از تبعیض جنسیتی تا نگاه ابزارگرایانه
اگر نگاه جامعهشناختی به تاریخ زندگی بشر بیندازیم و سیر زاد و ولد و نحوۀ زندگی بشر را مورد بررسی قرار دهیم، پی میبریم که همیشه در طول تاریخ جنس ماده یا زن یک موجود درجۀ دو یا نکبت بوده است و همیشه سعی بر آن بوده تا این مایۀ ننگ را از زندگی خود پاک کنند. بااین حل، دست به اعمال وقیحی میزدند که زندگی بشر را متاسفانه با ناهنجاریهایی روبرو کرده که حیثیت انسانی همۀ انسانها را زیر سوال برده است.
از زنده به گور کردن عصر حجر تا سقط جنین عصر قمر و سهم ندادن در عرصههای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و دهها مورد دیگر از جمله مشکلهایی بوده که بشر در طول تاریخ با کمال بیشرمی ثبت کرده است. حالا هم اکثر از پست مدرنیزم و اوانگاردیزم حرف میزنند و به صورت فنی این عملهای غیر انسانی را تقبیح و در اعلامیههای حقوق بشری این کارها را محکوم میکنند، ولی باز هم به صورت کاملن سنتی فکر میکنند و به صورت کاملن مدنی جنین را در رحم سقط میدهند.
با این تفسیرها پی میبریم که زن در طول تاریخ با توجه به ابیات برخی شاعران، نظریه دانشمندان و سخنان بزرگان یک موجود منفور و پست بوده است. چرا به زنان نگاه ابزاری داریم؟
زنان وسیلهیی برای تبلیغ
اگر در سطح شهر گذر کنیم و به علایم و لوحههای تبلیغاتی دکانها، قهوهخانهها، شرکتهای تولیدی نوشیدنی و سگرت گرفته تا روغن گیاهی برای مصرف بشر و روغن ماشینالات و هزاران مورد دیگر نظر اندازیم بهطور حتم میبینیم که عکسی نیمه برهنۀ زنی از بازیگران غرب یا شرق یا خارج از این موارد در کنار محصول وجود دارد و توجه مخاطبان را قبل از آنکه به محصول جلب شود به سیمای این «موجود منفور» معطوف-به تعبیر ادبیات کهن- میشود که روزی به دلایلی زنده به گور میشد و یا به علتی از سقط شدن رهایی یافته است، اما حالا وسیلهیی برای تبلیغ یا وسیلهیی برای برطرف کردن نیازهای جنسی مردان است. اقناعکنندهترین دلیلی که میتوان از این عمل نتیجه گرفت نگاه ابزاری مردان به زنان که نوعی فحشا میباشد با این عمل بروز میدهد.
فحشا چیست؟
فحشا بیانگر گرایش مردان به نگریستن به زن به عنوان وسیلهیی است که میتواند برای مقاصد جنسی مورد استفاده واقع شود و تا اندازهیی به تداوم این گرایش کمک میکند. فحشا جنبهیی از روابط پدرسالارانه است که در زمینۀ خاصی، نابرابریهای قدرت بین مردان و زنان را نشان میدهد که زنان را در طول تاریخ از این ناحیه رنجور ساختهاند.
عدهیی از فعالان حقوق زن بعد از انقلاب کبیر فرانسه و دیگر انقلابها به این نوع برخوردها اعتراضهای خود را ابراز نمودند و خواستار برابری حقوق بین زنان و مردان شدند، ولی متاسفانه برچسبهایی که به زنان زده میشود و رفتارهای ژنیتکی آنها این طور تعیین میکند که زنان همیشه در حاشیه باشد و خود زنان این عملیهها را قبول نماید.
باید توجه داشت زنان نه تنها از لحاظ فیزیکی و روانی ضعفی نسبت به مردان ندارند؛ بل این قشر نصف جامعه را تشکیل میدهند و سهم بزرگی را به علت مادر بودن در تربیت اجتماع دارند. نگاهی را که عدهیی با تصور قالبی به ما القاح میکند باید از آن آگاهانه گذر کنیم و با این دغدغه مقابله نماییم.
نویسنده: امیرعباس حیدری