همسایههای مداخلهجوی ما
برگزاری نشست سهجانبه میان سران و نمایندگان کشورهای پاکستان، چین و روسیه در مسکو بر سر مساله افغانستان نشان میدهد که برخی از کشورهای منطقه و شماری از همسایگان افغانستان بدون درنظرداشت عرف و موازین دیپلماسی به خود این حق را میدهند که در امور مربوط به افغانستان مداخله کنند.
این در حالی است که افغانستان هماکنون دارای دولت مشروع و منتخب میباشد و اگر همسایههای افغانستان و یا کشورهای منطقه تمایل دارند به امنیت افغانستان کمک شوند و از این طریق حاشیههای امنیتی قلمروهای حاکمیتی خود را ایمن سازند، بهترین راه این است که با دولت افغانستان همکاری کرده و در برنامهها و پلانگذاریهایی که به امنیت افغانستان مربوط میشود نیز از طریق همکاری با دولت افغانستان اقدام نماید. در غیر آن و بدون مشارکت دولت افغانستان و تامین رضایت این دولت، هرگونه برنامهریزی در خصوص افغانستان به معنای مداخله متهاجمانه در امور داخلی این سرزمین محسوب بوده و توجیهناپذیر میباشد.
به خصوص اینکه در نشست مسکو این موضوع نیز مطرح شده است که با گروه طالبان که در مخالفت مسلحانه با دولت افغانستان قرار دارد نیز تماس گرفته شود و از این گروه به عنوان یک نیروی سیاسی قابل ملاحظه در افغانستان یاد شده است. حتا در نشست مسکو این مساله نیز مطرح شده که نام برخی از رهبران طالبان از لیست سیاه سازمان ملل متحد نیز حذف شود که این کار با استقبال گروه طالبان نیز مواجه شده است.
در حالی که دولت افغانستان بیش از هر زمان دیگری تلاش دارد تا از طریق وارد کردن فشار بر گروه طالبان در تقابل نظامی، این گروه را به شدت تضعیف کند تا به برنامههای صلح دولت افغانستان تمایل نشان دهد. به خصوص اینکه پیوستن گلبدین حکمتیار به روند صلح زمینۀ کلانی را برای باز شدن دوباره باب مذاکرات صلح در افغانستان ایجاد کرده است. حمایت شماری از همسایگان افغانستان و همچنین برخی از کشورهای منطقه از گروه طالبان و تلاش برای مواجهسازی عملکرد این گروه در عرصه بینالمللی با خروج نام برخی از رهبران این گروه از لیست سیاه سازمان ملل متحد، حرکت آشکار برخلاف مصالح ملی افغانستان میباشد؛ زیرا بسیار واضح است که حمایت از رهبران طالبان در عرصه بینالمللی، این گروه را بیش از پیش متمایل میکند با خشونت بیشتری به حملات خود برضد دولت افغانستان ادامه دهد.
پیوستن گلبدین حکمتیار رهبر حزب اسلامی افغانستان که یکی از احزاب نظامی درگیر با دولت افغانستان به شمار میرفت، به روند صلح این امیدواری را ایجاد کرده که شمار زیادی از رهبران گروه طالبان نیز از همین رویه پیروی نموده و به پروسه صلح بپیوندند. از سوی دیگر توانایی نیروهای دولت افغانستان در بخشهای امنیتی و نظامی در مقابله با طالبان و پس زدن حملات این گروه در شمار زیادی از ولایتهای ناامن کشور، معادله تقابل نظامی در افغانستان را به نفع دولت افغانستان تغییر داده است.
در بسیاری از تحلیلهایی که از سوی منابع نزدیک با طالبان صورت گرفته است نیز بر این مساله تاکید شده که رهبران طالبان متقاعده شدهاند که امکان پیروزی نظامی در جنگ رویارو بر دولت افغانستان برای این گروه وجود ندارد.
دولت افغانستان به خصوص با پلانگذاری گسترده در بخشهای زیربنایی اعم از پلانگذاریهای سیاسی برای گسترش روابط با دولتهای دیگر در عرصه دیپلماتیک و اعم از پلانگذاریهای کلان اقتصادی برای زمینهسازی در جهت توسعه اقتصادی در داخل افغانستان توانسته است تا حدی زیادی از مقبولیت عمومی برخوردار شود.
همین مساله باعث گردیده تا وضعیت طالبان بیش از هر زمان دیگری در هالهیی از ابهام قرار گیرد. در چنین وضعیتی وقتی شماری از همسایگان و برخی از کشورهای منطقه در تلاش میبرآیند تا بار دیگر با طالبان رابطه برقرار کنند، کمک مستقیم به ادامه جنگ در افغانستان و روحیهگیری مجدد طالبان برای نقشآفرینی در این جنگ محسوب میشود.
از سوی دیگر جمع شدن نمایندگان شماری از همسایگان افغانستان و کشورهای منطقه در مسکو بدون دعوت از نماینده دولت افغانستان این تصور را ایجاد میکند که تلاش طالبان در جریان سال دو سال اخیر برای تسلط بر ولایت کندز و همچنین حضور این نیروها در بخشهایی از ولایت شمال شرقی بدخشان ریشه در حمایتهای منطقهیی از این گروه داشته است.
چندی پیش دیده شد که طالبان در یک حمله سازمانیافته و گسترده توانست برای مدتی شهر کندز مرکز ولایت شمال شرقی کندز را تحت تسلط خود قرار دهد. آن زمان یکی از سوالهای بسیار جدی که مطرح بود این بود که طالبان ابزارآلات جنگی و ماشینآلات و ابزارهای سنگین خود را چگونه توانسته است به شمال شرق افغانستان انتقال دهد.
حال و با تلاشهایی که از سوی دولتهای پاکستان، چین و روسیه صورت میگیرد، آشکار میشود که طالبان در آن نبردها از حمایتهای منطقهیی برخوردار بوده و با برخورداری از همین حمایتها توانسته است به شمال شرق افغانستان نفوذ کند.
محمدمنصف وطنیار