مصونیت قضایی حکمتیار/ صلاحیت حکومت تا چه حد است؟
باید ایدۀ مردمسالاری و حقوق بشر را بهکلی فراموش کرد؛ چون در این سرزمین اجرای عدالت ناممکن بهنظر میرسد. افغانستان تبدیل شده به سرزمین امن برای کسانی که برای آنان سهمخواهی با کشتن مردم، شاید سادهترین راه برای رسیدن به قدرت باشد. اگر این به یک رویه تبدیل شود، چگونه میتوان انتظار داشت که در این سرزمین امنیت و آرامش برقرار شود؟ مگر امکان دارد بدون عدالت جامعه به آرامش برسد؟ این چی تفکری است که در این سرزمین دنبال میشود؟ فاسدترین حکومت، بزرگترین تولیدکنندۀ مواد مخدر و بهشت مافیا، حالا از جانب خود، حق مصونیت قضایی میبخشد!
اعطای مصونیت قضایی به حکمتیار نشان از این دارد که خود جناب حکمتیار هم به «جنایتکاری» خود واقف است که بهدنبال مصونیت قضایی میباشد. این یکی از پیششرطهای صلح دولت و گروه حکمتیار بود که از طرف حکومت پذیرفته شده است.
آنچه اما در این میان مطرح است و باید توجه شود این است که صلاحیت حکومت تا چه حد است که میخواهد چنین مصونیتهایی اعطا کند؟ حتا خدا که خداست این صلاحیت را ندارد از حق بندگاناش بگذرد! اینکه حکومت این صلاحیت را بهخود میدهد جای بحث و کنکاش دارد.
اما نکتۀ دیگری که در اینجا مطرح است و دولت باید به آن پاسخ دهد، آمدن حکمتیار آیا گرهی از مشکل این مردم و سرزمین باز میکند؟ به این توافق زیاد نمیتوان خوشبین بود. اول اینکه بهگمان بسیاری حکمتیار سالهاست تبدیل به مهرۀ سوخته شده و دیگر، آن نفوذ و کارایی سابق را ندارد.
حکمتیار فرصتهای زیادی داشت تا به یک رهبر با نفوذ تبدیل شود، اما متاسفانه با سیاستهای نابخردانهیی که در پیش گرفت در همۀ موارد این فرصتها را از دست داد.
حکومت با فرض اینکه پیوستن حکمتیار بهدولت میتواند مفید باشد دست دوستی بهسوی حکمتیار دراز کرده، اما این پیوستن نمیتواند خالی از جنجال و کشمکش باشد. حکومت تعبیر یک فرصت را از این توافق دارد، اما باید توضیح دهد که این فرصت برای کی است؟ سوءظنی که به این توافق میتوان داشت متاسفانه همان بحث کور تعصبهای قومی است که این روزها به گونهیی دامن زده میشود.
آیا حکومت این صلاحیت را دارد حق مردم این سرزمین را که قربانی شدهاند ضایع کند؟ حکمتیار در این دنیا میخواهد مصونیت قضایی بگیرد آن دنیا را چی میکند؟ آیا واقعن با وجدان راحت در پیشگاه خدا میخواهد برود؟
حکومت باید بازنگری ویژهیی در این توافقنامه داشته باشد. حکومت نمیتواند حق مردم قربانیشده را ببخشد. ابلهانهترین تعبیر از این مصونیت این میتواند باشد چون دیگرانی که جنایت کردهاند محاکمه نشدهاند، حکمتیار هم باید محاکمه نشود. عدالت در این سرزمین کور و کر است. این بهترین تعریفی است که میتوان از افغانستان امروز داشت.
حکمتیار در طول عمر خود به هر وسیلهیی متوسل شد تا در قدرت بماند، اما مثل اینکه این چانس را نداشت و همواره با شکست مواجه میشد. حکمتیار در سیاست فقط همین را فهمیده که از هر وسیله برای رسیدن به قدرت استفاده کند. اینکه هدف وسیله را توجیه میکند؛ تز اصلی وی در رسیدن به قدرت است.
اعطای حق مصونیت قضایی اختیاری نیست که حکومت آنرا داشته باشد. این حق را کسانی باید داشته باشند که توسط حکمتیار بهخاک و خون کشیده شدهاند. واقعن اگر حکمتیار «جنایتکار» نیست چرا بهدنبال مصونیت قضایی است. در بند دیگر این توافقنامه آمده که نیروهای حکمتیار خلع سلاح میشوند! واقعن مضحک است. مگر نیرویی هم برای حکمتیار باقی مانده که خلع سلاح شود؟ حکومت باید به صراحت برای مردم روشن سازد که توان و نیروی حکمتیار تا چه حد است و پیوستن او به دولت چی کمکی میتواند بکند؟
این اتفاق را که دارد میافتد با هیچ معیاری نمیتوان تحلیل و درک کرد. حتا از یک کودک 5-6 ساله هم که هیچ خاطرهیی از حکمتیار ندارد، اما داستان او را شنیده باشد سوال شود، به این آدم مرگ خواهد گفت و بس.
امیتازگیری و امتیازدادن به اینشکل، در هیچجای دنیا مرسوم نبوده و نیست. حتا جنایتکاران صرب که بههمنوعان خود جنایت نکرده بودند، توسط مردمشان به دادگاه بینالمللی سپرده شدند، اما در این سرزمین جنایتکاران آن نه تنها که محاکمه نمیشوند؛ بل اینقدر جسارت دارند که امتیاز هم میگیرند. این به یک روال و سنت جدید در این سرزمین تبدیل خواهد شد؛ هرکس که بیشتر جنایت کرد، باید بیشتر هم امتیاز بگیرد.