اگر در افغانستان از مردم سوال شود که منفورترین آدمها چه کسانیاند؟ بخش عمده غیر پشتونها، از امرخیل نام میبرند. کسی که انتخابات را به جنجال کشید و با پررویی روبهروی مردم ایستاد.
با این حال، همین آدم در بین گروهی از نژادپرستان افراطی پشتون بهعنوان بابا یاد میشود. برای رییسجمهوری و دولت، آن اکثریت وطنپرست به اندازه یکدهم این نژادپرستها ارزش ندارد.
سهسال قبل که چندصدنفر از اینها در میدان فواره جمع شده بودند و شعار اسلامیت و افغانیت و مرگ بر «گلمرجان» سر داده بودند، آقای اخپلواک در مجلس رییسجمهور گفته بود ملت قیام کرده است!
به نظر این طیف، ملت همینهاست. وگرنه گروهی که روز روشن مرگ بر داکتر عبدالله سر میدادند ولو برنده انتخابات نه، نیم مردم که پشت سرش بودند، این نیم اما و بیشتر از این نیم برای این حلقه، هیچ ارزشی ندارد.
همین تفکر، امرخیل را بابا و قهرمان میداند و معاونت جرگه صلح را حق او.
اما بخش دوم این تیوری، توانایی امرخیل در نقشهکشی و طرح و توطیه است. او که توانسته بود با زیرکی انتخابات را بهسمت دلخواهش بکشد، حالا شاید بتواند جرگه را هم سوق و سمت بدهد.
او میتواند از داخل جرگه، کلانهای اقوام و محلات و نخبگان گروههای مختلف را پیدا و هماهنگ کند تا در برنامهیی مهمتر او را یاری کنند.
این برنامه مهمتر مطمینا انتخابات نیست؛ بل بسیج مردم در مقابل امریکاییها و خلیلزاد است.
اصطلاح «وایسرا» اتفاقی ساخته نشده بود، شروع برنامهیی تازه برای جنجالهای نو است؛ برنامهیی که گفته میشود حمایت مالیاش را الکوزی و پلان و برنامهاش را امرخیل بابا انجام میدهد.
سلیمان باختری