مقاومت اوکراین، زنان مبارز!
تمنا عارف؛ روزنامهنگار
از زنانی مینویسم که پاهای بلند دارند، تکتیراندازاند، زنانی چشمقهوهای، سیاه، تیرهمویان، زنانی با چشمان ترکیبی سیاه و سبز، ابروان رسا، زنانی آزادیخواه، گرممزاج و اندکی لجباز. زیباروترین نظامیان زن در ارتشهای جهان را اوکراین به خود اختصاص داده است.
کشوری که زنان چون اولنا تلیها، نویسنده، شاعر و منتقد ادبی، دینا پرونیچوا بازیگر و عروسکگردان و لودمیلا پاولیچنکو یکی از برترین و موفقترین تکتیراندازان زن تاریخ را در جنگ جهانی دوم در کارنامه خود دارد.
از زنانی که مینویسم که تخصص و فوق تخصص دارند، کارهایشان را مثل الیسا متخصص روابط عمومی رها کردهاند و به نیروهایی نظامی کشورشان برای مقابله با حمله روسیه پیوستهاند.
این روزها شاهد حمله روسیه و درگیری شدید مسلحانه میان روسیه و اوکراین هستیم. خلاصه این جمله یعنی “جنگ” یعنی درگیری مسلحانه و نظامی، این کار از سوی روسیه شروع شده است.
تحت تاثیر قرار گرفتن زنان یکی از پهلوهای دیگر حمله روسیه به اوکراین است. زنان در اوکراین تحت تاثیر «تیندر» قرار نگرفتند. تیندر یکی از اپلیکشنهاییست که موقعیت افراد نزدیک را نشان میدهد و از این اپلیکشن برای دوستیابی بیشتر استفاده میشود. سربازان روس پیش از حمله از در مرز اوکراین پیامهای فراوان به زنان اوکراین میفرستادند. زنان هیچگاه تحت تاثیر پیامهای عاطفی و عاشقانه سربازان روسی قرار نگرفتند.
اوکراینیها مردم خوشرو، خوشبرخورد، دوستداشتنی و خوشبین هستند، اما وقتی بحث دفاع از مملکت، هویت، سرزمین و تجاوز کشوری دیگر به میان میآید همه آنان به مقاومتگران مبدل میشوند. زنانی که باور دارند همیشه باید خندید، در برابر تجاوز خشن میشوند.
برخلاف برخی از کشورها، زنان در ادبیات و فرهنگ اوکراین چهره مردسالار دارند. چهره زنان اوکراین در ادبیات رشکبرانگیز است. زنانی که در کشتزارها و جنگ دوشادوش مردان کار میکنند، در عین زمان کارهای خانه میان زنان و مردان اوکراینی مساویانه تقسیم میشود، این فرهنگ باعث میشود که زنان در جنگ و دفاع مثل مردان عمل کنند.
سربازان روس زنان اوکراین را مجبور کردند تا تنظیمات موقعیتشان را تغییر دهند. عکسهای عجیب و غریبی روسیها به زنان اوکراینی فرستادهاند. زنانی تسلیمنشدنی از روی انساندوستی به پیامهای دشمنانشان پاسخ میدهند اما تسلیم نمیشوند. پیشنهادات روسیها برای جاسوسی زنان در اوکراین خیلی از برنامههای روسها را برهم زده است. زنان اوکراین اطلاعاتی فراوانی را در اختیار مقامات اطلاعاتی کشور خودشان قرار دادند که برای دفع حملات خیلی کمککننده به شمار میرود.
اینها را گفتم تا به این نکته بپردازم که مقاومت و ایستادگی سرنوشت ملتها و حکومتها را تغییر میدهد. به هر اندازه که مقاومت صورت گیرد، محاسبات را هم درهم میشکند.
در کل مقاومت مردم اوکراین ستودنیست، اما من به زمانی فکر میکنم که راهی درست انتخاب میکنند و آن تسلیمنشدن و ایستادگی است و باور به گرفتن طرف حق.
زنان و مردان اوکراین ثابت کردند که مبارزهشان منطق دارد و باید بایستند. عقبنشینی در برابر تجاوز روسیه در اوکراین اهداف آن را تقویت میکند. منطقیترین و راهبردیترین کاری که مردم اوکراین انجام داد، همین ایستادگی و مبارزه و مقاومت بود/هست.
شعری از ایهور پاولیوک، شاعر اوکراینی را اینجا میخوانیم:
نان سالهای کودکی
کلوچههای گیلاس مادربزرگ، خاکِ عطرآگینْ از بهار
اینها خاطرات گلدوزیشده بر قلبی است،¬ اندوهگین از غریو درنایی.
مینشینم زیر درختان صنوبر،
و شبهای مقدس دهکده را به یاد میآورم که پدربزرگ از آنها برایم حرف میزد.
میگفت «بهراستی پربار بودند»
«چیزی خوب از آن دوران قدیم از دست رفته است. اما چه چیزی؟
ترانهای؟ جرنگ داسی،
زندگی همچون قرص نانی گرد شد تا اینکه زمانه گازش زد …»
غروب تاریکتر میشود.
من در رؤیا جنگل را ترک میکنم.
درناها انگار در چمنزار میرقصند،
کودکیام به ظرافتْ با ساقههای گندم گلدوزی شده است.
به احساس و دلدادگی اوکراینیها غبطه میخورم. چرا در وجود ما باور حبالوطن “میهندوستی” درست شکل نگرفته است. ما احساس دلدادگی نسبت به کشورمان نداریم، همه فرار کردند، چرا به جایی که زاده شدهایم، رشد کردهایم و هویت و شخصیتمان شکل گرفته است احساس و میل عزیزی نداریم؟
وطندوستی ودیعه الهی در نهاد بشر است که در وجود ما خیلی ضعیف است. یکی از موضوعاتی که میشود تذکر داد این است که تنها زیستن در کشوری لزوما تعلقی برای انسان ایجاد نمیکند و متغیرهایی وجود دارند.
فرهنگ سیاسی سنتی حاکم در جامعه افغانستان، موجب ناکامیها و عقبماندگیهای بیشمار در زندگی شهروندان این کشور شده است. شماری زیادی از مردمان این سرزمین حس الیناسیون «از خودبیگانگی» نسبت به کشور دارند.
اوکراینیها کشورشان را از خودشان میدانند، در منابع، امکانات، قدرت، مشارکت سیاسی، حقوق شهروندی و سایر امتیازات باهم برابرند. تجاوز را تهدید ملی علیه خویش، کشور و تاریخشان میپندارند. نابرابری، بیعدالتی، حقتلفی، برتریطلبی، قومگرایی، فقدان شرایط مطلوب زندگی و تسهیلات زیستی، عدم مشارکت معنادار، خشونت و ظلم انسانهای این سرزمین را وادار به مهاجرت کرده است.
خاطرات تلخ و ناخوشایند موجب بیتفاوتی و فراموشی کشور میگردد. هرچند دل کندن از این سرزمین در ایدهآلترین زندگی دنیای امروز در کشورهای مختلف بعید به نظر میرسد، اما احساس آنچنانی که در سایر شهروندان کشورها وجود دارد در ما ضعیف است.
فراموش نکنیم، تاریخ مردم افغانستان پر از ایستادگی، مقاومت و مبارزه در برابر کشورهای خارجی است. همین روسیه که امروز قلدوری میکند در افغانستان شکستخورده است. من از تاریخ نمیگویم، تاریخ بماند. میگویم در شرایطی که زندگی میکنیم، “روتین” ما باید ایستادگی و مبارزه باشد.