تحلیل

پشت «داستان‌ها» چه نهفته است؟

«ما داستان پس از داستان می‌شنویم که این فرماندهان تیل و جنگ‌افزار را می‌دزدند و به طالبان می‌فروشند»؛ بخشی از سخنان جان ساپکو، بازرس ویژۀ امریکا برای بازسازی افغانستان است که در سخنرانی‌اش در دانشگاه دوک ایالات متحده امریکا ایراد کرد. به گفتۀ وی فساد اداری و رهبری ضعیف در نهاد‌های امنیتی افغانستان نگران‌کننده می‌باشد و این دو فاکتور، عوامل اصلی ناکامی نیروهای امینتی در برابر طالب بوده است.

ساپکو گفت: «فرماندهان ارتش افغانستان پول غذای سربازان‌شان را می‌دزدند. ما داستان پس از داستان می‌شنویم که این فرماند‌هان تیل و جنگ‌افزار را می‌دزدند و به طالبان می‌فروشند. این تمسخرآمیز است که در پایان زنجیر اکمالاتی هراس‌افگنان قرار دارند.»

او از موجودیت هزاران سرباز خیالی نیز صحبت کرده و گفته که معاش این سربازان خیالی به جیب فرماندهان‌شان می‌روند. وی فساد گسترده در نهادهای نظامی را خطرناک خوانده و آن را عامل ترک وظیفۀ ۷۵ درصد از سربازان نیروهای امنیتی تعریف کرده است.

این مضحکه بازی‌ها اولین مورد نیست و در چند مورد دیگر نیز نهادهای امنیتی افغانستان چنین مورد انتقاد و تمسخر همکاران بین‌المللی‌شان به‌خصوص ایالات متحده امریکا قرار گرفته است.

اینکه فساد در دستگاه‌های دولتی افغانستان بیداد می‌کند، امری تازه و پوشیده‌ نیست و علت همۀ نگون‌بختی‌های سال‌های اخیر این ملت، همین فساد بوده است. نهادهای امنیتی قراردادهای بزرگ تیل، مواد غذایی و… را در اختیار دارند و بدون تردید دست بالایی در فساد دارند، ولی پرسشی که در برابر خود همین نهادهای امریکایی، غربی و در کل همه دونرهای ملکی‌ونظامی کشور پیدا می‌شود، این است که شما به عنوان فراهم‌آورندگان منابع مالی افغانستان، تاکنون برای مبارزه با فساد چه کرده‌اید؟

به عقیدۀ آگاهان، کنترول و محو فساد برای نهادهای مسوول امریکایی در افغانستان کار چندان دشواری به نظر نمی‌آید، اما چرا این نهادها دست به کار نمی‌شوند و خود بیشتر از دیگران می‌نالند؟

فساد در دستگاه‌های دولتی، چون آفتاب روشن است و می‌توان این پدیدۀ ننگین را عامل اصلی تمام ناکامی‌ها در کشور تلقی کرد، اما گسترش فساد مالی و اداری صرفن جنبه‌یی داخلی داشته است؟

یعنی غربی‌ها بدون اینکه هیچ دخلی نداشته باشند، پول‌های مالیه‌دهندگان خود را بوجی‌بوجی می‌آورند و در میان فسادپیشگان افغان رها می‌کنند؟

امری که هیچ عاقلی پذیرفته نمی‌تواند، تا پیش از سال‌های ۲۰۱۴ و۲۰۱۵ مقدار زیادی از کمک‌های دونرهای بین‌المللی از طریق نهادهای غیردولتی خارجی و داخلی تطبیق و انجام می‌شدند، نهادهایی که به ندرت به دولت افغانستان پاسخ‌گو بودند واکثر نهادهای خارجی هم هیچ الزامی نمی‌دیدند که به دولت افغانستان پاسخ بگویند.

در مواردی که ادامۀ کمک‌ها از طریق نهادهای چون USAID و سایر نهادهای بزرگ بین‌المللی کشورهای دونر صورت می‌گیرد، وضع همچنان ابهام‌آلود ادامه دارد.

این اداره‌های بزرگ، پروژه‌های مورد نظر را به پارتنر خود داده و این‌ها به نوبه خود به پارتنرهای خود می‌دهند و به این ترتیب اصل پروژه تا کمتر از ۵۰ درصد به مردم افغانستان می‌رسد، درحالی‌که بیش از۵۰ درصد اصل بودجه پروژه در دست‌به‌دست‌شدن نهادهای تطبیق‌کننده به مصرف می‌رسد. این وضع زمانی صادق بود که اداره‌های دولتی و غیردولتی در کشور ظرفیت لازم را نداشتند، ولی حالا ظرفیت اکثر اداره‌های دولتی بهبود یافته و نهادهای غیردولتی نیز ظرفیت لازم برای جذب و تطبیق پروژه‌های بزرگ را پیدا کرده است.

انتقادهایی از آدرس نهادهای پرطمطراق غربی درست در شرایطی یکی پی دیگر وارد می‌شوند که نیروهای امنیتی افغانستان فشارهای مضاعف را تحمل می‌کنند و تقریبن جنگ در سراسر  کشور علیه این نیروها جریان دارد، چنین مضحکه‌بازی‌ها چه پیامی را به مردم القا خواهد کرد؟

شاید در نخستین نگاه انگشت انتقاد به سوی نهاد امنیتی و دولت افغانستان دراز شود، ولی واقعیت این است که حضور بیش از یک دهه نظامی و سیاسی جامعه جهانی نیز با این انتقادهای تمسخرآمیز مورد سوال قرار می‌گیرد.

طبق گفته‌های آقای ساپکو، تاکنون امریکا در حدود ۱۱۷ میلیارد دالر به تنهایی در روند بازسازی افغانستان مصرف کرده است، ولی حالا اگر مرجعی پیدا شود و بپرسد که این پول در کجای این مملکت به مصرف رسیده است، پاسخ خود ایالات متحده امریکا چه خواهد بود؟

طالبان و تروریزم نابوده شده‌اند؟ کشت تریاک صفر شده است؟ فقر ریشه‌کن شده است؟ زراعت به خودکفایی رسیده است؟ درآمد سرانه بلند رفته است؟ بیکاری کاهش یافته است؟ و ده‌ها پرسش دیگر.

پاسخ لابد نه است. امروز به استثنای چند ولایت در سراسر کشور جنگ علیه دولت مرکزی جریان دارد، به استثنای چند ولایت، کاشت و ترافیک تریاک در سطح کشور گسترش یافته است و بدتر اینکه بیش از ۳ میلیون آدم در کشور به تریاک و مشتقات آن وابسته شده‌اند، هنوز بیش از ۴۰ درصد جمعیت کشور زیر خط فقر زندگی می‌کنند، پاکستان که برای یک ماه مرزهایش با افغانستان را بسته بود، قحطی از درودیوار می‌بارید، بیکاری به‌طور بی‌سابقه‌یی افزایش‌یافته و خلاصه اینکه پس از ۱۷ سال حضور سیاسی‌ونظامی امریکا با ادعاهای بلند و بالایی که صورت می‌گیرد، هنوز مردم در میان منجلاب بدبختی‌ها دست‌وپا می‌زنند.

با این حال، باید پرسید که جایگاه دونرهای غربی در جدول ناکامی‌های افغانستان در کجا قرار دارد؟

دست کم این قلم اعتقاد دارد که امریکا خود به‌عنوان رهبر ایتلاف ضد تروریزم در شکل و رشددادن چنین نظام فاسدی نقش محوری داشته و هنوز هم موثریت دارد. حالا به دلایلی هرازگاهی می‌آید و مشکلی را علم می‌کند؛ درحالی‌که هیچ نیازی به این همه سروصدا نیست و با فشار واردکردن بر مقام‌های مسوول افغانستان به راحتی می‌شود جلو چنین فسادهای را گرفت.

حتا نهادهای مسوول امریکایی قادراند که فساد را در تمام دستگاه‌های دولتی به‌خصوص در دستگاه‌های نظامی خود مستندسازی کرده و عاملان فساد را به مردم، حکومت افغانستان و جامعه جهانی انگشت نما سازند. زیرا همین نهادهای امریکایی و غربی دست در دستگاه‌های دولتی و غیردولتی افغانستان دارند و به راحتی می‌توانند از پس چنین کارهایی برآیند.

اینجاست که معلوم می‌شود داستان فقط همان روی قضیه نیست که عنوان می‌شود، بلکه فساد و چپاول قصه‌های دیگری در عقب خود نیز دارند که حکایت از آن‌ها را دهه‌های بعد یا تاریخ، ممکن خواهد ساخت.

ولی با همۀ این‌ها، این انتقادها را صرف یک هشدار برای نهاد امنیتی نیستند که آبروریزی و بی‌عزتی ملی برای دولت و ملت افغانستان پنداشته می‌شود.

تا کی جهان به قولی، به این غربال آب بریزد که نه پرشود و نه جایی را بگیرد. بی‌کفایتی مسوولان ارشد و فساد در دستگاه‌های امنیتی کشور، امر تازه‌یی نیست و سکتور دفاعی کشور سال‌هاست که از پدیدۀ فساد و بی‌کفایتی رنج می‌برد. اما با توجه به عوامل متعدد ومختلفی که علیه دولت وملت ما است وضعیت طوری است که اقدام‌های جدی و موثر می‌طلبد، در غیر این صورت با موکول‌کردن چنین قضایا برای بعد، کنترول اوضاع مشکل خواهد شد.

شنیده می‌شود که رییس‌جمهور به پارلمان اخطار داده است که اگر وزرای دفاع و داخله و رییس امنیت ملی سلب صلاحیت شود، ادامۀ کار پارلمان با فرمان قانونی لغو خواهد کرد.

رییس‌جمهور خود بی‌کفایتی مسوولان ارشد امنیتی را در حمله به شفاخانۀ نظامی داوودخان به چشم سر دید و حاجت به تکرار نیست و با این وصف چه دلیلی می‌تواند پذیرفتن یک ریسک خطرناک امنیتی را توجیه کند که هنوز هم رییس‌جمهور بر ادامه کار وزرای دفاع، داخله و رییس امنیت ملی پافشاری می‌کند؟

محمود کریمی

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا