لوازم ضروری برای سفر رییسجمهور به بامیان
رفتن به بامیان سختی خاصی ندارد. فقط کافی است شما لوازم مورد نیاز سفر را با خود داشته باشید. حالا هر رفتن و مسافرت فرق دارد. وقتی قرار است رییسجمهور اشرفغنی به این سفر برود این لوازم کمی متفاوت است. در ذیل تلاش کردیم این امکانات را دانه دانه بیاوریم؛ اگر چیزی از قلم افتاد شما به آن اضافه کنید:
– در ابتدا لازم است چند تا از این مقامات در سایزهای مختلف به بامیان برده شوند تا با رییسجمهور بگویند، بخندند و مروری بر اندیشههای والای ملانصرالدین در طول سفر داشته باشند تا رییسجمهور نفهمد که زمان چگونه گذشت.
– مواظب باشید تایرهای طیارۀ حامل رییسجهمور پنچر نشده باشد. بهخاطر اینکه مشکلی در مسیر راه پیش نیاید، شورای امنیت ملی با یکی از مشاوران در امور پنچرمینی مشورت کند که تایرها پاکستانی نباشند. اگر پاکستانی بود ریاست امنیت ملی را احوال دهند که به ریاست آیاسآی بگویند اگر خدای ناخواسته تایرهای ساختهشده توسط شما پنچر شد، ما نصف روز بهصورت یک طرفه قهر دیفلوماتیک میکنیم، آن وقت حق عذر و زاری و التماس هم ندارید.
– نقشه بامیان هم لازم است؛ مثلا وقتی رییسجمهور میخواهد معدن حاجیگگ را ببیند یکباره سر از معدن مس عینک در نیاورد، بعد ژول ورن مجبور شود که یک رمان در آن دنیا بنویسد به نام اشرفغنی در سرزمین ناشناخته.
– بامیان جای پرخطری نیست، اما نیاز است رییسجمهور در این سفر یک چاقو داشته باشد؛ مثلا رییسجمهور وقتی میخواهد یک سیب را پوست کند نیاز به چاقو دارد. حالا نمیدانم چرا برخی تلاش میکنند هر بار حرف از چاقو میشود مرادعلی مراد را جلو بیندازند که عالیجناب این هم یک چاقو که از سیب و شفتالو گرفته تا شکمبۀ طالب و داعش را میشود با این جنرال مراد پاره و پوره کرد.
– البته برای چنین سفری چند تا گوگرد، لایتر و چخماق هم لازم است. بامیان که برق ندارد. برق هم داشته باشد فقط در خانۀ طاهر زهیر است. والی بامیان هم برقش را به کسی نمیدهد. به همین خاطر بهصورت احتیاط نیاز است یک وسیلۀ روشنایی باشد که کسی نصف شبی از سر شوخی کف پای رییسجمهور را نخارد. این خاریدن طبعا خندههای جیغکی در پی دارد که نصف بامیان فرار میکنند. دایکندی و مردم دایکندی هم مسافرت میکنند به سواحل فلوریدای امریکا تا چند روزی از سیاست دور باشند و از طرفی جا باز شود برای بامیانیها.
– با چپلک که نمیشود بالا رفت به طرف کوههای بامیان. به همین خاطر مشاور امور چپلکداری رییسجمهور در جلسۀ فوقالعادهیی که وزارت مالیه داشت تلاش کرد یک بوت کوهنوردی از مندوی کابل خریداری کند که قدوم رییسجمهور به طرف کوههای بابا باز شود. در نتیجه پس از سفر رییسجمهور؛ بوت کوهنوردی را بهعنوان یکی از شاهکارهای تاریخ افغانستان در موزیم ملی کشور نگهداری کنند.
– چون غذای مردم بامیان تا قسمتی ابری ثقیل است و احتمال میرود معدۀ رییسجمهور با این غذاها سلام و علیکی نداشته باشد بنابراین نیاز است برای معدۀ مرکزی، رودۀ کوچک، کته روده، قسمت تحتانی روده و قسمت فوقانی شکم رییسجمهور شانزده نوع تابلیت اسهال همراه با متخصص امور اسهالات آماده کنند. همچنان چون آنجا سرد است تابلیت سرماخوردگی از نوع حکومتداری خوب، شربت ضد تهوع در فاز سوم سیاسی و ویتامینهای تقویتکنندۀ نفوذ در بامیان نیاز فوری احساس میشود.
– از آنجا که رییسجمهور گفته است مردم بامیان روی شانههایم جا دارد؛ لازم است تعدادی روی شانههای رییس جمهور بنشینند. همه مردم بامیان که در قسمت شانهها جا نمیشوند. از طرفی احتمال شکستن استخوان شانه، قبرغه و برهم خوردن اسکلت همایونی رییسجمهور هم میرود. به همین خاطر فقط یک بامیانی با وزن خالص نیاز است روی شانۀ رییسجمهور قرار بگیرد. یا اینکه حدود هزارشانه از بودیجۀ مصرفی ریاست جمهوری خریداری کنند که روزانه مردم را روی شانهها بالا و پایین کنند. اما در این قسمت برای سفر رییسجمهور یک کودک خردسال بامیانی نیاز است تا روی شانۀ رییسجمهور قرار بگیرد و فکر کند رییسجمهور او را میبرد جاجا و برایش لواشک و پفک میخرد.
حالا همه مردم بامیان خوشحال هستند که رییسجمهور شانه داشت که آنها را بالا کرد. سرور دانش هم نگران بود که تا کابل رسیدن شانۀ رییسجمهور بیشانه نشود، در غیر آن مجبور است خودش شانههایش را بدهد به رییسجمهور.
والی بامیان هم تا زور داشت از شدت خوشی چشمانش را بست و یکسره چک چک کرد تا جایی که رییسجمهور به کابل رسید و زنگ زد به طاهر زهیر که ما فعلا در ریاست جمهوری هستیم. چک چک کردن را بس کن. برو سرور دانش را نجات بده که سه روز است ما کابل هستیم و مردم سر شانههای رییسجمهور سه روز است که پِشپو (نوعی رقص محلی در بامیان) میکنند.
گزنه/ طنز روز/ مهدی ثاقب