تحلیل

استراتیژی جدید امریکا و افغانستان؛ امیدواری به صلح و ثبات

از موضع‌گیری‌های متضاد و متخاصم در نشست سالانه مجمع عمومی ملل متحد در نیویارک تا بحث‌های اقلیمی و مسایل متعدد میان طرف‌های مختلف، دریچۀ تازه‌یی برای افغانستان باز شد.

دونالد ترمپ؛‌ رییس‌جمهور امریکا بر مبارزه منطقه‌یی علیه تروریسم در افغانستان پافشاری کرد و محمداشرف ‌غنی؛‌ رییس‌جمهور کشور نیز با استفاده از این فرصت، موضع‌گیری جدی‌یی درخصوص مبارزه با تروریسم در افغانستان داشت.

سه‌شنبه ۲۹سنبله به‌دنبال سخنان دونالد‌ ترمپ، آقای غنی نیز نطقی داشت که راهبرد جدید امریکا در افغانستان را تایید کرد و در این نطق خواهان مبارزه منطقه‌یی علیه تروریسم از سوی امریکا گردید.

او گفت: «با اعلام استراتژی جدید رییس‌جمهور‌ ترمپ برای مقابله با تروریسم و ایجاد ثبات در جنوب آسیا، شراکت پایدار افغانستان، امریکا و جامعه بین‌المللی، جهتی تازه پیدا کرده است.»

موضع‌گیری اخیر امریکا در قبال تروریسم در افغانستان این امیدها را افزایش داده که طالبان دیگر توان معادله‌سازی از طریق نظامی‌گری در کشور را ندارند، چیزی‌که در سخنان رییس‌جمهور غنی در نشست سالانه مجمع عمومی ملل متحد اشاره شد.

در حاشیه این نشست، رییسان جمهور امریکا و افغانستان ملاقات جداگانه داشتند.

آقای غنی در این دیدار تاکید بر راه حل سیاسی کرد و افزود که راهبرد جدید امریکا پیام واضحی برای طالبان و حامیان آن‌هاست.

به‌طور کل جو سیاسی جهانی نشان می‌دهد در بحث مبارزه با افراطیت که در سال‌های اخیر، افغانستان تقریبا تنها مانده بود، اکنون همکاری‌های وسیع و جدی امریکا و غرب را دوباره با خود دارد.

حضور سه‌هزار سرباز جدید امریکایی و افزایش شمار نیروهای ناتو در  افغانستان جنگ افغانستان را وارد یک فصل تازه و در عین حال امیدوارکننده کرده است.

با این وصف، یک راه برای طالبان باقی می‌ماند و آن این‌که طالبان باید راه حل سیاسی را جاگزین خشونت‌های نظامی و مسلحانه کرده و بیش از این، سبب بی‌ثباتی و جنگ در کشور نگردند.

هرچند این واقعیت را هنوز طالبان نپذیرفته و پاکستان به عنوان بزرگترین حامی آنان نیز مراکز سامان‌دهی و موجودیت پناه‌گاه‌های امن تروریستان را در خاک ‌خود نپذیرفته است، ولی اگر فشارهای نظامی علیه طالبان افزایش یابد و فشار سیاسی و اقتصادی امریکا بر منابع حمایتی تروریسم منطقه‌یی شدت گیرد، بی‌تردید ثبات و امنیت در افغانستان به مامول دست‌یاقتنی مبدل خواهد شد.

اما مهم‌ترین اصلی که در این امر موثر می‌نماید، برخورد شفاف و تعریف درست حکومت از تروریسم و افراطیت است. حال که نیروهای دفاعی ما گسترش پشتیبانی تسلیحاتی، آموزشی و حسب لزوم جنگی را از نیروهای امریکایی خواهند داشت، بایست علیه افراطیت با قاطعیت بایستند و کار را با آنان یکسره کنند.

تا زمانی‌که در میدان نبرد تغییراتی وارد نشود و فشار نظامی به‌طور جدی علیه طالبان و سایر گروه‌های مسلح مخالف شدت نگیرد، طالبان چنین فرازوفرودها را بارها تجربه کرده و این بار نیز به آسانی تن به صلح و گفت‌وگو نخواهند داد.

از سال ۲۰۱۴ به این طرف تنها نیروی دفاعی ماست که در برابر طالبان می‌جنگند، ولی در این مدت جنگ، هیچ‌گاه وارد فصلی تازه نشده و طبق معمول فضای جنگ علیه طالبان همچنان از شفافیت لازم برخوردار نبوده است.

روی این اصل، سربازان افغان با مورال جدی و انگیزه پیروزی علیه طالبان نجنگیده‌اند؛ زیرا در موارد متعدد مداخله‌های سیاسی در امور نظامی سبب شده تلاش‌های نظامی نیروی دفاعی ما نقش بر آب گردد.

هرگاه از جنگ تعریف شفاف نزد رهبران سیاسی وجود داشته باشد، تعریفی از دشمن وجود داشته باشد و مداخله بی‌جای سیاسی در برابر اقدام‌های نظامی نیروهای دفاعی ما کم گردد، بی‌تردید کمک‌های تسلیحاتی امریکا کفایت خواهد کرد و نیازی به وارد عمل شدن نیروهای نظامی خارجی نخواهیم داشت.

ولی این سوال هنوز همچنان با قوت خود باقی است که آیا مسوولان ارشد حکومتی ما همین طور که  در محافل بین‌المللی شفاف صحبت می‌کنند، دیگر در میدان نبرد دست به مداخلۀ سیاسی نخواهند زد و پس از این با نیروی دفاعی در برابر طالبان با شفافیت و دور از غرض‌های سیاسی برخورد خواهند کرد؟ آنچه که پیروزی و ناکامی کل ملت به آن وابسته است.

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا