
جشن فرهنگ هزاره و نقش زنان؛ بازنمایی هویت در سایه حذف و تبعیض
در شرایطی که افغانستان با یکی از بستهترین نظامهای حاکمیتی جهان مواجه است و زنان در این کشور از بیشتر عرصههای زندگی عمومی حذف شدهاند، جشن فرهنگ هزاره در مهاجرت به یکی از میدانهای مهم بازنمایی هویت قومی، فرهنگی و جنسیتی تبدیل شده است.
این جشن، که حالا در شهرهای مختلف جهان از جمله در اروپا، امریکا و استرالیا برگزار میشود، دیگر تنها مختص به جامعه هزاره نیست؛ بل به الگویی از مقاومت مدنی، گفتگوی فرهنگی و همگرایی اجتماعی برای تمامی جوامع مهاجر و تبعیدی تبدیل شده است.
اگرچه این جشن ریشه در فرهنگ جامعه هزاره دارد، اما بهصراحت میتوان گفت که ساختار و پیامدهای آن محدود به این جامعه نیست. حضور هنرمندان، پژوهشگران و فعالان از سایر گروههای قومی افغانستان و گاه از ملتهای میزبان، نشان میدهد که فرهنگ میتواند به زبان مشترکی برای همدلی، همکاری و بازسازی اجتماعی بدل شود.
در جهانی که اقلیتها اغلب با خطر همگونسازی یا حذف هویتی مواجهاند، چنین جشنهایی زمینهای فراهم میکنند برای تقویت حس تعلق، ایجاد شبکههای همکاری میان اقوام و انتقال تجربههای جمعی.
در واقع، زنان در جشن فرهنگ هزاره از حالت نمایشی یا نمادین فراتر رفتهاند و در موقعیتهای تصمیمگیری و خلق محتوا قرار گرفتهاند.
این تحول، تاثیر دوگانه دارد: از یکسو به بازتعریف نقش زن در ساختارهای سنتی قومی کمک میکند و از سوی دیگر، پیام روشنی به جامعه میزبان میدهد که زنان مهاجر نیز میتوانند کنشگران فرهنگی و اجتماعی فعالی باشند.
این نقش الگویی، برای سایر جوامع مهاجر نیز بیتردید الهامبخش است؛ چه مهاجران سوری، چه ایرانیان و چه سایر گروههایی که با مساله هویت، تبعیض و انزوا دست بهگریباناند.
باید گفت که در اروپا، یکی از چالشهای مهم در پذیرش مهاجران، کلیشهسازی فرهنگی و نگرانی از ناتوانی در ادغام اجتماعی است. جشنهایی چون فرهنگ هزاره، به جوامع میزبان این پیام را منتقل میکند که مهاجران نهفقط نیازمند کمک، بل دارای ظرفیتهای فرهنگی و فکری مهمی هستند.
مشارکت عمومی در این جشنها، بهویژه از سوی غیرهزارهها و حتی غیرافغانها، به کاهش شکاف فرهنگی کمک و اعتماد عمومی را تقویت میکند و همینگونه تصویر تکبعدی از “زن شرقی” یا “مهاجر منفعل” را به چالش میکشد.
به باور نگارنده، جشن فرهنگ هزاره در تبعید، اکنون فراتر از یک رویداد قومی است؛ این جشن نماد تداوم فرهنگی، مشارکت اجتماعی و توانایی بازسازی جمعی در شرایط دشوار است. نقشی که زنان در این فضا ایفا میکنند، نهتنها برای جامعه هزاره، بل برای تمامی جنبشهای عدالتخواهانه در سطح بینالمللی، اهمیت دارد.
در زمانی که زنان در افغانستان از صحنه حذف شدهاند، حضور پررنگ زنان در این جشنها، پیام روشنی به همه منتقل میکند: فرهنگ را نمیتوان با دستور حذف کرد و زنان حذفشدنی نیستند.
فرشته باختری