یا تضمین امنیت ملی ما یا لغو پیمان امنیتی!
فاجعۀ انسانی روز چهارشنبه (10 جوزا) که در آن نزدیک به 200 تن جان باختند و بیش از ۵۰۰ دیگر مجروح شدند، همه را تکان داد.
نکته قابل دقت این است که عاملان حملات انتحاری و تروریستی در کشورهای دیگر در امان نمیمانند. بعد از یکی دو هفته پیدا شده بهدست قانون سپرده میشوند، اما در افغانستان چون عاملان این جنایتها گرفتار نمیشوند، قضایای تروریستی بیش از پیش مبهم، پیچیده و پرسشبرانگیز میشوند.
ادعاهایی وجود دارند که گویا فاجعه چهارراه زنبق، یک حمله انتحاری نبوده و سرنخی از یک حمله هوایی را بهدست میدهد.
باقی سمندر؛ فعال مدنی و حقوق بشر، در برنامۀ «حاشیه خبر» تلویزیون۱ که آهنپارههایی را با خود آورده بود گفت که شواهد محل حادثه نشان میدهند که حمله توسط تانکر و یا هیچ موتری صورت نگرفته؛ چون هیچ نشانی از چنین حاملی بر جا باقی نمانده است. بهدلیل حجم بالای مواد انفجاری این عمل توسط افراد هم قابل باور نیست. وی مدعی بود که مواد منفجره از فضا پرتاب شده است.
در عین زمان شاحسین فروغ؛ قمندان امنیه کابل در تلویزیون طلوع گفت که کمرههای محل نیز توسط حمله از بین رفته و شواهدی وجود ندارد که نشان دهد حمله چگونه صورت گرفته است. در حالی که اگر کمرهها منهدم شدهاند، دیتابیس که باید باقی بماند و یکهزارم ثانیه انفجار و چگونکی رسیدن موتر حامل مواد انفجاری را نشان دهد. این دو ادعای قراین نزدیک دارد. یعنی اظهارات فروغ ادعای سمندر را قوت میبخشد.
بحث دیگر اینکه رسیدن تا چهارراه زنبق با توجه به ایستهای بررسی متعدد، کار سادهیی نیست. اینکه چه گروهی به عهده گرفته یا نگرفته زیاد مهم نیست، زیرا گروه طالبان عمدتا اهداف نظامی را تایید میکنند ولی وقتی متوجه گردند که اهداف غیر نظامی بوده یا سکوت میکنند و یا هم رد. اگر دقت گردد، گروه طالبان در ساعات اولیه حمله سکوت اختیار کرد و منتظر بود زوایای حادثه روشن گردد، ولی وقتی معلوم شد هدف کاملا ملکی بود، آن را رد کرد.
داعشی در کار نیست. ممکن چند آدمی که از پاکستان معاش میگیرند، این جنایتها را اگر طالبان مرتکب شود یا کسان دیگر، بهخاطر انحراف افکار عمومی به عهده گروه داعش بیندازند.
در هر صورت، افغانستان در سال ۲۰۱۴ در آغازین روزهای حکومت وحدت ملی با ایالات متحده امریکا پیمان امنیتی را به امضا رسانید که موجب شده همه کشورهای دور و نزدیک منطقه حساس شوند و امنیت ما بیش از پیش خرابتر گردد. اما از آن زمان به بعد که تا کنون نزدیک به سه سال میگذرد، امنیت بیشتر از پیش وخیم شده و احتمال افزایش بیثباتی و ناامنی نیز خیلی زیاد است.
با این وصف حالا جایگاه این پیمان امنیتی در کجای امنیت و ثبات کشور ما قرار دارد؟ اگر این پیمان امنیت ما را ضمانت کرده نمیتواند، چه دلیلی برای پایبندی به آن وجود دارد؟
امروزه شمال افغانستان تقریبا بهطور کامل ناامن شده، گسترش ناامنی در مناطق مرکزی هم افزایش را نشان میدهد. غرب، جنوب و شرق که خاستگاه ناامنیها و طالبان بودهاند. پس امضای این پیمان چه تغییری را به حال ما آورده است؟
واقعیت مسلم این است که امریکاییها در تعهدهای خود در قبال افغانستان درست عمل نکردهاند و با ادامه همکاریها نیز چیزی تغییر نخواهد کرد. مگر اینکه ملت و دولت ما بهخود بیایند و در کنار اینکه حکومت را وادار به برخورد جدی با تروریستان کند، روی ادامۀ پیمان امنیتی با امریکا باید تجدید نظر صورت گیرد. اگر امریکا قادر نیست که از امنیت افغانستان حفاظت کند، نیازی به ادامه چنین پیمانی نیست و اگر قدرت این کار را دارد، چرا در برابر تروریسم تعلل میورزد و چند پهلو بازی میکند؟
ما دست کم اگر این پیمان را نداشتیم، شاید روسیه و ایران که نگران امنیت ملی خود از حضور امریکا به سبب امضای پیمان امنیتی هستند، دست به طالبسازی و حمایت از تروریستان نمیزدند. با این همه مردم افغانستان سرنوشت دو چیز را باید به زودی معلوم کنند.
اول با حکومت وحدت ملی اتمام حجت کنند. یا تروریستان و پروژههای طالبپروری یا مردم افغانستان. این حکومت از این دو یکی را انتخاب کند.
دوم امریکا به سبب امضای پیمان امنیتی، امنیت افغانستان را ضمانت کند. دست از هر نوع بازی چندپهلو در قبال مبارزه با تروریسم در افغانستان بردارد و یا از طریق پارلمان ادامۀ این پیمان امنیتی لغو اعلام گردد تا دست کم، دستدرازیهای همسایگان ما از این جهت کمتر گردد.
نویسنده: محمود کریمی