تحلیل

کلید موفقیت در افغانستان

من در طول عمرم جنگ‌های زیادی را دیده‌ام و از این بابت عمیقاً متنفرم. اما چیزی بدتر از خود جنگ این است که تمام آن‌ها با شکست رو‌به‌رو می‌شوند.

ارنست همینگوی.

پالیسی ایالات متحدۀ امریکا در افغانستان حالا بر مبنای پیروزی عیار شده است. مقام ارشد رهبری، اکنون پیروزی را بر شکست انتخاب کرده است. معنای این کار چیست و چگونه این ایتلاف در افغانستان پیروز می‌شود؟

پیروزی در افغانستان یک چیز شکننده نیست. دولتی که برای گروه‌های تروریستی مانند طالبان، القاعده، شاخۀ خراسان داعش و سایر گروه‌های تندرو اسلامی، میزبان خوبی نبوده است. اما این کشور، حضور این گروه‌ها را متحمل شده است. در افغانستان خشونت و فقر هم‌چنان وجود خواهد داشت، اما ثبات بدون ادامه یک تهدید وجودی برای این کشور، خود یک موفقیت است.

پس از آن، پیروزی در افغانستان، بستگی به هم‌دستی مردم، دولت و نیروهای امنیتی در برابر طالبان و به حاشیه کشانیدن آنان دارد.

همان‌طوری که پاوول کپور، یک پروفیسور در بخش امنیت ملی در آکادمی نیروی دریایی ایالات متحده امریکا به ما یادآور می‌شود که «جهاد، به یک بخش عمده از استراتژی بزرگ پاکستان تبدیل شده است.»

بنا بر این، پیروز شدن سیاست در افغانستان، نیاز به یک استراتژی منطقه‌یی دارد که اراده و ظرفیت سیاسی را برای بر اندازی استراتژی دشمن داشته باشد. این کار به معنای تضعیف مرکز استراتژیک طالبان و حمایت خارجی از آنان است که پاکستان هم‌چنان به حمایت و پناه دادن به آنان ادامه می‌دهد.

پاکستان مانع پیروزی می‌شود

دلیل اصلی این‌که چرا امریکا و متحدانش پس از شانزده سال در افغانستان، هنوز با بُن‌بست روبه‌رو می‌باشد، کینه‌توزی استراتژیک پاکستان است. حضور لانه‌های تروریستی در خاک پاکستان، مهم‌ترین مانع استراتژیک برای پیروزی در افغانستان به شمار می‌رود.

طی سال‌های گذشته، وزارت دفاع امریکا همواره از پیشرفت در افغانستان گزارش کرده است که پناه‌گاه‌های شورشیان در پاکستان و حمایت این کشور از آنان، مانع شکست طالبان در افغانستان شده است. کاهش پناه‌گاه‌های امن هراس افگنان و متوقف کردن منابع حمایت از طالبان در پاکستان، یک ضرورت استراتژیک برای پایان دادن به جنگ در افغانستان می‌باشد.

با این حال، پاکستان در تغییر دادن راهبرد استراتژیک‌اش در این مورد ناکام بوده است و نیز به تولید، هدایت و احیای گروه‌های تندرو و خون‌آشام اسلامی ادامه می‌دهد.

محکومیت تازه در مورد پاکستان در اعلامیۀ اخیر راهبرد ادارۀ دونالد ترمپ برای افغانستان، باید به این معنا باشد که ایالات متحده امریکا، از این توهم نا امید شود که پاکستان، یکی از بزرگترین تولیدکنندگان باورهای اعتقادی گروه‌های تند رو اسلامی، یک متحد و یک دوست است. نه نه.

اگر فرض را بر این بگیریم که پاکستان در شکست ستیزه‌جویان و شبکه‌های تند رو اسلامی در مناطق قبایلی متحد غرب بود و با آنان کمک کرد، غرب را در رفتار استراتژیک مخرب پاکستان متعهد ساخته است.

بدون حرکت استراتژیک

یکی از دستاوردهای تاکتیکی و عملیاتی در سال‌های گذشته، از میان بردن ظرفیت طالبان بوده است، زیرا شکست یک دشمن، به معنای از بین بردن ظرفیت و اراده‌اش است.

در این جا حرکت استراتژیک غایب است. زیرا ارادۀ طالبان و حضور اعضای شبکه حقانی در رأس رهبری ارشد آنان، توانایی‌ها و بازسازی و منابع آنان که در پناه‌گاه پاکستان قرار دارند و از آن منشأ می‌گیرند، باقی می‌مانند.

پاکستان این تناقض را برای جلوگیری از شکست طالبان ایجاد کرده است، جنگ را طولانی کرده و ارادۀ ائتلاف را از بین برده است. هدف نهایی آن این است که نقش ائتلاف را بی اهمیت جلوه بدهد، زیرا در نهایت می‌تواند بدون دستیابی به اهداف استراتژیک خود مبارزه کند.

چرا پاکستان همچنان از گروه‌های اسلام‌گرا و تند رو خود حمایت می‌کند که به وضوح، دشمنان ائتلاف و افغانستان هستند؟ و چه کاری باید انجام شود؟

گروه‌های تند رو اسلامی پاکستان

از همان آغاز ماموریت وجودی پاکستان، مخالفت با هندوستان بود. این کشور وضعیت فعلی منطقه را از طریق صادر کردن گروه‌های تند رو و ستیزه‌جوی اسلامی تجدید نظر کرد. این کار برای پاکستان، به‌مفهوم تامین امنیت کشور و مردم‌اش می‌باشد.

بدون شک، ظهور و افزایش اسلام‌گرایان تند رو در جنوب آسیا، نتیجۀ چندین دهه تلاش سازمان امنیتی پاکستان است که به حمایت از برخی شورش‌گران اسلامی، خود را فریب داده است.

در حال حاضر، بیست سازمان تروریستی در قلمرو افغانستان و پاکستان فعالیت می‌کنند. این گروه‌ها، در افغانستان، هندوستان، کشمیر و در نهایت در خود پاکستان هم اعمال وحشیانه‌یی انجام می‌دهند. در پایان، این بدبختی به ضرر امنیت پاکستان تمام شده است.

در یک و نیم دهۀ اول از به میان آمدن کشوری به نام پاکستان، رهبران ارشد این کشور، سیاست‌هایی را دنبال کردند که برای امنیت این کشور فاجعه‌بار بود. این خط مشی پاکستان، در واقع اقتصاد این کشور را ورشکسته کرد و منابع آن‌را از توسعه منحرف کرد.

جنگ‌های فاجعه‌بار

علاوه بر این، پاکستان تا کنون سه بار جنگ با هند را پشت سر گذرانده است که در همه آن‌ها مساوی و یا هم شکست خورده است. جنگ سال 1971 یا جنگ بنگلادیش، یکی از سه جنگ فوق العاده کامل با هندوستان بود. این جنگ منجر به کاهش قلمرو پیشین پاکستان و افزایش عمق استراتژیک هند در افغانستان شد.

سه دهه پس از سال 1971 و نتیجۀ یک شکست فاجعه‌بار در جنگ بنگلادیش و از دست دادن پاکستان شرقی، نیروهای امنیتی پاکستان حتا به جای رویارویی بیشتر با هند، برای دست یافتن به یک استراتژی عمیق در افغانستان، تمرکز شان را به ستیزه‌جویان اسلام‌گرا بیشتر کرد و به‌طور کامل گزینۀ سلاح هسته‌یی را دنبال کرد.

پاکستان برای پی‌گیری اهداف‌اش در افغانستان، هند و کشمیر، از ستیزه‌جویان اسلامی، به عنوان سلاح‌های استراتژیک بازدارنده حمایت کرده است.

در شانزده سال گذشته، پاکستان با حمایت از طالبان و سایر گروه‌های تند رو اسلامی برای ترویج جنگ‌های بی‌قاعده، عمق استراتژیک خود را به کار برده است. این جنگ پایان نخواهد یافت و یا هم اگر پاکستان حمایت خود را از طالبان قطع نکند، این جنگ بسیار به گونۀ بد پایان خواهد یافت.

بازی دوگانه

تا به حال امریکا و متحدان‌اش و سایر بازیگران مهم در منطقه، یک استراتژی کامل منطقه‌یی را برای پایان دادن و یا تغییر بازی دوگانۀ پاکستان طرح‌ریزی نکرده‌اند. واقعیت این است که ایالات متحده امریکا در شانزده سال اول جنگ، بیش از سی و سه میلیارد دالر برای پاکستان پرداخت کرده است اما پاکستان، همچنان به صدور و حمایت از گروه‌های تند رو اسلامی در افغانستان ادامه داده است.

علاوه بر این، امریکا دست‌کم از سال 1950 میلادی به این‌سو، یکی از حامیان اصلی پاکستان در طول جنگ سرد و یک متحد واقعی در جنگ علیه القاعده، طالبان و سایر تروریستان اسلام‌گرا بوده است.

اما واقعیت این است که منافع امریکا و پاکستان، تنها در زمان جنگ شوروی در افغانستان هماهنگ شده بود. و حتا پس از آن؛ با وجودی که پاکستان از کمک‌‌های سخاوت‌مندانۀ امریکا برای شکست شوروی‌ها از طریق مجاهدان افغانستان استفاده کرد، اما در رفتار دوگانه‌اش با امریکا، تغییری به میان نیامد.

آی اس آی یا سازمان استخبارات پاکستان، روابط خود با القاعده، متحدان قدیمی‌اش طالبان و میزبانی از گروه‌های تند رو اسلامی در داخل و خارج از پاکستان را حفظ کرده است.

ائتلاف نمی‌تواند بدون یک رویکرد منطقه‌یی در افغانستان پیروز شود، مگر این‌که امریکا و سایر بازیگران منطقه‌یی بر پاکستان فشار بیاورد تا این کشور را از کمک به طالبان و شبکه حقانی باز دارند.

پس از یازدهم سپتامبر، ایالات متحده، همواره از پاکستان خواسته که تمام حمایت‌های خود از تروریزم؛ که تهدیدی برای امریکا و متحدان‌اش می‌باشد را متوقف کند و تعهد پایدار و تلاش‌های موثر خود در امر مبارزه با گروه‌های تروریستی را نشان بدهد و هرگونه حمایت و پشتیبانی، از جمله هر عنصر که در داخل ارتش پاکستان یا سازمان اطلاعاتی آن از گروه‌های افراطی و تروریستی حمایت می‌کنند را متوقف کند. پایگاه‌های تروریستی در تمام نقاط کشورش را با انجام عملیات ها از بین ببرد.

گروه‌های تند رو در پاکستان، با تدبیرهای نیمه تمام شکست نمی‌خورد. با این وجود، ما پاکستان را به عنوان یک متحد مهم در جنگ علیه القاعده و طالبان نادیده گرفته‌ایم، هرچند اساساً پاکستان کاملن به مثابه یک دشمن در برابر نیروهای ائتلاف، متحدان افغانستان و اهداف حکومت افغانستان عمل کرده است.

یک فهرست استراتژیک

هشت گزینه زیر باید مورد توجه قرار گیرد:

  1. متوقف کردن حمایت‌های مالی از پاکستان.
  2. پایان دادن به همکاری پاکستان به‌عنوان یک متحد غیر عمده ناتو.
  3. وادار کردن حکومت پاکستان به ایجاد یک خط برای کنترول دایمی کشمیر.
  4. پایان دادن به ارتباطات زمینی با پاکستان.
  5. اعلام دولت پاکستان به عنوان یک کشور حامی تروریزم که حالا هم هست.
  6. دادن یک فرصت نهایی به پاکستان برای پایان دادن به حمایت‌اش از لانه‌های هراس افگن در خاک آن‌کشور.
  7. دعوت از نیروهای امنیتی هند برای عملیات‌های امنیتی در مناطق پشتون نشین شرق و جنوب.
  8. و انجام عمل بالمثل با پاکستان برای پایان دادن به اعمال جنایت‌کارانه و حمایت‌اش از تروریزم.

استراتژی فرا منطقه‌یی

برای برملا کردن بیشتر سیاست‌های بدبینانۀ پاکستان در امور افغانستان، به یک استراتژی فرا منطقه‌یی نیازمند می‌باشد. البته یک استراتژی قابل قبول نمی‌تواند بدون توجه به هند به پاکستان پاسخ دهد.

به این ترتیب، یک استراتژی فرامنطقه‌یی، نمی‌تواند بدون همکاری کشورهای چین، روسیه ایران، آسیای میانه با هند موفق باشد.

از این‌که عربستان سعودی، امارات متحده عربی تنها کشورهایی بودند که در کنار پاکستان، رژیم طالبان را به رسمیت شناختند، احتمالاً بعضی از آن‌ها برای پایان دادن به جنگ، مانند قطر نقش مهمی در گفت‌وگوهای صلح دارند.

ائتلاف و متحدان افغان آن باید جدی و خلاق باشند. این داستان که پیش از این آغاز شده بود، پایان بسیار بدی داشت. صدور و حمایت پاکستان از ستیزه جویان اسلام‌گرا در حمایت از مجاهدان افغانستان، یکی از گزینه‌های است که این کشور از زمان به میان آمدن‌اش آن را ترجیح داده است.

پاکستان تنها در صورتی می‌تواند برای امریکا یک متحد استراتژیک واقعی باشد که رفتار خود با ستیزه جویان اسلامی را تغییر داده و حمایت خود از این گروه‌ها را قطع کند. و در نهایت چیز غافلگیر کننده برای پیروزی در افغانستان این است که پناه‌گاه گروه‌های شورشی در پاکستان تعطیل شود.

منبع: جاپان‌تایمز

نویسنده: رابرت.ام. کسیدی

ترجمه: هادی سحر

در مورد نویسنده

رابرت .ام. کسیدی، یک افسر بازنشسته ارتش امریکاست که تا کنون سه کتاب و چندین مقاله در مورد جنگ‌های بی‌قاعده در افغانستان نوشته کرده است. او در افغانستان و عراق ماموریت انجام داده است.

https://www.japantimes.co.jp/opinion/2017/09/03/commentary/world-commentary/key-winning-afghanistan/#.Wa429LIjHIV

 

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا