انتقال وزارتخانهها به دارالامان؛ فرصتهاو تهدیدها
- آلودگی محیط زیست
پروژههای شهریاست که یک شهر را میسازد. اما بسیاری از این پروژهها بدون داشتن دید استراتژیک و بدون رعایت استندردهای مدیریتِ استراتژیک طرحریزی و اجرا میگردند. پروژههای کلانی مثل مترو، منوریل و خیابانها و کوچههای اصلی و فرعی و … بدون داشتن مطالعات استراتژیک و رویکرد راهبردی میتواند ضررهای بزرگی را به شهر و شهروندان بزند. تلفیق بین رشتههای مدیریت پروژه و ساخت و مدیریت شهری میتواند باعث به میان آوردن مباحث میان رشتهیی برای حل این مشکلات شود.
محیط زیست پاک و مناسب باعث رشد هرچه بیشتر خلاقیت و دانش اطفال و بزگ سالان میشود. سیستم فعلی شهر کابل به هیچ وجه با حداقلهای استندردهای جهانی همخوانی ندارد و در بدترین وضعیت ممکن قرار دارد. در طی این ۱۷ سال هم متاسفانه هیچ فکر اساسی نشده است و هنوز هم اوج فاجعه مشخص نشده است.
اوج فاجعه زیست محیطی شهر کابل در بیست سال آینده مشخص خواهد شد. افزایش مرگومیر اطفال و ریشسفیدان به بالاتر از ۳۰ درصد افزایش خواهد یافت. بیماریهای تنفسی و سنگ گرده افزایش سقط جنین، افزایش بیماریهای جلدی، افزایش تولد نوزادان نارس و مونگل، افزایش بیماریهای روانی و قلبی و مغزی و هزاران مشکل دیگر تا سال دیگر در کابل و کشور خود را نشان خواهد داد.
پیشبینی میشود تا ده سال آینده کابل به آلودهترین شهر جهان تبدیل خواهد شد. اگر انتقال وزارتخانهها، محیط زیست، فاضلاب، تصفیهخانه و آب حل نشود به کاملی سایر کاره بیهوده خواهد بود. به طور متوسط مصرف هر شخص بین ۸۰ تا ۱۲۰ لیتر در روز بوده و تولید فاضلاب خشک و تر، بین ۲ الی ۸ کیلو گرم است. اگر جمعیت ثابت و متغییر ۲۰ وزارتخانه و اداره را ۵۰ هزار نفر بگیریم تولید فاضلاب این ۵۰ هزار نفر در خوشبینانهترین حالت حداقل یک صد هزار کیلوگرم یعنی برابر به ۱۰۰ تن میباشد. بنابراین تخلیه این فاضلاب به چه صورت خواهد بود؟
کابل فاقد سیستم فاضلاب است. سیستم فاضلابهای موجود هم جوابگو نیست. سیستم تصفیه فاضلاب از چه سیستمی پیروی خواهد کرد؟ سیستم دیواتس یا سیتمهای بولوژیک و یا غیره. تخلیه این حجم کثافات و بوی بد، مشکلاتی بسیار عظیمی خواهد بود که باید برای آنها فکری جدی شود.
- امکانات زیربنایی
زیربنا شاید مهمترین بحث در انتقال این حجم عظیم نفر و کارمند و مراجعه کننده به غرب کابل خواهد بود. کابل بعد از ۱۷ سال هنوز برق ندارد. آب صحی نیست، امنیت وجودی ملموس ندارد. چگونه میخواهیم زیربنای پروژه به این عظمت را ایجاد کنیم؟
بخش زیربنا را به دو قسمت تقسیم می کنیم:
۱. قبل از اجرای پروژه
۲. بعد از اجرای پروژه
معمولن در تمام پروژهها اول زیربنای آن تامین میشود و سپس پروژه اجرا میشود. مطالعات وسیعی باید در مورد زیربنای موجود و مورد نیاز در این پروژه انجام گیرد.
جای مطالعات حرفهیی در افغانستان بسیار خالی است. مطالعات از خود اصول و فن دارد. تعریف زیربنا هم مشکل است. ما چگونه میخواهیم آب این حجم عظیم از نفرات را تامین کنیم؟ برق و یا هم سرک و سیستمهای آسایشی و رفاهی را فراهم کنیم؟
- فرهنگ استفاده از این گونه مجتمعهای اداری
فرهنگ؛ راهکارهای شایع و موجه برای رفع هرگونه نیاز واقعی یا غیر واقعی در یک جامعه است. فرهنگ همواره به گونه نرمافزار بوده که تمدن شامل سختافزار آن به شمار میرود. فرهنگ چیزی است که مردم با آن زندگی میکنند. در کل فرهنگ از آنِ مردم است. از همین رو است که هر منطقه از هر کشوری میتواند فرهنگ متفاوتی با دیگر مناطق آن کشور داشته باشد.
فرهنگ به وسیله آموزش، به نسل بعدی منتقل میشود. درباره فرهنگ سخن بسیار است. در اینجا فرهنگ استفاده را به دو بخش تقسیم میکنم. اول فرهنگ کارمندان و روسا و وزیران در استفاده صحیح از محل کار و بهوجود آوردن فضای درست و استندرد کاری و دوم فرهنگ مردم و شهروندان مراجعه کننده به اداره یا وزارت مربوطه.
فضاهای کاری فعلی در اکثر ادارات ما غیر استندرد و غیر علمی است و هیچ تناسبی با فرهنگ و موقعیت شغلی افراد ندارد. نبود تشنابهای قابل استفاده، اتاقهای بدون نور طبیعی، اتاقهای غیر استاندارد با ابعاد نامتجانس و عدم طراحیِ ارگانیک متناسب با بدن افراد از معایب سازههای کنونی است. از این سبب قبل از ایجاد چنین مجتمعی باید با تبلیغات مناسب در تلویزیون و رسانههای جمعی مزایا و معایب این کار به دقت شناسایی گردد. آیا مردم با ایجاد چنین طرحی موافق هستند؟ آیا این طرح باعث کاهش مشکلات مردم خواهد شد؟ آیا این موضوع بروکراسی و کاغذپرانی فعلی ادارات را کاهش می دهد؟
کارمندان به چه طریقی میتوانند با این موضوع برخورد کنند؟ آیا این موضوع به نفع یا ضرر آنها خواهد بود؟ وقنی ما فرهنگ استفاده از یک طرح را به وجود نیاوردیم قطعن در آن طرح شکست خواهیم خورد. اگر چه وزارت اطلاعاتوفرهنگ در این زمینه موثریت زیادی دارد اما تا کنون فعالیت خاصی از این وزارت دیده نشده است. برای این موضوع پیشنهاد میشود چندین جلسه کارشناسی با حضور متخصصین شهرسازی و معماری در رسانههای جمعی برگزار شود تا با اطلاعرسانی صحیح ذهن مردم برای ایجاد این چنین طرحی آماده شود.
- نوع طراحی قابل قبول با توجه به معماری افغانستان.
معماری از کلمه یونانیِ «ἀρχιτέκτων» مشتق شده است که کلمه «ἀρχι» به معنای رییس و «τέκτων» به معنای سازنده میباشد. این واژه هم فرآیند و هم محصول برنامهریزی، طراحی و ساختوساز است. آثار معماری در قالب موضوعات ساختمان اغلب به عنوان نمادهای فرهنگی و سیاسی و به عنوان آثار هنری درک میشوند. تمدنهای تاریخی اغلب با بقای دستاوردهای معماری نظیر اهرام ثلاثه مصر شناخته شده اند.
عملکرد یک معمار که به آن معماری گویند به معنای پیشنهاد یا ارایه خدمات حرفهیی در ارتباط با طراحی و ساخت ساختمان یا گروهی از ساختمانهاٰست و یا فضایی در اطراف سایت ساختمان که هدف عمده آن اشغال یا استفاده توسط انسان است.
واژه معماری برای توصیف فعالیت طراحی هر نوع سیستم سازگار شده است. و به طور رایج در توصیف فنآوریی اطلاعات استفاده میشود. در رابطه با ساختمان؛ معماری تا حالا برنامهریزی، طراحی و ساخت فرم، فضا و محیطی که منعکس کننده کاربرد فنی، اجتماعی، زیست محیطی، و ملاحظات زیبایی شناختی باشد را انجام داده است. همه آن کارها نیازمند روشهای خلاقانه و هماهنگیِ مواد، فنآوری، نور و سایه است.
و نیز معماری در برگیرنده جنبههای عملگرایانه ساختمان و تحقق سازهها، از جمله برنامهریزی، برآورد هزینه و مدیریت ساخت است. در یک تعریف کلی از معماری «ویلیام موریس» چنین مینویسد: معماری؛ شامل تمام محیط فیزیکی است که زندگی بشر را در بر میگیرد و تا زمانی که جزئی از دنیای متمدن بشمار میآییم، نمیتوانیم خود را از حیطه آن خارج کنیم. زیرا که معماری عبارت از مجموعه اصلاحات و تغییراتی است که به اقتضای نیازهای انسان، بر روی کره «زمین» ایجاد شدهاست که تنها صحراهای بی «آب» و «علف» از آن بینصیب ماندهاند. ما نمیتوانیم تمام منافع خود را در زمینه معماری در اختیار گروه کوچکی از مردمان تحصیلکرده بگذاریم و آنها را مامور کنیم که برای ما جستجو کنند، کشف کنند و محیطی را که ما باید در آن زندگی کنیم شکل دهند و بعد ما آن را ساخته و پرداخته تحویل بگیریم و سپس شگفتزده شویم که ویژگی و کارکرد آن چیست. برعکس این بر ماست که هر یک به نوبه خود ترتیب صحیح بهوجود آمدن مناظر سطح کره زمین را سرپرستی و دیدبانی کنیم و هر یک از ما باید با دستها و «مغز» خود سهم خود را در این وظیفه ادا کنیم.
در تعریفی دیگر از «لوکوربوزیه» یکی از بزرگترین معماران دوران مدرن میگوید:
«معماری بازیی استادانه و درست اشکال در زیر نور است».
از جمله فعالیتهای محیط مهندسی میتوان از تعمیرات رهایشی، عام المنفعه، اداری، صنعتی، مدنی، زراعتی، و غیره نام برد. خواستههای اساسی مهندسی در یک ساختمان نظر به نوعیت ساختمان، وضعیت اجتماعی، شرایط مادی جامعه و شرایط اقلیمی و منطقهیی ساختمان تقسیم میشود. ساختمانها نظر به سطح انکشاف و تمدن جامعه، انکشاف تکنالوژی و تولید و شرایط استفاده از مواد تولیدی، وضعیت اجتماعی نیز تغیر کرده و تأثیر بارزی بالای مهندسی و مفاهیم آن دارد.
مهندسی یکی از مهمترین بخشهای عرصۀ زندگیِ باشندگان افغانستان است. زیرا؛ از اثر آن، در ادوار مختلف زندگیِ بشر سهولتهای عمده زیستی بهوجود آمده است. صدها سال میشود که مهندسی افغانستان تحت نفود سرزمینی عظیم و بههم پیوسته دو قارهیی آسیا و اروپا قرار دارد. بنابراین دانستن این سلسله مراتب از شروع تا به حال یک نیاز است و با دانستن آن مهندسی افغانستان شکل برجستهتری را به خود خواهد گرفت.
طراحیِ معماری در اصل استفاده خلاقانه از توده، فضا، بافت، نور، سایه، مصالح، برنامه و عناصر برنامه ریزی مانند هزینه، ساخت و فناوری است به منظور دستیابی به اهداف زیباشناختی، عملکردی و اغلب هنری. این تعریف، معماری را از طراحی مهندسی که استفاده خلاقانه از مصالح و فرمها با بهرهگیری از ریاضیات و قواعد علمی است، متمایز میکند.
آثار معماری به عنوان نمادهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی یک کشور شناخته میشوند. تمدنهای تاریخی، نخست از طریق همین آثار معماری شناخته میشوند. ساختمانهایی چون تخت جمشید، هرمهای سهگانه مصر، کالاسیوم روم از جمله چنین آثاری بهشمار میآیند. آثاری که پیوند دهنده خودآگاهی اجتماعی بودهاند. شهرها، مذاهب و فرهنگها از طریق همین یادوارهها خود را میشناسانند.
افغانستان بهدلیل قرارگرفتن در مسیر جاده ابریشم محل پیوندگاه تمدنهای بزرگ جهان و یکی از مهمترین مراکز بازرگانی عصر باستان به شمار میرفته است.
این موقعیت مهم و حساس ژئواستراتژیکی و ژئوپولیتیکی «افغانستان» در شکل دادن موزائیکی غنیِ از فرهنگها و تمدنهای بزرگی چون آسیای مرکزی، خاورمیانه و آسیای جنوبی در این کشور نقش مهمی داشته است.
معماری یکی از مظاهر بیرونی فرهنگ یک جامعه میباشد. این هنر نماد مناسبی برای مطالعه «فرهنگ» آن جامعه محسوب میشود و هر فرهنگ دارای معماری مختص به خود است. یا معماری هنر و فن ساختن بناها، راهها، میدانها، تونلها، کانالها، فابریکات، پارکها وغیره میباشد. این سازهها غرض سهولت برای زندگی بشری و سایر جانداران اعمار میشود. معماری کشور افغانستان دارای سبک خاص افغانستانی بوده که توسط طراح معماری یا مهندس طرح شده است… در معماری افغانی یک فاصله یا مرز بین هنر، معماری و مهندسی وجود دارد. معماری در افغانستان از شهر بُخدی آغاز شده و پس از در تقاطع هنر معماریی هندی، چینایی، یونانی، عربی و اروپایی اشکال و انواع مختلف معماری را بخود گرفته است. این سبکهای گوناگون در غنا معماری کشور افزوده است. با شکوهترین دوره معماری در افغانستان دوره یونانیان باختری، کوشانیان، تیموریان، غزنوییان، غوریان، امانی و ظاهر خانی است.
از قرن ۱۸ به بعد معمولن معماری اروپایی در افغانستان مروج شد. اکنون سبک معماریی هندی، ایرانی و اروپایی مروج است. سبکهای رایج شده اخیر آنچنان در زیبایی شهرهای افغانستان موثر نبوده است. در سالهای اخیر به دلیل جنگ و فقدان معماران با سابقه و تحصیلکرده نماهای کنونی شهرها پر از آشوب بصری است. ساخنمانهای کنونی فاقد هرگونه طرح معماریی علمی و اصولی میباشد. در معماری سه اصل یعنی استحکام، کارایی و زیبایی خیلی مهم است. معماریی خاص افغانستانی در نورستان، بلخ و اطراف آن، شهر کهنه کابل، خانههای سنگیِ سالنگها و هرات دیده میشود. که هنوز کمتر آسیب دیده و دارای استحکام است.
در طراحی این مجتمع موارد زیادی را باید در نظر داشت. از جمله پارکینگ مورد نیاز، فضای سبز و تفریح و استراحت برای مراجعه کنندگان، ایجاد سهولت برای افراد دارای معلولیت و ریشسفیدان، تشنابهای عمومی و پاک، آسانسورهای مدرن، نمای متناسب با شهر، پلانهای ساختمانیِ متناسب با کاربرد هروزارتخانه، سهولت دسترسی جداگانه برای کارمندان و مراجعین و روسا و دهها مورد دیگر.
متاسفانه در حالت فعلی هیچ وزارت خانهیی در حد وزارت خانه نیست. ساختمانهای وزارتخانهها در حال حاضر تنها برای کاربران وزارتخانهها استفاده میشوند و در ضمن بسیار قدیمی و بد ریخت نیز استند. خصوصن وزارت اطلاعاتوفرهنگ، وزارت شهرسازی، وزارت فوایدعامه و وزارت صحت و وزارت مالیه.
در طراحی جدید این پروژه باید مباحث جدید معماری مثل معماری دفاعی و اصل پراکندگی منابع حساس کشور را برای مقابله با حوادث طبیعی و غیر طبیعی نیز در نظر داشت و نباید کل شریانهای اساسی کشور را در یک جا متمرکز کرد.
با توجه به مطالب بالا طرح مهندسی و نحوه اجرای این پروژه بزرگ تاثیر بسیار زیاد بر معماری و شهرسازی افغانستان خواهد داشت و این طرح میتواند یکی از آثار و نمادهای بزرگ کشور باشد. پس در طراحی آن حتمن و یقینن باید وقت بسیاری گذاشته شود و در ضمن از طراحان افغانستان استفاده شود.
- خدمات متمرکز شهری
جمع کردن این تعداد از وزارتخانه با کاربرهای مختلف در یک مکان، مستلزم ایجاد مرکز خدمات شهری برای آسایش و رفاه مراجعهکنندگان و کارمندان این ادارات می باشد. تامین آب، برق و انرژی برای این ساختمانها خود پروژهیی عظیم خواهد بود. همچنین نحوه رساندن امکانات شهری و توزیع مناسب آن بین ساختمانها از دیگر چالشهای پیش روی خواهدبود.
قبل از شروع اجرای پروژه حتمن باید زیرساختهای مناسب برای این پروژه طراحی و اجرا شود. تامین مرکزگرمیِ متمرکز، ایحاد چیلرهای جذبی و پیشرفته برای تامین سرما و همچنین استفاده از مصالح نوین مانند خشت های CLC و هبلکس و کاهش وزن ساختمانها، کلکینهای دو جداره و سه جداره و همچنین پیپهای ۵ لایه و دیگر مصالح میتواند هزینههای نهایی ما را کاهش دهد. ایجاد تونل انرژی میتواند یکی از راه کارهای حل این مشکل باشد.
- امنیت
از آنجایکه افغانستان در حال حاضر امنیت برخوردار نیست مهمترین کار در این پروژهها تامین امنیت وزارتخانههاست – به گونه که مزاحم مردم همسایه و مراجعه کنندگان نشود- تامین امنیت به گونهیی نباید باشد که کل سرک دارالامان بند شود و مردم بیش از پیش دچار زخمت شوند و یا پلان کاربردی ما را از بین ببرد. همچین پلانهای امنیتی کنونی در شهر کابل نه از نظر امنیتی درست است و نه از نظر زیبایی شناسی. به راحتی و با یک بررسی آسان میشود تمام پلانهای امنیتی شهر کابل را به گونهیی تغییر داد که از اصلن نشود تشخیص داد. بلوکهای کانکریتی است اما به دلیل عدم وجود متخصصین و همچینین فرهنگ این کار ساده و کم هزینه انجام نشده است.
ایحاد نقاشی و رسامی روی بلوکهای سیمانی کمترین کاری است که میشود و یا ایجاد درخت و سبزه روی فضاهای امنیتی هم طراوت خاصی به محیط اطراف میبخشد و هم از نظر زیبایی شناسی مقبول است. همچین پیشنهاد میشود مطالعات و اجرای عملی برنامه استراتژی توسعه شهری در کابل (CDS) شروع شود. تا بتوانیم بر بخشی از مشکلات غلبه کنیم.
نتیجهگیری
نوع کاربرد ما باید با توجه به نوع وزارتخانه متفاوت باشد تا هر وزارتخانه بتواند به طور مستقل به امورات خود رسیدگی کند. راههای ورودیی هر وزارت خانه باید حداقل به دو و حداکثر به سه بخش مجزا برای ورود و خروج مراجعهکنندگان، کارمندان و وزراء تقسیم شود.
انتقال وزارتخانهها یک طرح خوب است اما نمیتوان کل وزارتخانهها را به آنجا منتقل کرد. به نظر میرسد وزارت خانههایی که ارتباط کاری بیشتری با هم دارند باید منتقل شود. و برای تامین امنیت و بند نشدن سرک راهکارهای متعددی را روی دست میتوان گرفت. طراحی باید توسط یک گروپ کاری، تحت نظر سرمهندس انجام گیرد تا طرحهایی ارایه شود که هم متناسب با فرهنگ افغانستان باشد و هم جلوه جدید از افغانستان مدرن را به جهانیان نشان دهد.
اگر تمام موضوعات فوق را طبق جدول و روش SWOT مورد بررسی نمونهیی قرار بدهیم میبینیم که میزان تهدیدات بیشتر از فرصتها است و میزان مزایا کمتر از عیوب. با توجه به شرایط فعلی زیربنایی و سرکهای موجود در منطقه و از نقطهنظر علمی این پروژه یک پروژه با موفقیت کمتر خواهد بود. اما با توجه به جدول SWOT فرصتها و بعضی از مزایای این پروژه به قسمی است که میتواند سرنوشت پروژه را تغییر دهد و تهدات را به فرصت تبدیل کند. پیشبینی میشود این پروژه زمانی بین ۵ تا ۱۰ سال را در بر بگیرد و هزینهیی بین ۱ الی ۲ میلیارد دالر داشت باشد که با کمی دقت و صرفهجویی و ایجاد مدیریت پورتفولیو میتوان زمان پروژه و دفاتر PPMO را حداقل ۳۰ درصد صرفهجویی کرد.
موضوعات مطرح شده از نگاه اکادمیک و علمی مطرح شده است این نظرات و پیشنهادها و نقد از جنبه آکادمیک و علمی بوده است و هیچ نظر سیاسی در آن دخیل نیست. مطالعاتی که نویسنده از طریق دانشجویان ماستریی شهرسازی انجام داده است منجر به ارایه پیشنهادهای شده که ممکن است مدیران ارشد و تصمیم گیران اصلی را در این زمینه یاری رساند.
- ایجاد گروپ صرف مطالعاتی در همه زمینههای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، مالی و فرهنگی؛
- ایجاد دفتر مدیت پورتفولیوی پروژه؛
- ارتقا ظرفیت کارمندان وزارت شهرسازی و مسکن؛
- ایجاد اتاق فکر؛
- بررسی منابع مالی، تجهیزاتی و مصالح مورد نیاز؛
- حفظ هویت فرهنگی و اثار باستانی قصر دارالامان و موزیم ملی و پارلمان؛
- ایجاد سه سرک دسترسی متفاوت در بخشهای مختلف؛
- ایجاد پایانه و ترمینال مسافرین در جای فعالی باغ وحش؛
- ایجاد متروبس.
دکتور سید ضیا حسینی/ قسمت دوم و پایانی