استراتیژی اتحادیه اروپا؛ امیدی دیگر برای آیندۀ افغانستان
دکتور معروفی
بهدنبال اعلام راهبرد جدید امریکا برای افغانستان، اتحادیه اروپا نیز راهبرد جدیداش برای افغانستان را اعلام کرد. وزرای خارجه ۲۸ کشور عضو اتحادیه اروپا راهبرد جدید اتحادیه اروپا برای افغانستان را تصویب کردند.
برخلاف استراتیژی جدید امریکا که متمرکز بر مبارزه علیه تروریسم و تقویت نهادهای دفاعی افغانستان است، استراتیژی جدید اروپا بر تقویت روند صلح، تامین ثبات و امنیت در منطقه، تحکیم دموکراسی، تطبیق قانون، بهبود وضعیت حقوق بشر، حکومتداری خوب، رشد و تقویت زنان، حمایت از رشد اقتصادی و بشری و رسیدگی به مساله مهاجرت از اولویتهای استراتیژی اتحادیۀ اروپا برای افغانستان است.
فدریکا موگرینی، نمایندۀ ارشد اتحادیۀ اروپایی در امور خارجی گفت:« مردم افغانستان مستحق صلح و رفاه استند. اتحادیۀ اروپا در کنار افغانها بوده و حمایت خود را ادامه خواهد داد.» وی علاوه کرد:« پیشرفت و ثبات در افغانستان تنها به سود مردم آن کشور نبوده؛ بل مزایایی را نصیب منطقه و جهان نیز میکند.»
صلح به رهبری خود افغانها نیز در نزد اتحادیه اروپا اهمیت خاصی دارد و خانم موگرینی نیز بر آن تاکید کرده است.
هرچند دغدغه اصلی برای افغانها و جامعه جهانی تامین امنیت افغانستان است، اما تا زمانی که ثبات اجتماعی و سیاسی به کشور برنگردد، امنیت به خودی خود تامینشدنی نیست.
در سال ۲۰۰۱ در پی سقوط کامل امارت طالبان، امنیت نسبییی تا سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ در سراسر مملکت حاکم بود، اما عدم ثبات اجتماعی از یکسو، دیدگاههای سیاسی قوممحور رهبری سیاسی از سوی دیگر و فراهم شدن مداخلههای خارجی از جانب دیگر، موجب این شد که طالبان برای بار دوم احیا گردد و قدرت از سرگیری جنگهای چریکیشان را بازسازی کنند.
ادارههای به رهبری آقای کرزی اگر در همان اوایل از لاک قومی بیرون میشدند و با طالبان به مثابه دشمنان صلح، امنیت، ثبات و توسعه افغانستان مینگریستند، امروزه مشکلات به این حجم گلوگیر مردم افغانستان و در کل دولت نبود، اما سیاست برادران ناراضی کرزی سبب این شد که مردم افغانستان پس از شانزده سال شاهد سیهروزیهایی باشند که میان سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۱ بودند.
کرزی طالبان را دوباره احیا کرد و اکنون این گروه تروریستی، قدرت مانورهای نظامی را کسب کرده است. درحالی که شرایط منطقهیی در ختم جنگهای خاورمیانه ۱۸۰ درجه تغییر کرده و فرصت مناسبی برای طالبان و هر گروه دیگری که منافع ملی افغانستان و منافع حامیان بینالمللی ما را تهدید میکنند فراهم آمده است، کرزی هنوز بر دهل قومی بحث میکوبد و طالبان را فرزندان ناراضی این خاک میخواند و میگوید که اعمال آنها تروریستی است نه خودشان؛ مضحکترین ادعای تاریخی یک رهبر سیاسی.
با این همه استراتیژی جدید امریکا قدمی بود در راستای نفی تروریسم در افغانستان و در جهت اینکه کشورهای حامی تروریسم در منطقه دست از سیاستهای مداخلهگرانه در امور داخلی افغانستان بردارند، ولی طبیعی خواهد بود که طالبان و حامیان منطقهییاش برای مدت کوتاهی مقاومتی از خود نشان دهند تا دل غرب از افغانستان را نیز سرد سازد، اما اعلام راهبرد جدید ۲۸ کشور اتحادیه اروپا با ابعاد گسترده از افغانستان در واقع حامی خوبی برای مردم افغانستان، حمایت از راهبرد جدید امریکا و نفی حمایت از تروریسم در منطقه است.
فشارهایی که این روزها از سوی امریکا بر پاکستان وارد میشود، بدون تردید اگر از جانب اتحادیه اروپا هم لحاظ گردد، هیچ تردیدی وجود نخواهد داشت که پاکستان ناگزیر دست از پشتیبانی تروریسم در افغانستان بردارد و شرکای دیگرش چون ایران و روسیه نیز تا حدی در مورد مداخله در امور داخلی افغانستان تجدید نظر خواهند کرد.
اروپاییان با آنکه در بحث توافقنامه اتمی ایران همیشه در برابر رییسجمهور ترمپ جانب ایران را گرفتهاند، در قضیه افغانستان میتوانند نقش حمایتی ایران از شاخههای از تروریسم را نفی کنند و فشار لازم را بر روسیه و پاکستان وارد نمایند؛ زیرا به گفته خانم موگیرینی، امنیت افغانستان تنها امنیت جغرافیایی سیاسی بهنام افغانستان نه، که کلید امنیت منطقه و جهان است.
کشورهای اروپایی که در سه سال اخیر مورد هجوم صدها هزار مهاجر از کشورهای جنگزده و فقیر اسلامی قرار گرفتهاند، بیش از هر گوشه دیگر جهان در تهدید تروریسم قرار دارند. اگر تروریسم محور یا مرکزی در کشورهای اسلامی نداشته باشد بدون تردید حملات این گروه دهشتافگن در سطح اروپا کاهش خواهد یافت و میزان مصونیت در کشورهای اروپایی بهتر خواهد شد.
ولی اگر تروریسم همانطور که در سوریه و عراق جایگاهی برای سازماندهی و ترویج افکار تندروانه داشت، این بار در افغانستان داشته باشند، امنیت اروپا بیش از هر قاره دیگر مورد تهدید است. در آن صورت هزینه جنگ با تروریسم در جغرافیای اروپا به مراتب بلندتر از هزینهیی خواهد بود که اتحادیه اروپا در جنگ علیه تروریسم در افغانستان به مصرف میرساند.
واقعیت امر هم این است که استراتیژی جدید اتحادیه اروپا به مراتب جامعتر، همهشمولتر و مناسبتر برای آینده یک افغانستانِ با صلح و ثبات است و میتواند بستر یک جامعه مرفه برای افغانستان فردا را فراهم سازد.