سربازان ما قربانی سوء مدیریت امنیتی
دادخواهی خانوادههای سربازان محاصرهشده در ارزگان، اولین مورد از این نوع رخداد نیست و آخرین آن نیز نخواهد بود. این سربازان که با اخلاص تمام و تعهد بیش از حد به مبارزه علیه مخالفان مسلح دولت و دشمنان این مرز و بوم میپردازند، بارها قربانی صداقت خویشتن و سوءمدیریت سران نظامی در ساختارهای امنیتی شدهاند.
بدون اینکه صحت و سقم ادعای خانوادههای سربازان ارزگانی را مد نظر قرار داده و آن را معیار قضاوت قرار دهیم، موارد زیاد دیگری نیز وجود داشته که نشان از کمکاری و سهلانگاری مدیران امنیتی و فرماندهان کلان جنگی در قبال سربازان زیردستشان بوده است. این درحالیاست که مقاومت این سربازان در صحنههای نبرد، حاکی از تعهد عالی و پایبندی آنان به ارزشهای ملی و حفاظت از کیان ملی است. این احساس والا و ارزشمند را نمیتوان در قالب کلمات توصیف نموده و به تفسیر گرفت؛ زیرا در سرزمینیکه کمتر کسانی حاضر به دفاع از ارزشهای آن با جان و خون خویشتن میشود، هستی و وجود این سربازان غنیمتی است که نباید به آسانی از دست برود.
سستی و کاستی در مدیریت نبرد جاری، منجر به صدور فرمان موکد شخص اول کشوری؛ رییسجمهور غنی نیز شد. آقای غنی در فرمان هفته گذشتهاش با تأکید تمام و لحن قاطع به نهادهای امنیتی گفت که نباید در خصوص تأمین نیازهای سربازان و اکمالات آنان کوتاهی صورت گرفته و هرگونه غفلت در این خصوص پذیرفتنی نیست.
بدون شک، اگر این فرمان به جدیت اجرایی نگردد و اهمال و نارسایی در مدیریتهای کلان جنگ، بار دیگر منجر به قربانی شدن سربازان کشور شود، پیامدهای ناگواری در پی خواهد داشت. چرا که شرایط دشوار کنونی و بسیج مخالفان مسلح علیه امنیت ملی و تمامیت ارضی کشور، نیازمند تقویت روحیه مقاومت در سربازان و تشویق به پیوستن سربازان جدید دیگر در صفوف نیروهای امنیتی است. اما اگر روند مدیریتی و سیستم حمایتی از سربازان ملی به نحوه کنونی آن ادامه یابد، شکی نیست که سربازان موجود به جنگ علیه مخالفان بیانگیزه شده و جوانان جامعه نیز به هیچوجه به عنوان نیروهای تازه نفس، جلب و جذب این نیروها نخواهند شد؛ زیرا وقتی جان سربازان برای نظام و نهادهای آن ارزشی نداشته باشد، هیچگونه داعیه و انگیزه برای پیوستن به این نیروها باقی نمیماند.
به هرحال، آنچه مسلم است اینکه نبود مدیریت مناسب و نارسایی در ساختارهای کلان و کلی نیروهای امنیتی از جمله اردو و استخبارات، یکی از مشکلات عمده است. نبود مراجع مسوول و پاسخگو برای سربازان محاصرهشده یک ناهنجاری مدیریتی است که در افزایش ناامنی و نارساییها در راستای کنترول آن به بار میآورد. نبود چنین نهاد مسوول باعث میگردد تا آنان ماهها در محاصره باقی مانده و سرانجام، خانوادههای شان دست به دامن حکومت شوند. در بسا موارد نیز، تداوم این وضعیت منجر به تسلیم شدن دسته جمعی محاصرهشدگان به مخالفان مسلح شده که عواقب تلخی را به دنبال داشته است.
بنابراین، ضروری است تا هرچه سریعتر به وضعیت نابسامان مدیریتی جنگ ساماندهی مجدد شده و از تکرار فجایع تلخ مشابه به رخداد ارزگان جلوگیری گردد. در غیر آن صورت، باید منتظر پیامدهای تلخ و طعم ناگوار حوادثی بود که تلفات سربازان، اسارت، تسلیم شدن و افتاددن تجهیزات نظامی به چنگ مخالفان، از تأثیرهای اولیه و اندک آن بوده و بیانگیزگی و فرار سربازان از صفوف امنیتی نیز فاجعهیی را در این بخش به بار خواهد آورد.