به آتش کشیدن اموال دولتی/ دهنکجی بر حیثیت قانون و نظم جامعه
درگیری میان نیروهای امنیتی پولیس و افراد ناشناخته موجب خسارتهای جدی بر 2 موتر نوع رنجر پولیس شد و به گفتۀ مسوولان یک غیرنظامی هم در این درگیری آسیب جدی دیده است.
افراد خشمگین با نیروهای امنیتی در مربوطات حوزۀ سوم پولیس شهر کابل دیروز درگیر شدند که در نتیجه 2 موتر رنجر پولیس توسط این افراد به آتش کشیده شدند.
این رویداد را وزارت داخله تایید کرده و گفته که تحقیقها در این خصوص ادامه دارد. هرچند هنوز هویت این افراد مشخص نشده، ولی خبرهایی که در شبکههای مجازی دست بهدست میشوند حاکی از این است که افراد مذکور از وابستگان مولوی ترهخیل یک عضو مجلس نمایندگان بودهاند.
مولوی ترهخیل که اصلن از ولایت لغمان است در مدارس پاکستان درس خوانده و قبلن به حیث استاد در مدارس پاکستان وظیفه داشته و پس از آن به تجارت مواد سوختی مصروف بوده است.
او از دورههای پانزدهم، شانزدهم و تاکنون نماینده کوچیها در مجلس نمایندگان میباشد. این اولین بار نیست که افراد وابسته به ترهخیل به بینظمیهای داخل شهری دست میزنند. در زمستان سال گذشته نیز تفنگ بهدستان ملا ترهخیل سربازان نگهبان شورای ملی را نیز لتوکوب کرده بودند. همچنان حرکتهایی مشابه دیگر نیز از محافظان و وابستگان این عضو محلس نمایندگان مشاهده شده است.
اینکه حق هزاران شهروند روزانه توسط زورمندان، اعضای شورای ملی، افسران پولیس و نیروهای امنیتی ضایع و پامال میشود حالا در افغانستان به یک عرف مبدل شده و هیچ بازخواستی وجود ندارد، اما وضعیت زمانی قرمز مینماید که سربازان پولیس مورد ضربوشتم قرار میگیرند و موترهای نظامی پولیس در پایتخت کشور به آتش کشیده میشوند.
قبل بر این، اگر وابستگان کسانی چون ملا ترهخیل بر مردم ظلم میکردند دستکم امیدی بهنام پولیس وجود داشت که شاید دادی ستانده شود، درحالی که در دهها مورد مشاهده شده که پولیس در برابر افراد زورمند کاری از پیش برده نتوانسته و نخواهد توانست، ولی حالا مردم در این شهر نا امن با چه امیدی زندگی کنند؟
ناامنی در شهر کابل بیداد میکند و مردم در برخی از قسمتهای کابل از ساعت ۷ شام به بعد با جرات تا دکانهای دم خانههایشان رفته نمیتوانند و هر شب دهها قضیه سرقت و رهزنی در کوچه پس کوچههای شهر کابل اتفاق میافتند وهیچ منبعی نیست که بهداد مردم برسد.
اما در روز روشن به آتش کشیدن موترهای نظامی بر نگرانیهای مردم افزوده است. مساله قابل بحث این است که وقتی وزارت داخله در داخل پایتخت از پرستیژ و حیثیت سربازان خود در برابر زورمندان قادر به دفاع نیست؛ مردم به چه امیدی منتظر نهادی باشند که وظیفهاش تامین نظم و امنیت عامه است. با این حال سلامت امنیتی مردم در خطر نیست؟
اگر وزارت داخله و در راس حکومت در این خصوص اقدامی جدی روی دست نگیرند، نظم و امنیت اجتماعی شهر به شدت به مخاطره میافتد. افراد لاابالی و ایلاگرد با دیدن چنین روندی جسورتر شده و گراف قضایای جرمی را افزایش خواهند داد.
از این رو، حکومت ملزم است چنین حرکات نادرست و ناشایسته را از جانب هر زورمندی که باشد مورد پیگرد قرار دهد تا برای همه خاطیان و جنایتکاران درس عبرت باشد.