فصل سرما و سریال تکرار قحطی برق!
همه ساله در آستانۀ فصل سرما، برق پایتخت شروع به چشمک زدن میکند و هرچه سرما اوج میگیرد، این نعمت بزرگ نیز دیرتر از پیش به روی شهروندان چشمش را میگشاید. با گذشت سالیان زیاد و افزایش برق وارداتی، باز هم این معضل حلناشده باقی مانده و مردم هم عادت کردهاند که با آغاز فصل سرما، خویشتن را برای شبهای تاریک و روزهای بیانرژی آماده کنند.
برق خریداریشده که نبود آن برای مصرفکنندگان به مثابۀ تیغ تیز و برندهیی است که از یکسو اقتصاد مردمی را آسیب میزند و زندگی روزمرهشان را دچار اختلال میسازد و از جانب دیگر بار سنگینی را بر دوش دولت و نهادهای مرتبط میگذارد، امسال نیز با سرنوشت همیشگیاش گرفتار شده است. این وضعیت چرخ معمول حیات اقتصادی- اجتماعی را با کندی و کرختی بیش از پیش مواجه ساخت بدون اینکه صدای اعتراضی را در پی داشته باشد.
این درحالی است که پیش از این انتظار مردم آن بود که وضعیت به وجود آمده هرچه سریعتر بهبود یافته و سرعت عمل شرکت برق (آورنده روشناییها!) و وزارت انرژی و آب بیشتر از حد انتظار مردم باشد؛ چیزی که متأسفانه اتفاق نیفتاد و کندی عمل این شرکت در حد غیرقابل انتظار به مشاهده میرسد.
این درحالی است که اهميت حفظ و پايداري شريانهاي حياتي از جمله برق از جايگاه ويژهیی برخوردار است. همچنين به لحاظ اهميت بهرهبرداري و نياز مبرم به انرژي در هر لحظه و خصوصا در شرايط زمستانی، توجه خاصي به رفتار و عملكرد شبكههاي توليد و برقرساني و مديريت بهرهبرداري از آن را تحت شرايط بحران ميطلبد.
اما متأسفانه گویا در شرکت برق، پیشبینی چنین وضعیتی و نیز آمادگیهای لازم برای مقابله با وضعیت اضطراری وجود ندارد. همین امر نیز باعث شد تا مدتها مردم به تاریکی به سر برده و چرخ تولید اندک و فعالیتهای اقتصادی نیمبندشان نیز از کار بیفتد.
با این حال، میطلبد تا از یکسو آمادگیهای لازم جهت مقابله با وضعیتهای اضطراری مد نظر گرفته شود و از جانب دیگر، شرایط برای تولید برق داخلی مهیا گردد؛ زیرا با آنکه افغانستان ذخایر سرشار مواد سوختی و توان طبیعی برای تولید و صدور برق دارد، اما هم اکنون و پس از سرازیر شدن میلیاردها دالر کمک جهانی، کلید برق خانههای شهروندان کشور به دست کشورهای همسایه است.
در افغانستان مواد سوختی از قبیل نفت، گاز و ذغال سنگ به صورت دستنخورده باقی مانده و رودخانههای فراوان و خروشانی که میتوانند در تولید برق از آنان استفاده شود، بدون بهرهبرداری به بیرون از مرزهای کشور سرازیر میشوند. اما افغانستان همهساله میلیاردها دالر بابت استفاده از برق به کشورهای همسایه از جمله تاجکستان، ازبکستان، ترکمنستان و ایران پول میپردازد. این در حالی است که اگر از ظرفیتهای موجود طی 13 سال گذشته به صورت درست استفاده و بهرهبرداری میشد، بدون شک افغانستان برای تامین انرژی و سوخت تا این حد وابسته به کشورهای دیگر نبود.
بنابراین، هرگاه حکومت نتواند در سالهای آینده برای تولید برق فکری نموده و تولید انرژی را از منابع داخلی روی دست نگیرد، کماکان سرنوشت برق کشور در دست طوفان بوده و همواره خطر قطع برق و محدودیت آن قابل تصور است که در آن صورت، جریان زندگی عادی شهروندان با اختلاف و سکتگی غیرقابل جبران مواجه خواهد شد.