پیرمرد باشرفی در دل کهسار
در کرانه شمالی هریرود خروشان و در دامن کوههای بلند دره کِشرَو، در ولسوالی دولتیار ولایت غور، در روستای «جیرهگگ»، در سال1331 خورشیدی کودکی پا بهجهان گذاشت که بعدها به رییس عطامحمد دهقانپور معروف شد. این کودک، یکساله بود که پدرش از دنیا رفت و او ناچار با کاکای خود، وکیل ایوب به زندگی ادامه داد. خانواده دهقانپور حدود چهار سال بعد، از جیرهگگ کشرو، به روستای قلعه چهارکُرَن کوچ کردند و پس از یک سال، به روستای سنگقشقه دولتیار در روستای «کوچۀگردک» خانه و کاشانه ساختند برای خود.
در مسیر مکتب و تحصیل
در سال1340 خورشیدی که مکتب ابتداییه دولتیار دوباره آغاز به فعالیت کرد، هیأتی از جانب دولت به سنگقشقه آمد تا بچههایی را که واجد شرایط هستند، به مکتب ثبت نام کند.
دهقانپور از قریه فرار کرد و از مکتب بازماند. در آن زمان، درسخواندن، بهویژه برای کودکان یتیم، وحشتناک و غیر قابلباور بود. سال دیگر، وقتی دوباره برای ثبت نام اطفال به قریه آمدند، دهقانپور نزد هیأت، گریه و زاری بسیاری کرد که من یتیم هستم و مرا از شمولیت به مکتب معاف کنید.
غلام نبی خان سرمعلم به او گفته بوده که «فرزندم گریه نکن، مکتب فقط به خاطر اطفال یتیم است و همین مکتب است که روزگار کودکان یتیم را تغییر میدهد.» دهقانپور تا صنف ششم در مکتب دولتیار درس خواند. پس از صنف ششم، مکاتب غور دیگر زمینه تعلیم مراحل بالاتر نداشت و قرار بود شاگردان صنف هفتم را به کابل و هرات منتقل کنند. دهقانپور علاقه داشت که به مکتب عسکری برود. به گفته خودش، از لباس عسکری زیاد خوشم میآمدهاست در ایام نوجوانی و جوانی. در مرکز ولایت او را به مکتب عسکری نفرستادند. دهقانپور به مکاتب دیگر نرفت، به دولتیار بازگشت. پس از ترک تعلیم، ناراحت و پشیمان بود و به خاطر مکتب میگریست و چارهای هم نمیدید.
دو سال بعد مکتب دولتیار به متوسطه ارتقا کرد. دهقانپور در سال1349 به صنف هفتم شامل شد و تا سال1351 ادامه داد و از صنف نهم فارغ شد. در این سال دوباره بنا بود متعلمان صنف دهم را به شهرهای بزرگ ببرند. چون دهقانپور اول نمرۀ صنف بود، قرار شد او را به مکتب تخنیک ثانوی در کابل بفرستند، اما تذکرهاش اصلاح سن شد و به شرایط مکلفیت عسکری برابر گشت. بنابراین، او را به عسکری سوق دادند. از رفتن به تحصیل بازماند.
خدمت سربازی
دهقانپور در سال1352 به عسکری رفت و در ولایت زابل جابهجا شد. چندی بعد، بهخاطر دفاع از تنخواه سربازان با فرمانده کندک جنجال کرد. جنجال باعث شد برای او پروندۀ سرپیچی از اوامر مافوق ساخته شود. او سرانجام خود را از این کندک به قندهار تبدیل کرد و تا زمانی که دوسیهاش تصفیه شد و او بیگناه شناخته شد، حدود یک سال از زمان ترخیصش گذشت.
پس از ختم سربازی، حدود سهماه در قندهار به کارگری پرداخت و پس از آن، به امید ادامۀ تحصیل به کابل آمد تا در لیسه شبانه امتحان بدهد و شامل درس شود. یک هفته مانده به امتحان شمولیت، اطلاع یافت که مادرش وفات کرده و برادرش پیام داده که اگر برنگردد، او دیگر نمیتواند از خانواده نگهداری کند. هرچند مادرش دو ماه بعد از رفتناش به سربازی وفات کرده بود، اما او تازه آگاهی یافته بود از این خبر شوم و مجبور شد که به غور برگردد. وقتی دهقانپور به خانه رسید، خانوادهاش نه نانی برای خوردن داشت و نه هم لباس کافی برای پوشیدن. از این وضعیت، ناراحت و اندوهگین شد. فصل، فصل گندم درو بود. دو-سه روزی با کارگر برادرش، ابراهیم، به گندم درو رفت. متوجه شد که دیگر نمیتواند به کارهای دهقانی ادامه بدهد و توانایی کار کردن ندارد. بنابراین به مرکز ولایت رفت و پس از چندی به عنوان تایپیست به قوماندانی پولیس، آغاز به کار کرد.
ماموریت و عضویت حزب
دهقانپور در جریان کار به عنوان تایپیست، همهساله به امتحان سامع مکتب نیز اشتراک میکرد و در سال1358 از مکتب فارغ شد. یک سال قبل، خانواده خود را نیز به مرکز ولایت منتقل کرده بود. پس از ختم مکتب، به عنوان مامور در مدیریت ارزاق غور توظیف شد. در جریان سال1358 جهت تحصیل، به اتحاد شوروی رفت و در شهر مسکو به آموزش پرداخت. پس از برگشت به وطن، در سال1359 به عنوان مدیر ارزاق غور تعیین شد و بعدا به معاونیت کمیته شهری حزب متقل شد. در سال1360 دوباره او را به دوره احتیاط عسکری سوق دادند. جناح پرچم میخواست او را راهی زندان کند، او خود را کابل به رساند و از آنجا جهت ادامه تحصیل به اتحاد شوروی رفت و در کشور اوکراین پنج ماه در بخش مبارزه با جرایم جنایی درس خواند و پس از برگشت به وطن، به عنوان آمر کشف در مدیریت جنایی غور توظیف شد و تا سال1371 و آمدن مجاهدین در همین اداره بود.
رییس قوم تیمنی در دولتیار
پس از پیروزی مجاهدین در سال1371، دهقانپور به دولتیار آمد و سرانجام در سال1372 پس از وحدت و آشتی میان اقوام تیمنی دولتیار، دهقانپور رییس قوم تیمنی تعین شد. میگوید: «من در جلسه میان بزرگان قوم «ریاست و کلانی قوم تیمنی را قبول کردم، اما شرط گذاشتم، در صورتی رییس میشوم که اطاعت و فرمانبرداری و صداقت کامل وجود داشته باشد. مرحوم سرحدی و سناتور احمد خان هر دو قبول کردند. از آن زمان تا حال خوب یا بد رییس قوم تیمنی استم.»
جنگ، مهاجرت و بازگشت به منطقه
در سال1373 اقوام دهقانپور با اداره محلی غور و دولت مجاهدین درافتادند و پس از چند ماه جنگ و درگیری، ناچار شدند از غور به مزارشریف مهاجر شوند. سال بعد، دهقانپور و سناتور احمد خان و اقوامشان دو باره به منطقه بازگشتند. دولت وقت، مجددا لشکرکشی کرد و حدود هفتاد شبانهروز در دره کشرو، با آنها جنگید. سرانجام درگیری به صلح انجامید و لشکر به مرکز ولایت عقبنشینی کرد.
تقسیم زمین آبی
در سال1379، پس از سالها مهاجرت و جنگ و خشک بودن جوی بزرگ دولتیار، مردم تیمنی تصمیم گرفتند که سهم زمین خود را -آنچه که دولت به آنها متعلق دانسته بود- در دشت دولتیار، به صورت کامل کشت و زراعت کنند و خانوادهها از درهها و بندها به تگاب جابهجا شوند. جنجال زمین پدری میان مردم تیمنی کشمکش شدید ایجاد کرد. هرکس زمینی را در اختیار گرفته بود و ادعا داشت که تمام اینها زمین پدری من است. همه برای خود شاهد میآوردند و ادعای مالکیت میکردند. جنجال بالا گرفت و از طریق شاهد و تکت سفید، اثبات ملکیت کسی امکان پذیر نبود. در مشوره با بزرگان و قناعت مردم، دهقانپور تصمیم گرفت که تمام زمین آبی مربوط به قوم تیمنی، سروی و جدا از ادعای زمین پدری و داشتن تکت سفید، برای هر خانواده دو جریب زمین به صورت برابر توزیع شود و به کسانی که تکت مالیهدهی دارند، شش جریب اضافی نیز تعلق بگیرد. مردم قبول کردند و با این روش، از جنجال و نفاق بزرگ قومی جلوگیری شد.
توجه به معارف
در دوران طالبان که دولتیار آرامش نسبی یافته بود، دهقانپور مکتب «تیلباینظر» را تاسیس کرد و پش از مدتی این مکتب در چوکات دولت رسمی شد. در این مکتب، معلمان قدیمی دولتیار نظیر استاد رحیم خان، استاد حبیبالله خان و شماری از جوانان تعلیمیافته بهعنوان معلم استخدام شدند وعلاوه از معاش دولتی، به ابتکار دهقانپور برای معلمان از طرف مردم کشت و زراعت صورت میگرفت تا کمکی به معاش و امتیازات معلمها باشد. در این دوره و اوایل دوران کرزی، رییس دهقانپور و سناتور احمد خان، خودشان نیز به حیث معلم در صنوف درسی حاضر میشدند و تدریس مضامین را به عهده میگرفتند. مکتب «تیلباینظر» در همان زمان به همکاری مردم و کار حشر به صورت خامه ساخته شد.
در زمان حامد کرزی، منطقه تیمنیهای دولتیار به اثر تلاش دهقانپور به نمونه خوبی از حضور اطفال و جوانان اعم از دخترو پسر در مکتب تبدیل شد و امروزه تعداد زیادی از کدرهای ولایت غور در رشتههای مختلف از همین منطقه برخاستهاند و در خدمت مردم غور قرار دارند. تحصیل و تعلیم دختران و پسران از آن زمان سبب شدهاست که حالا جوانان زیادی به دانشگاههای معتبر کشور جذب شوند.
در مسیر مجلس نمایندگان
پس از استقرار نظام جدید و آمدن حامد کرزی در سال1382، بحث لوی جرگه قانون اساسی پیش آمد. در جلسه تعیین نماینده مردم در جرگه بزرگ که در هرات برگزار شد، دهقانپور بهعنوان نماینده غور به لویه جرگه آمد.
در سال1384، دهقانپور در انتخابات دوره اول پارلمانی اشتراک کرد. در این انتخابات چهار مرد از ولایت غور به شورای ملی راه یافتند و دهقانپور که مطابق اعلان کمیسیون انتخابات نفر پنجم بود، به پارلمان راه نیافت. خودش فکر میکند برخی مقامات دولتی در سطح غور با حضور او در شورای ملی به شدت مخالف بودند و در نتیجه با دستکاری آرا در آن دوره، از راه یافتن به شورای ملی محروم شده بود. در دوره دوم انتخابات پارلمانی، بازهم دهقانپور به حیث نماینده ثبت نام کرد، اما از سوی کمیسیون، نامش از فهرست حذف شد. در سال1398 در دوره سوم انتخابات باز هم اشتراک کرد و سرانجام در سطح ولایت غور با حدود بیش از دوازده هزار رای، نفر دوم شد و به شورای ملی راه پیدا کرد و به دلیل داشتن سن بلند، ریاست موقت پارلمان را نیز به عهده گرفت.
تحصیلات عالی در کهنسالی
دهقانپور از کودکی شوق ادامه تحصیل داشت، اما فقر، نابسامانی و مشکلات زندگی باعث شد که نتواند به تحصیل ادامه دهد. در سال1392 در کابل وارد دانشگاه خصوصی پیام نور شد و به صورت حضوری تا سال 1396 در این دانشگاه درس خواند و سند لیسانس گرفت. او در میان دانشجویان این دانشگاه اول نمره عمومی نیز بود.
خانواده و فرزندان
دهقانپور شش دختر و چهار پسر دارد. تورپیکی دهقانپور یکی از دخترانش تخصص خویش را در رشته طب به پایان رسانده و دو دخترش گلالی و شهرزاد، در هندوستان در حال سپری کردن دوره ماستری خویشاند. دختر دیگرش نیز در خارج از کشور مشغول تحصیل است. پسر کلانش داکتر محمدگل از رشتۀ طب فارغ شد و فرشید و سیاوش، در رشتۀ انجینری تحصیل کردهاند. پسر کوچکش محمد امین در کشور هالند مصروف تحصیل میباشد. دختران بزرگش نیز مکتب را به پایان رسانیده و در غور به عنوان معلم کار کردهاند. تعداد زیادی از جوانان و بستگان نیز با همکاری نزدیک دهقانپور تحصیل کردهاند.
در سنگر دفاع از وطن
وکیل دهقانپور چندین سال است که با بسیج مردمی از سرزمین و وطن خود دفاع میکند. اقوام دهقانپور در ولسوالی دولتیار در صف اردوی ملی، پولیس ملی، به ویژه اردوی منطقهای و خیزشهای مردمی مصروف دفاع از نظام و مردماند. دهقانپور در یک سال گذشته بسیج مردمی را از کابل رهبری میکرد و مدیریت و تنظیم و اداره مردم و خیزشها در دولتیار را سناتور احمد معاون، از بزرگان قوم تیمنی به عهده داشت. در رخصتیهای تابستانی مجلس نمایندگان، رییس عطامحمد دهقانپور شخصا به خط نبرد و میان مردم رفت و بیشتر از یک ماه است که به سازماندهی مردم در امر دفاع از وطن مصروف است. دهقانپور، معاون احمد و لعلبهادر فروتن، از بزرگان دولتیار در کنار دیگر مدافعان از خانه و کاشانه مردم خود دفاع میکنند.
غور/گزارشگر راه مدنیت