دستور کار سیاست خارجی بایدن وابسته به تجدید نظرها در سیاست داخلی است
گویی دقیقا صحنهیی از فلمی در ژانر دیستوپی باشد. شورشیانی به تحریک رییسجمهور مغلوب امریکا، درحالیکه پرچمهای کنفدراسیون و ترمپ را به اهتزاز درآورده بودند، با درهم شکستن سد نیروهای محافظ کنگره وارد ساختمان شدند.
درک این صحنهها در قلب دموکراسی امریکا دشوار بود، با این وجود با توجه به ماهیت ریاست جمهوری دونالد ترمپ و فعالان جمهوریخواه وی، چنین رویدادی در پایان دوره چهارساله ریاست جمهوری وی چندان هم دور از انتظار نبود.
جو بایدن ظهر ۲۰جنوری با شعار امیدوارانه «امریکا بهجای خود بازگشت» در سمت ریاست جمهوری کار خود را آغاز خواهد کرد، اما رییسجمهور جدید با جهانی روبهروست که درباره صلاحیت کشوری که از زمان جنگ جهانی دوم تاکنون خرقه رهبری جهان را بر تن داشته، دچار شک و تردیدهایی جدی است.
با وجود اینکه متحدان ایالات متحده در ناتو و آسیا از اینکه یک انترنشنالیست متعهد بار دیگر رهبری ایالات متحده را به عهده میگیرد، احساس خرسندی میکنند، اغتشاشی که این هفته کپیتال هیل شاهد آن بود، بر نظراتی که قبلا در این صفحات بیان کردیم -اینکه رهبری جهانی حق امریکایی نیست و برنامه بایدن برای میزبانی «اجلاس جهانی برای ایجاد دموکراسی» بیشتر از اینکه منفعتی برای جهان داشته باشد به مشکلات آن دامن میزند- صحه میگذارد.
پس از ۱۱سپتامبر، ایالات متحده پیامهای حمایتی از متحدان دریافت کرد و ناتو برای اولین بار از مقررات امنیت جمعی خود، ماده ۵ استفاده کرد. در این هفته متحدان از شوک و وحشت حرف میزنند.
به تلگرام راه مدنیت بپیوندید: https://t.me/madanyatdaily
از همه مهمتر، هایکو ماس، وزیر امور خارجه آلمان در توییتی نوشت: «دشمنان دموکراسی با دیدن این تصاویر باورنکردنی از #واشنگتندیسی خوشحال خواهند شد.» در سالهای اخیر هیچ کدام از دموکراسیهای غربی چنین خشونت سیاسییی را تجربه نکردهاند.
روز چهارشنبه، بایدن اعلام کرد «نجابت، احترام، تحمل؛ این همان چیزیست که ماییم، همان چیزی که همیشه بودهایم.» این کشور مطمینا آرزوی این ارزشها را داشته و به زودی بار دیگر رییسجمهوری خواهد داشت که به این ارزشها باور دارد، اما در واقع امریکاییها همیشه هم شایسته، محترم و بردبار نبودهاند. کسانی که به کنگره حمله کردند، مانند واقعا انگلیس در سال ۱۸۱۴، افراد خارجی نبودند. آنها امریکایی بودند، که توسط یک رییسجمهور در شرف برکناری و اعضای کنگره پشتیبانی میشوند، حتی یکی از نمایندگان با بالابردن مشت گرهکردهاش، به جمعیتی که درحال هجوم به محل کارش بودند، ادای احترام کرد.
کنگره دوباره تشکیل جلسه داد و آرای انتخاباتی را تأیید نمود، اما همانطور که سناتور چاک شومر، دموکرات نیویارک گفت: «این یک لکه ننگی برای کشور ما خواهد بود و به راحتی پاک نخواهد شد.»
در واقع، این تنها لکه ننگ سالهای اخیر در امریکا نیست. در همان روز، یک عضو سابق کوکلاکس کلان، ایالت جورجیا را درپی برد رافنسپرگر وزیر داخلی این ایالت، زیرو رو کرد. در اواسط ماه دسامبر، «پسران مغرور» به واشنگتن رفتند. اف.بی.آی نقشه ربودن گرتچن ویتمر فرماندار میشیگان را در ماه اکتوبر نقش برآب کرد.
با وجود تمرکز کامل فکس نیوز، نظریه توطیۀ راست افراطی امریکایی (QAnon) و دیگران بر «طرف عرضه»، «طرف تقاضا» اهمیت بیشتری دارد. همانطور که روزنامهنگار چارلی وارزل تأکید میکند، «میلیونها امریکایی فعالانه به دنبال به محکمه کشیدن توطیهها و ایدیالوژیهای خشن و رادیکال هستند، تا جهانی را که به آن اعتماد ندارند، درک کنند.»
محققان ناسیونالیزم سفیدپوست و شبه نظامیان هشدار میدهند که حوادث روز چهارشنبه در نوع خود منحصر به فرد نبوده است. و همانطور که سیوارد داربی، نویسنده کتابی در مورد زنان در جنبش ملیگرای سفید، هشدار میدهد، «شکست یک کودتا، به معنای شکست کودتای بعدی نیست.»
تیم بایدن نباید اجلاس بینالمللی برای برقراری دموکراسی برگزار کند، بل باید نشستی داخلی برگزار کند که رهبری سیاسی کشور را مجددا به نهادهای سیستم و تلاشها در راستای غلبه بر بیعدالتی و نابرابری متعهد کند.
چنین تلاشی میتواند گروهی بایپارتیزان متشکل از رهبران کنگره، فرمانداران و شهرداران را گرد هم آورد تا تعهد خود را برای تجدید دموکراسی امریکایی اعلام کنند؛ از جمله اولویتهای آن میتوان به تدبیر برای اطمینان از اجرای قانون پیشبرد حقوق رای جان لوییس، افزایش پاسخگویی پولیس، محافظت از آزادی مطبوعات و مبارزه با اطلاعات نادرست اشاره کرد.
چنین اجلاسی فقط یک رویداد در واشنگتن نیست، بل تلاشی چند جانبه برای حل مساله است که مطابق با فدرالیزم ایالات متحده، تلاش برای جلب توجه عاملان ایالتی و محلی، در جوامع روستایی و همچنین شهرها و همچنین دخیل کردن جامعه مدنی است.
حتی اگر اکثریت دموکرات اکنون در هر دو مجلس کنگره حضور داشته باشد، برنامه سیاست خارجی بایدن به توانایی دولت وی به این بستگی دارد که به متحدان ایالات متحده و دیگران ثابت کند به اندازه کافی میتواند از یک انترناسیونالیزم قوی حمایت کند. روسای جمهور بیل کلینتون و باراک اوباما هر دو کنگرهیی دموکراتیک داشتند، اما دو سال اول در سیاستهای خارجی خود محدود بودند. مواردی مانند تغییر اقلیم و پیشگیری از پاندومی، بایدن را مجبور به حمایت از ابتکاراتی مهم میکند. حتی اگر دموکراتها بتوانند اکثریتهای کمتوان خود را حفظ کنند ( چهار نماینده در مجلس، در مجلس سنا روی یک نفر هم نمیتواند حساب کند)، این لشکرکشی هنوز هم ابزاری قدرتمند است که میچ مک کانل، رهبر اقلیت سنا، میلی شدیدی به بهرهبرداری از آن دارد.
در این برهه از زمان، درخواست برای تقویت مبانی داخلی سیاست خارجی شاید ناخوشایند به نظر برسد؛ اما دیگر جای تردید نیست که تثبیت دموکراسی امریکایی در سطحی حتی عمیقتر از صدمهیی که ترمپ به آن وارد کرده، باید اساسیترین دستور کار دولت جدید باشد.
پینوشت:
• رابرت بوش همکار ارشد مهمان در موسسه بروکینگ و استاد روابط بینالملل در دانشگاه امریکایی است.
• بروس دبلیو.جنتلسون، یکی از معدود استادان برجسته ویلیام پرستون در زمینه سیاست عمومی دانشگاه دوک و یکی از مقامات سابق وزارت امور خارجه ایالات متحده در دولت اوباما و کلینتون است.
منبع: فارین افرز/ نویسندگان: جمیز گولدگریر و بروس دبلیو. جنتلسون
ترجمه: شریفه عرفانی