تحلیل

از کرامات جنرال دوستم/ وقتی حافظ قانون، قانون می‌شکند!

جنرال عبدالرشید دوستم؛ معاون اول ریاست جمهوری دست کم در سه دهه اخیر چهرۀ جنجال‌برانگیز بوده است. وی  شاید در تاریخ افغانستان اولین سربازی  باشد که به عالی‌ترین مقام سیاسی و دولتی دست یافته است. چرخۀ وارونه سیاست یا شهامت خود وی، هرچه که باشد، او در ردیف خوش‌شانس‌ترین مردان جهان قرار می‌گیرد که از میان دود و غبار جنگ و با عبور از روی اجساد آدم، بدین مقام رسیده است.

روس‌ها و پرچمی‌ها او را از سربازی به افسری رسانید، مجددی او را جنرال ساخت، اما مرحوم عبدالعلی مزاری برای او به عنوان یک مرجع سیاسی مشروعیت بخشید و راهش را در بازی‌های کلان سیاسی گشود. از آن پس او فراز و فرود بسیار را تجربه کرد، اما هیچ گاهی اجازه نداد از میان اوزبیک‌ها و ترکمن‌‌ها رقیبی برای او قامت برافرازد.

رسول پهلوان که در دهۀ نود میلادی رقیب قدرتمند او به حساب می‌آمد و می‌توانست تخت و تاج جنرال را بلرزاند، به‌صورت مرموز آماج رگبار گلوله قرار گرفت که قتل او تا هنوز در هاله‌یی از ابهام باقی مانده است. ملک، برادر جوان و کم‌تجربه او تلاش کرد که قلعه ویران اقتدار از دست‌رفته برادرش را بازسازی کند، اما چنان بر زمین افتاد که تا جنرال دوستم زنده است، هوای مطبوع رهبری در دل و دماغ او خانه نخواهد کرد. آقای اکبربای و به دنبال آن ساعی، والی جوزجان نیز به دلیل مخالفت با جنرال، تاوان کمرشکن دادند.

در این روزها اما قضیۀ لت‌وکوب انجینر احمد ایشچی توسط جنرال که از یک قریه و از دوستان سال‌های جوانی او می‌باشد، روی آنتن‌های خبری می‌رود و پرسش‌ زیادی را برانگیخته که هم‌چنان بی‌جواب مانده است. در خبرها آمده که او به اتهام همکاری با مخالفان دولت توسط جنرال دوستم لت‌وکوب شده است و سپس به مدت پنج روز در اقامتگاه جنرال زندانی  شده و بعد از آن به امنیت ملی در جوزجان تسلیم داده شده است. اما به نقل از خانواده آقای ایشچی، هنوز خانواده او امکان ایجاد رابطه با وی را ندارند و اصلن معلوم نیست که ایشچی در کجاست؟ دولت نیز در این زمینه سکوت کرده است و چیزی  نمی‌گوید. حالا آقای ایشچی چه بی‌گناه و چه گنه‌کار باشد، سوالی اصلی این است چرا آقای جنرال دوستم به عنوان معاون اول ریاست جمهوری به خودش اجازه می‌دهد که یک فرد متهم را قبل از طی مراحل قانونی به دستور خودش مجازات نموده و آزادی او را سلب می‌کند؟

جنرال دوستم مگر از یادش رفته که به عنوان معاون اول ریاست جمهوری در حضور چشم رسانه‌های ملی و بین‌المللی و از همین طریق در حضور مردم افغانستان مراسم تحلیف را به جا آورد و دست روی قرآن، قسم یاد کرد که در امر مدیریت و تنفیذ قانون اساسی از هیچ گونه تلاش دریغ نخواهد کرد؟ شاید جنرال به دلایل مختلف مراسم تحلیف، مکلفیت و الزامات حقوقی خود را را به عنوان معاون اول رییس‌جمهور فراموش کرده باشد، اما او مشاوران و سرودپردازان فراوان در اطرافش دارد که او را از این امر آگاه سازند.

سوال دیگر این است که چرا جناب رییس‌جمهور به عنوان حافظ قانون اساسی و مسوول درجه اول این مملکت، در این مورد سکوت اختیار کرده است؟ مگر او در مراسم تحلیفش به مردم افغانستان و دوستان بین‌المللی این کشور تعهد نسپرده بود که با استفاده از تمام امکانات برای تنفیذ مفادات  قانون اساسی افغانستان تلاش می‌کند؟

علاوه بر این، جنرال اگر فراموش کرده باشد شاید به دلیل کهولت سن، عدم فهم حقوقی و دغدغه‌های سیاسیی که ذهن او را خیلی آشفته کرده، می‌توان پذیرفت، اما نمایندگان مردم در شورای ملی که دوست دارند در هرچیز دستک بزنند، چرا در این مورد سکوت کرده‌اند؟ آیا نمایندگان مردم یا قوۀ قانون‌گذاری کشور از جنرال می‌ترسند یا مصالح سیاسی خود را بر قانون اساسی ترجیح می‌دهند که در چنین مواردی سکوت می‌کنند؟

آنچه را که جنرال دوستم به عنوان معاون اول ریاست جمهوری جمهوری اسلامی افغانستان به انجام رسانده، بیانگر این واقعیت است که او هنوز به جایگاه حقیقی و مکلفیت‌های حقوقی‌اش به عنوان معاون اول رییس‌جمهور، پی نبرده و در یک توهم گره‌خورده، به سر می‌برد. جنرال دوستم باید بداند و نزدیکانش باید به او بفهمانند که او به عنوان معاون رییس‌جمهور یک سلسله مکلفیت‌های تعریف‌شده حقوقی دارد که تخطی از آن جرم سنگین تعریف شده است.

 نویسنده: جبار توردیقل

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا