آزمایش بزرگترین بمب غیراتمی با چه قواعدی؟
شام روز پنجشنبه ۲۴ حمل بزرگترین بمب غیرهستهیی امریکایی در ولسوالی اچین ولایت ننگرهار مورد استفاده قرار گرفت.
هدف پرتاب این بمب، تونل و پایگاه نظامی داعش در ننگرهار خوانده شده و همچنان گفته شده که در اثر پرتاب این بمب 36 داعشی کشته شده است.
بمب BGU43 که ۱۰ متر طول دارد و حاوی بیش از ۱۰ تن مواد انفجاری قوی میباشد از قدرت تخریبی وسیعی برخوردار است. گفتنی است هزینۀ ساخت و انتقال هریک از این بمبها که بهنام «مادر بمبها» نیز شهرت دارد ۱۶ میلیون دالر میباشد.
پرتاب بمب بیجییو۴۳ در اچین ننگرهار در حالی که از سوی نهادهای امنیتی افغانستان تایید شده، ولی واکنش زیاد داخلی و منطقهیی در پی داشت.
رییس کمیته روابط بینالمللی مجلس سنای روسیه این حرکت امریکا در افغانستان را یک رقابت تسلیحاتی خوانده و با چنین حرکتهای نظامی ابراز مخالفت کرد.
برخی از اعضای مجلس سنای پاکستان نیز با آن مخالفت ورزیدهاند، ولی در آن طرف قضیه دونالد ترمپ؛ رییسجمهور ایالات متحده امریکا استفاده از بمب بیجییو۴۳ را یک پیروزی نیروهای دفاعی امریکایی خوانده است.
طی چهار دهه جنگ و خشونت حملات نظامی و پرتاب بمبها، انفجارهای نظامی، کشتن شدن آدمها و همه پیامدهای عملیاتهای نظامی برای افغانها امر عادی و روزمره پنداشته میشود و هیچ واکنشی را بهدنبال ندارد.
حالا نیز استفاده از بزرگترین بمب غیرهستهیی در افغانستان برای مردمی که مرگوانفجار عادت روزمرهشان شده، چندان قابل درک نیست، اما استفاده از این بمب پرسشهای زیادی در برابر حکومت و پارلمان افغانستان، حکومت امریکا و سازمانهای بینالمللی محیط زیست و ناظر بر فعالیتهای نظامی مطرح میکند.
شماری از کابران فضای مجازی هدف از این اقدام غیرمترقبه نیروهای امریکایی را یک آزمایش نظامی خوانده و گفتهاند که در واقع حملهیی علیه داعش در کار نبوده است.
به باور برخی از کابران، همانطور که داعش یک پروژه امریکایی در خاورمیانه بوده، در افغانستان نیز این گروه تروریستی در اختیار و همآهنگی کامل امریکاییها قرار دارد و هیچ نیازی نیست که علیه آنان از بزرگترین بمب غیر اتمی استفاده گردد.
در شرایطی که اوضاع در خاورمیانه میان دو قدرت رقیب امریکا و روسیه تیرهتر میشود، این احتمال که افکندن بزرگترین بمب تنها یک آزمایش نظامی بوده، قوت میگیرد؛ زیرا استفاده از این بمب در حالی که «یک آزمایش نظامی» تلقی میشود، در ذات خود یک مانور نیروی هوایی غیرهستهیی امریکا علیه قدرتهای رقیب در منطقه و جنگ خاورمیانه نیز میتواند باشد.
هرچند امریکا در نقاط مختلف جهان حضور نظامی دارد، ولی حق استفاده از بمبهایی با این قدرت تخریبی را تحت هیچ شرایطی غیر از «خاک افغانستان!» در هیچ جای دیگر دنیا ندارد. حتا در عراق و سوریه نیز نمیتواند یک چنین آزمایش نظامی داشته باشد.
در عراق پس از صدام حسین؛ رییسجمهور پیشین عراق، حکومتی ایجاد شده که به شدت در برابر مردماش پاسخگوست و نهادهای بزرگ مردمی از کردار و رفتار حکومت نظارت میکنند. بنابراین تحت هیچ شرایطی چنین فرصتهایی برای نیروهای امریکایی مهیا شده نمیتواند.
در سوریه حضور روسیه امریکاییها را چنان محدود کرده که در حملۀ هفتۀ پیش به میدان هوایی «شعیرات»، حملات موشکی امریکاییان با اجازه روسها انجام شد و حمله هوایی به این پیمانه را با حضور نظامی روسیه هرگز جرات نخواهد کرد.
بنابراین مناسبتترین جای برای آزمایش و مانور یک چنین حرکت نظامی غیر از افغانستان کجا بوده میتواند؟
بحث دوم اینکه با توجه به هزینههای مالی، نظامی و سیاسی که استفاده از چنین سلاحهای خطرناک برای ایالات متحده امریکا بهدنبال دارد، میتوانست با فشار روی حکومت پاکستان هم از این هزینهها جلوگیری کند و هم، کار موثری انجام دهد؛ چنانچه منابع حکومتی بعد از پرتاب این بمب، یکی از دلایل آن را داعشیانی خوانده که از «پاکستان» آمدهاند.
همه میدانند که شورشگران و دهشتافکنان از آن سوی خط از مناطق مرزی پاکستان اداره و کنترول میشوند. ایالات متحده امریکا حتا با فشارهای سیاسی بر پاکستان میتواند علیه ترور و دهشت اقدامهای موثر انجام دهد.
یا اینکه بهجای استفاده از چنین بمبی در یک سنگر کوچک به اصطلاح داعش، مراکز و منابع فرماندهی داعش و تروریزم را که در خاک پاکستان قرار دارند، هدف قرار دهد تا نتیجه بهتری بگیرد، اما مطمین هستیم که حکومت پاکستان هرگز چنین اجازه را به نیروهای امریکایی نخواهد داد.
سومین و مهمترین بحث که در استفاده از بزرگترین بمب غیر اتمی در افغانستان مطرح میباشد، بحث زیستمحیطی است. آن طور که افکار عمومی در افغانستان هیچ گونه ایدهیی نسبت به محیط زیست و درک لازم از ایکولوژی زیستی ندارند، استفاده از هر نوع سلاح نیز برایشان امریست عادی، ولی همه آگاهان نظامی میدانند که استفاده از چنین بمبها علاوه بر تخریب آنی که در پی دارد، خطرهای جدی درازمدت نیز دارد.
میزان زیادی مواد منفجره که در این نوع بمبها بهکار رفته، علاوه بر تخریب زیاد بر سطح زمین، موج صوتی شدیدی نیز ایجاد میکند که روی فیزیولوژی مغزی و قلبی هزاران کودک تاثیرهای منفی دارد. این مقدار زیاد مواد منفجره، آب و هوا را برای مدت طولانی آلوده میکند.
فشار صوتی بالا، تخریب آبوهوا، برای محیط زیست و ایکولوژی پیامدهای ناگواری دارد که ممکن سالهای بعد برای همه قابل درک باشد و یا تاثیرهای ناشی از آن حس گردد. کما اینکه شماری از کودکان در مناطق همجوار انفجار بمب، برای ساعاتی توانایی شنیدنشان را از دست داده و برخی از این کودکان پس از ۲۴ ساعت هنوز توانایی شنیدن را بهدست نیاوردهاند.
حالا با توجه به فکتورهای یادشده حکومت مکلف است از نیروهای امریکایی در افغانستان وضاحت بخواهد و در برابر مردم بهخصوص مردم ننگرهار پاسخ بگوید.
مردم افغانستان هرگز حاضر نخواهند بود که خاکشان به محل آزمایشهای نظامی-تسلیحاتی قدرتطلبانه قدرتهای جهانی و منطقه مبدل گردد. امریکا برای مبارزه با تروریزم و افراطگرایی برای تامین منافع مستقیم خودش به افغانستان لشکر کشیده و با توجه به توافق شورای امنیت سازمان ملل، مردم افغانستان نیز این حضور را پذیرفتهاند، ولی هرگز مردم نپذیرفته و نخواهند پذیرفت که خاکشان محل آزمایشهای سخت نظامی باشد.
حکومت از جانب مردم موظف است از ایالات متحده امریکا برای مردم توضیح لازم بخواهد و از تکرار آن جلوگیری کند. در عین زمان پارلمان بیخاصیت، بیسواد و بیتخصصی که از جیب ملت چون کیسۀ خلیفه حیفومیل میکند، از نهادهای مسوول حکومت افغانستان خواهان توضیح لازم گردد و گریبان نهادهای ناظر بینالمللی را بگیرد؛ زیرا این گونه حرکتهای نظامی تنها پامال کردن تمامیت ارضی و استقلالیت ملی ما نه؛ بل نقض صریح حقوق بشر و تخریب محیط زیست نیز به شمار میرود.
امریکاییها که برای تامین منافع امنیتی و سیاسی خود در افغانستان میجنگند، با کدام اجازه در خاک ما به آزمایشهای خطرناک نظامی دست میزنند؟
کدام قواعد و هنجار بینالمللی به این کشور اجازه میدهد هر کاری که بخواهند انجام دهد؟ اگر حکومت وحدت ملی در پیمان امنیتی چنین شرایطی را پذیرفته باشد، مردم از آن خبر ندارند و بر اساس قانون اساسی افغانستان باطل و بیاعتبار است، اگر چنین شرایطی در پیمان امنیتی ذکر نشده؛ چرا حکومت جلو چنین حرکتهای خطرناک نظامی را نمیگیرد؟
حالا اگر حکومت، در کل دولت و مردم افغانستان قادر نیستند که از چنین حرکتهای نظامی جلوگیری کند، سازمان ملل متحد، نهادهای ناظر بینالمللی حقوق بشر و محیط زیست چگونه رفع مسوولیت میکنند؟ یا اینکه بحث حقوق بشر و محیط زیست مثلی که در سایر جهان متفاوت تعریف میشود در افغانستان از دید امریکاییها تعریف دیگری دارد؟
حمله کیمیاوی در سوریه در محلی که داعش حضور نظامی دارد و معلوم نیست چه کسی آن را انجام داده است؛ تعریف جنایت، نقض حقوق بشر و تخریب محیط زیست به شمار میرود و حملۀ موشکی را در پی دارد، ولی حملههای هوایی عربستان سعودی و همکاران منطقهییاش که همهروزه صدها فرد ملکی بهشمول کودکان و زنان را در یمن به کام مرگ میکشاند اصلن قابل بحث نیست. قحطی و گرسنگی، جان میلیونها انسان بیگناه ملکی را در یمن تهدید میکند، از کسی صدایی برنمیآید، اما چگونه است که یک حمله نامعلوم در محل فعالیت داعش به یک بحث کلان نظامی و سیاسی بینالمللی مبدل میشود؟
امید کریمی/ راه مدنیت