مطبوعات به طور عمومی رکن رابط دولت و مردم است. مردم از طریق مطبوعات است که با اتفاقات، پالیسیها و نوع برنامههای ملی، بینالمللی و یا ضد اینها آشنا میشوند. از طریق مطبوعات است که مردم میترسند. روحیه میگیرند. خوشحال، مفتخر یا غمگین و شرمنده میشوند. از طریق مطبوعات است که فاجعهیی مثل قتل فرخنده یا عایشه از یک محله کوچک عبور میکند و سند شرمندگی و سرافکندگی یک ملت میگردد یا بر عکس پیروزی چند سرباز در یک جبهه، تبدیل به نشان افتخار یک قوم یا یک ملت میشود. با این حال، نهادهای امنیتی در روزگار نو چگونه با این مساله برخورد کرده و میکنند.
برخورد نهادهای امنیتی در سالهای اخیر با این قضایا غیر حرفهیی و ابزاری بوده است. به طور کلی حکومت هیچگاه مطبوعات را جدی نگرفته است. رادیو و تلویزیون دولتی، یک رسانه تشریفاتی بیکاره و مضحک بوده که هیچ کدام از دولتهای جدید به آن اهمیت نمیدادهاند.
تعداد مخاطبان آن به روشنی نشان میدهد که چه جایگاهی برای آن وجود داشته. به قدری که حکومت در بخشهای دیگر خرج کرده، یکهزارم آن را در این بخش سرمایهگذاری نکرده است. هیچ وقت پستهای کاری آن را جدی نگرفته که مثل دیگر ادارات به سیبیآر بگذارد.
به همین خاطر بیکارهترین و بیواسطهترین کارمندان جذب آن میشدهاند. حتی اداره زون مرکز و ادارات نوبنیاد از آن بیشتر امکانات داشته است. به طور مثال دولت برای لابیگری در بین مخالفان پول اپراتیفی فراوان داشته تا مثلا چند تا اعلان تلویزیونی یا چند ورکشاپ تشریفاتی با هزینه چند میلیون دالری ساخته شود اما یک دهم این پول برای رسانه ملی هزینه نشده است.
روزنامههای دولتی تنها چیزی که نیستند روزنامه است. دو ورق کاهی بیکاره تشریفاتی که حتی کارمندانش هم آن را نمیخوانند. در حالی که دفاتر سخنگویان حکومت میلیونها بودجه اپراتیفی و لابیگری داشته است. به طور مثال حکومت در یک قلم به تلویزیون طلوع بیست میلیون و به روزنامههای کابل ماهانه هجده میلیون بهخاطر سانسور یا نشر اخبار جانبدار پول پرداخته که محاسبه سه ساله آن حدود شصت میلیون افغانی میشود. حال آنکه یک سوم این پول برای احیای روزنامههای دولتی و تبدیل شدن آن به تربیونهای قدرتمند و تاثیرگذار کافی بوده است. اما برای حکومت این روزنامهها ارزشی نداشته، چرا که چنین اشراف و نگاه مبتدی سیاسی حتی در بین دولتمردان نبوده است.
این پول جدا از پولهایی است که ریاست امنیت ملی، شورای امنیت، ریاست دفتر رییسجمهور و… به مطبوعات به عنوان رشوت یا کمک پرداختهاند. بخش عمده این پولها هم به خاطر تبلیغات شخصی یا رقابت و زدوخوردهای گروهی یا شخصی استفاده شده است.
وزارت داخله شصت و چهار مشاور از میان اهل مطبوعات و جامعه مدنی با معاشهایی بین یک تا ده هزار دالر داشته، که واضح است این پولها فقط برای حقالسکوت یا حقالتبلیع هزینه میشده است.
مجموعه پولهایی که از طرف دولت در این زمینه خرج شده معلوم نیست اما به هر حال، آن چه معلوم است نبود یک راهکار جدی درباره نقش و کار مطبوعات و شیوۀ استفاده از آن است؛ چرا که گروههای مخالف با یکهزارم این هزینه قدرت بیشتری در بین مطبوعات دارند و حتی گاهی مطبوعات برخلاف پالیسی رسمی سخنگوی گروههای مخالف و عامل تشویش اذهان عمومی و ایجاد هراس در بین مردم بودهاند.
این نوشته کوتاه برای حمله به دولت نبود؛ بل قصد نگارنده جلب توجه مسوولان به این نکته حیاتی است که به بهانه پنجصدمین شماره روزنامه مستقل و روشنفکرانه راه مدنیت و به درخواست آن نوشته شده است. روزنامهیی که با حداقل امکانات و حداکثر عشق، یک امکان گفتگوی روشنفکرانه و ایجاد گفتمان انسانی مبتنی بر ارزشهای جامعه مدرن و آزاد برای نخبگان فراهم کرده و امید است که این مسیر روشن همچنان باز و روشن بماند و همگنانی بیشتر و متکثر در اقصا نقاط کشور بیابد.
ما به آگاهی بیش از هر چیزی نیازمندیم و مطبوعات تنها چراغهای آگاهیاند که افغانستان بیش از هر سرزمینی به این چراغها احتیاج دارد.
سید رضا محمدی
ویژه پنجصدمین شماره روزنامه راه مدنیت