، حل دموکراتیک مسالهٔ ملی و تغییر نام جعلی و استعماری افغانستان بهنام فراگیر، فراقومی و پرشکوه خراسان از اهداف راهبردی حزب ما بوده و میباشد و کماکان شجاعانه برای تحقق آن اهداف مبارزه میکنیم؛ هیچ یکی از این اهداف تعطیل نشده است.»
وی با ذکر مطلب فوق افزوده که دربارهٔ درج نام افغانستان در قانون اساسی فدرال؟ هنوز افغانستان نام رسمی این جغرافیاست. تا این نام به خراسان تبدیل شود به ناگزیر در متنها و اسناد حقوقی ذکر میشود؛ در غیر آن عام مردم در کشور، در منطقه و جهان، نهادهای سازمان ملل که با آنها سر و کار داریم، نمیدانند دربارهٔ چه گپ میزنیم؛ قانون اساسی کدام کشور، کدام دولت … این دولت که در سازمان ملل نام و نشانی، ثبت و شماری ندارد. ما طرفداران تغییر نام، همیشه در متنهای مربوط خود و حزب خود مینویسیم افغانستان/خراسان، مثل همیشه، مشکلی هم نداریم و دست ما باز است.»
بر اساس تاکید لطیف پدرام، «فلسفهٔ وجودی مجمع فدرالخواهان، توافق و اجماع بر سر تغییر بنیادین نظام، تغییر نمادها و سمبولهای غیر میهنی، هویت حقنهشدهٔ یک قوم بر بقیهٔ اقوام با ترجیح مبارزهٔ مدنی و سیاسی و مراجعه به آرای مستقیم مردم است؛ تغییر نام کشور نیز در همین کانتیکست مطرح است. باز وضاحت بدهم که کنگرهٔ ملی مطابق برنامهٔ خود روشهای لازم مبارزاتی خود را برمیگزیند، این حق احزاب است.»
رهبر حزب گنگره ملی همچنین افزوده که «فدرالخواهی و خراسانخواهی با هم تلازم ندارند. اصل علیت در اینجا حاکم نیست. یکی دیگری را نفی و تعطیل نمیکنند. دو هدف مستقلاند؛ منتها اگر نظام فدرالی شود گذار به خراسان، تحقق خراسانخواهی تسهیل میگردد؛ حداقلاش این است که حکومتهای محلی میتوانند مثلا ایالت خود را خراسان نام بگذارند. باز گامی به سوی موفقیت است. در این صورت به زبان فیلسوفان میتوان از یک «معیت» سخن گفت. باب، تزاحم نیست.»
پدرام در پایان تصریح کرده که «توافق ما برای فدرالیکردن افغانستان، که مسودهٔ قانون اساسی فدرال، سند متین و مبین آن است برای ما فدرالیستها بهویژه برای حزب کنگره ملی، که بیش از دو دهه بهطور جدی و نفسگیر برای ایجاد نظام فدرالی مبارزه کرده، موفقیت بزرگ در نظر و عمل است. اما اینکه واژهٔ خراسان را بهجای واژه جعلی افغانستان درج عنوان کنیم، مقدور و میسور نبود. بیرون از توافق اعضا و مجمع بود؛ خراسانخواهی از اهداف حزب کنگرهٔ ملی است و نمیتوانستیم کل اهداف خود را بر مجمع تحمیل کنیم. در آن صورت نیاز به مجمع نبود، میشد کنگره ملی.»