قدرت برتر جهان پس از 15 سال حضور در افغانستان/ آیا در سیاست خارجی شکست خورده است؟
امریکا از لحاظ اقتصادی، تکنالوژی مدرن و پیشرفته و نیروهای دفاعی، یگانه ابرقدرت بزرگ جهان است. حتا رقبای امریکا نیز این واقعیت را میپذیرند و اکثر کشورهای جهان علاقمندی دارند تا از دستاوردهای علمی و فرهنگی امریکا بهرهمند گردند.
نویسندگان و فرهنگیان امریکا، الگوی مبارزه به خاطر آزادی انسان از قفس تنگ و تاریک تبعیضهای نژادی و قومی میباشند و در آثار خود تمامیتخواهی را محکوم کردهاند.
والت ویتمن؛ شاعر نامدار امریکا و جهان که به ملکالشعرا و یا پیامبر دموکراسی شهرت دارد میگوید: «ابرهای غارتگر دیرزمانی پیروز نخواهند ماند، دیر زمانی صاحب آسمان نخواهند بود و اختران را تنها در ظاهر به کام خود فرو میبرند.»
اقتصاد امریکا بر تمام جهان تاثیرگذار است. اگر این ابرقدرت با بحران اقتصادی روبهرو گردد؛ اقتصاد تمام جهان فلج و دستخوش بحران میگردد؛ مثلا: تحریمهای اقتصادی و فناوری امریکا علیه روسیه، این کشور بزرگ جهان را با مشکلات محسوس اقتصادی مواجه کرده است.
چین؛ اژدهای زرد که بعد از امریکا بزرگترین نهنگ اقتصادی جهان است بهخاطر ترس از تحریمهای اقتصادی امریکا و غرب بهطور زیرکانه از برخورد سیاسی در اکثر مسایل جهانی و مناقشات منطقهیی با امریکا و اتحادیه اروپا کناره میرود و حتا بهخاطر منافع اقتصادی و امنیتی خود در افغانستان با امریکا همکاری دارد.
در جهان معاصر بعد از ختم جنگ سرد، اگرچه شرایط و امکانات برای همکاریهای اقتصادی، بازار آزاد و سرمایهگذاری مساعدتر گردیده، ولی همکاریهای اقتصادی تحتالشعاع سیاست قرار دارد.
هنری کیسینجر؛ سیاستمدار کهنهکار امریکا در آخرین اثر خود که «نظم جهانی» نام دارد مینویسد: «هیچ کشور بزرگ و مقتدری مانند امریکا و چین نمیتوانند جهان را به تنهایی اداره کنند.»
اگرچه نام این این اثر آقای کیسینجر در جهان مجنون و بینظم امروز طنزبرانگیز است، اما به باور وی: «امریکا بعد از پیروزی در جنگ سرد نقش لیدری را آزمایش نمود و در نتیجه میلیونها امریکایی مانند من در حسرت زمان بعد از جنگ دوم جهانی که امریکا از لحاظ نظامی، اقتصادی و فرهنگی آقا و بادار جهان بود، به سر میبریم. ولی آقایی و باداری ما در آن دوره واقعی نبود؛ بل تصنعی بود، چون قسمت عظیم جهان در آن زمان بر ویرانههای جنگ با خاک یکسان گردیده بود.»
عظمت و اقتدار واقعی امریکا با پیروی از اقتصاد لیبرال، دموکراسی، حقوق بشر، تساویطلبی بشردوستانه و احترام به شخصیت فرد به وجود آمد.
به نظر این سیاستمدار مشهور، در جهان امروز امریکا از این مسیر منحرف گردیده است. دیدگاه امریکا درباره آزادی و دموکراسی مملو از تناقض و استندردهای دوگانه است. عربستان سعودی که از مراکز اصلی مالی تروریزم به شمار میآید و حقوق زنان بدتر از قرون وسطی در آنجا نقض میگردد و در اکثر موارد در ردیف انسان هم قرار ندارد، از متحدان امریکا محسوب میگردد. پاکستان که لانه تروریستهای جهان است و امنیت منطقه و جهان را به خطر افگنده، امریکا از آن حمایت مینماید.
امریکا به بهانه جنگ با القاعده و ملاعمر؛ حامی تروریست شماره یک جهان به افغانستان حمله نمود و وعده داد که در افغانستان امنیت را تامین و از دموکراسی و توسعه اقتصادی دفاع مینماید. بعد از پانزده سال حضور امریکا و کشورهای ناتو، وضع در افغانستان بدتر گردیده است. امروز در افغانستان کسانی که از آزادی، دموکراسی، جامعه مدنی، کرامت انسانی و عدالت اجتماعی دفاع میکنند مورد اتهام و اهانت قرار میگیرند.
در کنفرانس بروکسل تا سال 2020 بیشتر از پانزده میلیارد دالر کمک به خاطر اصلاحات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به افغانستان تعهد گردید. این کمک ادامه کمکهای سال 2012 توکیو و سال 2014 لندن میباشد.
طبق گزارشها، از زمان حضور امریکا 2001 تا کنون بیشتر از صدوسی میلیارد دالر در افغانستان سرازیر شد و توسط مافیایی که زیر سایه حضور امریکا نفس میکشید حیفومیل گردید. با توجه به تجربه گذشته، کمکهای جدید در شرایط جنگ نیز احتمال نمیدهد آن گونه که لازم است صرف اصلاحات اقتصادی و اجتماعی گردد، با این وضع، مافیا فربهتر و مردم فقیرتر خواهند گردید.
مردم افغانستان و جهان میدانند که امریکا مهندس و مخترع حکومت وحدت ملی است. پیروزی و ناکامی این دولت به نام امریکا ختم میگردد. شکست این دولت، شکست بزرگترین و قویترین امپراتوری در طولانیترین جنگ به حساب خواهد آمد.
اوباما وعده داده بود طالبان را به مذاکره وادار خواهد کرد، اما موفق نگردید و این بار سنگین را بر دوش وارث آینده کاخ سفید گذاشت. تصادفی نیست که جان کری در بروکسل خطاب به طالبان از آنها دعوت کرد که مانند گلبدین حکمتیار با دولت مذاکره نمایند.
ادامه کمکها تا سال 2020 معنی آن را میدهد که امریکا، افغانستان را ترک نمیگوید و جنگ را علیه طالبان ادامه خواهد داد.
در سخنرانی وزیر خارجه امریکا همزمان آهنگ ناامیدی به پیروزی در این جنگ طنینانداز گردید. او از کشورهای روسیه، چین، ایران و پاکستان نیز دعوت نمود تا در برقراری صلح و امنیت در افغانستان همکاری نمایند. آیا همکاریهای روسیه، چین و ایران که با هم در اکثر مسایل از آن جمله افغانستان موضعگیری مشابه دارند و گاهی سیاست دوگانه امریکا را در مبارزه با تروریزم و قاچاق مواد مخدر انتقاد مینمایند، میتواند به رهبری امریکا و سیزده هزار نیروی ناتو جنبۀ عملی داشته باشد؟
روسیه از همکاری تمام کشورهای منطقه تحت قیادت سازمان ملل در مساله افغانستان طرفداری میکند و به “صداقت امریکا” در مبارزه با تروریزم اعتماد ندارد و نمیخواهد مطابق نقشه امریکا دستان روسیه نیز در این جنگ آلوده گردد.
روسیه اولین کشوری در جهان بود که از حمله امریکا در افغانستان حمایت نمود. حتا شورای روسیه و ناتو بدون دولت افغانستان همکاریهای دوجانبه خود را پیرامون افغانستان ادامه میدادند اما امروز تنش روابط میان روسیه و امریکا در سوریه وخیمتر از دوران جنگ سرد گردیده است. شوروی و امریکا در زمان جنگ سرد بهطور غیرمستقیم در جنگهای ویتنام و افغانستان به رقابت و اختلافات خود ادامه میدادند، اما در سوریه بهصورت مستقیم روبرو گردیده و احتمال اندکترین تصادم میتواند به جنگی بزرگ و خطرناک تبدیل گردد.
در جنگ افغانستان اگرچه تمام کشورهای ناتو حضور دارند، اما دیپلماتهای جهان آن را جنگ امریکا میدانند. اگر امریکا نتواند امنیت را در مبارزه با تروریزم تامین نماید و بیثباتی به جمهوریهای آسیای میانه سرایت کند، معلوم است که روسیه مانند سوریه بیطرف باقی نخواهد ماند. در آن صورت، افغانستان مانند قرن نزده به صحنه بازیهای بزرگ قدرتها تبدیل خواهد گردید.
برای استقرار صلح پایدار، امریکا و سایر کشورهای کمککننده باید از تساویطلبی بشردوستانه، عدالت اجتماعی، حاکمیت قانون و مبارزه با فساد به شکل درست آن حمایت نمایند تا مردم افغانستان قدر و ارزش این کمکها را در زندگی شخصی خود احساس نمایند. مردم میدانند تا زمانی که ریشه فساد قطع نگردد، کمکها، چور و چپاول و نارضایتیهای عمومی بیشتر میگردد.
نمایندگان امریکا در افغانستان اعتراف میکنند که فساد در ادارات دولتی، منبع تمام فجایع و از آن جمله بیامنیتی و جنگ در افغانستان است. حتا انتقاد دارند امریکا از کسانی حمایت مینماید که به نام دموکراسی، عادات منسوخ و مفلوک عهد فیودالی را تبلیغ و ترویج میکنند. نمایندگان امریکا میپذیرند که ادامه کمکهای بدون کنترول به افغانستان، جفا به مردم آن و کمک به مافیا میباشد.
کشورهای کمککننده و سازمانهای جهانی باید در سیاست خود از کنترول واقعبینانه استفاده کنند تا این کمکها تحت نظر سازمان ملل و سایر سازمانهای معتبر جهانی لااقل برای تامین تجهیزات نظامی و دفاعی افغانستان مصرف گردد. افغانان بهخاطر تقویت نیروهای دفاعی خود حاضرند فقر و گرسنگی را تحمل نمایند تا امنیت و صلح برقرار گردد و شرایطی ایجاد شود که مردم حق تعیین سرنوشت خود را داشته باشند و افغانستان از دستدرازی محض نجات یابد.
امریکا باید در سیاست خارجی خود به ویژه در افغانستان بازنگری نماید تا مالیات مردم امریکا بیشتر از این صرف مافیا، تروریزم و رنج و عذاب بیشتر مردم از جنگ چندین ساله نگردد.