اسلایدشوترجمه

افغان‌ها در هراس زندگی می‌کنند، برای صلح این باید تغییر کند

منبع: واشنگتن‌پست/ نویسنده: شهرزاد اکبر/ ترجمه: زهرا بهره‌مندی

وقتی شب‌ها می‌خواهم استراحت کنم به این فکر می‌کنم که فردا نفر بعدی چه کسی خواهد بود. به یکی از همکارانم فکر می‌کنم که پسر نوجوانش هر روز موتر او را برای یافتن بمب‌های مقناطیسی بررسی می‌کند. شوهری که هنگام  بدرقۀ همسرش به سوی محل وظیفه فکر می‌کند آیا امروز روزی است که او در راه رفتن به دفتر کشته می‌شود؟

اکنون یک سال از امضای توافق‌نامه ایالات متحده با طالبان می‌گذرد. افغان‌ها در انتظار صلح بودند، اما یکی از ملموس‌ترین تغییرات افزایش قتل‌های هدفمند، عمدتاً بدون پذیرفتن مسوولیتی بود که باعث ایجاد فضای رعب و وحشت شده است. تعداد حملات این چنینی در سال۲۰۲۰ در مقایسه با سال ۲۰۱۹ تقریباً سه‌برابر بوده است.

این تلفات شامل کشته‌شدن ۱۱مدافع حقوق بشر و اصحاب رسانه در پنج ماه گذشته است. برخی از مهم‌ترین دستاوردهای افغانستان یعنی فعالان آن، رهبران جامعه و نخبگان خاموش می‌شوند. این در حالی است که پس از توافق ایالات متحده و طالبان، افغان‌ها به کاهش خشونت و مذاکرات همه‌شمول بین‌الافغانی در داخل کشور امیدوار بودند.

در حالی که طالبان مشارکت در اکثر حملات هدفمند را انکار می‌کنند، اما از فضای ترس و ناامیدی به وجود آمده پیرامون روند صلح و نیز فقدان صداهای انتقادی که خواستار صلح همه‌شمول هستند، سود می‌برند.

این حکمرانی وحشت برای غیرنظامیان افغانستان باید پایان یابد تا روند صلح واقعی آغاز شود. وقتی ایالات متحده سیاست خود در قبال افغانستان را بررسی می‌کند، همچنان اهرم فشار برای کمک به جلوگیری از این حملات و تشویق به آتش‌بس و ایجاد یک روند صلح فراگیر را دارد، این اهرم فشار شامل تحریم‌های موجود سازمان ملل متحد علیه طالبان، تمایل طالبان به رسمیت شناخته شدن و مشروعیت بین‌المللی و حضور نیروهای بین‌المللی در افغانستان است.

همکاران من در کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان (AIHRC) که من ریاست آن را برعهده دارم، می‌دانند احساس ترس چیست. در ۱۸ماه گذشته، ما سه نفر از کارکنان فداکار و بااستعداد خود را از دست داده‌ایم. همکارانی مانند فاطمه خلیل که تازه در آغاز زندگی حرفه‌یی خود، سرشار از امید و عزم بود. او می‌توانست یک زندگی راحت در خارج از کشور را انتخاب کند، اما تصمیم گرفت برای حقوق بشر در افغانستان کار کند. او و یکی‌دیگر از همکاران کمیسیون مستقل حقوق بشر به نام جاوید فولاد، یک پدر و رهبر جامعه در نوع خود، در یک حمله وحشتناک به موترشان کشته شدند.

من نمی‌توانم به این فکر نکنم که مرگ آن‌ها، نه فقط برای خانواده‌های داغدارشان، بل برای دموکراسی جوان ما چه مصیبتی است.

یا همکار ما عبدالصمد امیری؛ قتل وی شکافی در حمایت از حقوق بشر در ولایت غور ایجاد کرد، جایی که وی دفتر منطقه‌یی ما را در سن ۲۸سالگی اداره می‌کرد. کل خانوادۀ او پس از قتل وحشیانۀ وی فرار کردند. آن‌ها یکی از معدود خانواده‌های این ولایت بودند که آشکارا از تحصیلات عالی دختران و اشتغال زنان حمایت می‌کردند.

آن‌ها تنها کسانی نیستند که افغانستان را ترک می‌کنند. هر روز می‌شنوم که یک دوست، روزنامه‌نگار، هم‌دانشگاهی، فعال حقوق زنان یا تاجر دیگری از کشور خارج شده است. عزیمت آن‌ها فقدانی را ایجاد می‌کند که جبران کردنش نسل دیگری را می‌طلبد. کسانی که نمی‌توانند بروند از ترس سکوت می‌کنند و شانس کمی برای تأثیرگذاری بر روند صلح دارند.

به دلیل ترس از حملات، سال‌هاست که افغان‌ها گردهمایی‌های عمومی ندارند. به دنبال موج اخیر ترورها، مناظره‌های عمومی حتی در فضای مجازی نیز بسته شده است. حتی فراتر از کابل، در مناطق روستایی که درگیری‌ها در آن‌ها به شکل وحشیانه‌تر بوده است، این مساله صدق می‌کند.

تیم رییس‌جمهور بایدن اعلام کرده است که تنها در صورت کاهش خشونت توسط طالبان، آخرین سربازان خود را – طبق توافقی که ایالات متحده با طالبان منعقد کرده است- خارج خواهد کرد. این خوب است اما کافی نیست. حتی با پایین آمدن سطح خشونت، قتل‌های هدفمند صداهای مورد نیازِ ایجاد فشار برای صلح را ساکت می‌کند.

ایالات متحده نمی‌خواهد پس از ۲۰سال کمک، به محض عقب‌نشینی، افغانستان در یک جنگ داخلی فاجعه‌بار سقوط کند، اما تمرکز محدود توافق ایالات متحده و طالبان، نیازهای گسترده فرایند صلح از جمله اهمیت فضای مدنی و حمایت از غیرنظامیان را نادیده گرفت. این رویکرد باید فوری در بررسی مجدد توسط بایدن در نظر گرفته شود.

مشارکت عمومی یک امتیاز انتخابی نیست. یک پروسۀ همه‌شمول، دستیابی به صلح را شتاب می‌بخشد و اعتبار این روند را افزایش می‌دهد. مشارکت صداهای جامعه مدنی سنتی و غیرسنتی از سرتاسر افغانستان بر سر میز مذاکره به حس فوریت و فشار از پایین به بالا بر طرفین گفتگو منجر می‌شود.

مشارکت عمومی به بهترین وجه می‌تواند از طریق آتش‌بس تضمین شود. ایالات متحده و متحدانش باید از فشار خود بر دو طرف و منطقه برای ادامۀ آتش‌بس موقت و فوری که فرصتی برای تعامل ملی ایجاد می‌کند، استفاده کنند. پایان فوری کشتارهای هدفمند، آتش‌بس و احیای فضای مدنی امکان مشارکت گسترده‌تر در مذاکرات، احیای امید و اطمینان به روند را فراهم می‌آورد.

ایالات متحده می‌تواند طالبان و دولت افغانستان را تشویق کند تا این فضا را برای صلح ایجاد کنند. افغان‌ها می‌توانند امید را دوباره به میز مذاکره برگردانند.

ما در سکوت و ترس آرامش نخواهیم یافت.

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا