اسلایدشو

ما و دروازه بستۀ مدرسه و دانشگاه

وقتی ویروس کووید19 در آمریکا شدت گرفت، تمام تلاش‌ها آغاز شد تا درس مدرسه و دانشگاه ادامه یابد و هیچ راهی جز این‌که تدریس به شکل آنلاین انجام شود وجود نداشت.

همین دلیل حیاتی باعث گردید مردم و دولت دست به دست هم دهند و با کمک شرکت‌های فن‌آوری پیشرفته، نرم‌افزارها و اپلیکیشن‌های زیادی را آماده و ویرایش کردند و به سرعت مردم قدرت دسترسی به آموزش خود را به دست آوردند.

اگرچه روش غیر حضوری و آنلاین مشکلات خود مانند دور بودن از اجتماع که یک بخش عمده در آموزش است را از دست می‌دهد، اما این سیستم می‌تواند برای کشوری که به‌هیچ عنوان اجازه ادامه آموزش به دختران نمی‌دهد موثر باشد. به‌خصوص تا زمانی‌که اداره موقت راهکرد اساسی برای مردم ارایه کند، این شیوه می‌تواند به شکل موقت، درمانی فوری برای درد محروم بودن از ادامه تحصیل باشد.

دنیای امروزی در مجموع سیستم کلاسیک تدریس را زیر سوال می‌برد. درک بالای انسان‌ها از هم‌دیگر و پیشرفت تکنالوژی باعث گردیده آن‌ها در یک مرحله دیگر و پیشرفته‌تر از هر زمان دیگر قرار بگیرند و به این دلیل دو سوال مهم در مورد معارف نوین مطرح شود. نخست این‌که درک عمیق‌تر از انسان‌ها به ما آموختانده که هیچ انسانی مانند انسان دیگر نیست، پس چگونه می‌تواند یک نوع تعلیم به همه هم‌زمان موثر باشد؟ دوم این‌که پیشرفت تکنالوژی به اندازه‌یی رسیده که دیگر همه نیازهای محاسباتی و دسترسی به اطلاعات را فراهم می‌سازد، پس چه نیازی به آموزش مسایلی است که به سادگی با یک موبایل می‌توان به آن دسترسی داشت؟

این دو پرسش مهم دنیا را به این واداشته تا آموزش از جنبه دیگری دیده شود و روی چیزهایی کار صورت گیرد که از قدرت سیستم ماشینی بیرون است، مثل قدرت تطابق‌پذیری، تربیت سالم فرزندان، آرامش روح و روان، تندرستی و سلامت و دیگر مسایل ارزشمند که هر انسان به آن نیاز دارد، اما در کشور ما بدبختانه در روش‌های درسی جدید و کلاسیک کار خاصی روی آن صورت نگرفته است.

وضیعت پیش‌آمده برای افغان‌ها یک فرصت است تا وقتی سوال تعلیم مطرح می‌شود راهکردی اتخاذ گردد که نه‌تنها از آموزش به دور نمانند؛ بل بتوانند بذر بهتر و سازگار با معیارهای جهان آینده را هم بکارند.

از نگاه امکانات هم آموزش آنلاین به مراتب ارزان‌تر و در دسترس‌تر است. از نگاه زمانی هم سهولت بیشتری دارد؛ چون به درس‌های ثبت‌شده می‌توان در هر زمان دسترسی داشت، آن‌ها را مرور کرد و حتمی نیست که همیشه سر ساعت معینی به صنف رفت و یا در زمان معینی از دانشگاه فارغ شد.

در نظر داشته باشیم همۀ امکاناتی که شما برای یک دانشگاه و یا مدرسه نیاز دارید به یک وسیله هوشمند و انترنت خلاصه می‌شود که به مراتب هم برای دانش‌آموز و هم جامعه و دولت ارزان‌تر تمام می‌شود. از تردد زیاد، ترافیک، هزینه‌های ترانسپورت استادان و دانش‌آموزان گرفته تا مصارف صنف‌های درسی و ….

در مجموع یک سیستم درسی آنلاین نیاز است که همه دانشگاه‌ها و مکاتب را در خود به شکل آنلاین ثبت کند و بعد استادان و دانش‌آموزان به کار خود ادامه دهند.

از نظر دسترسی به انترنت همه شاهدیم حتی افراد کم‌سواد هم در افغانستان حداقل به فیس‌بوک دسترسی دارند که خود نشان‌دهنده دسترسی وسیع مردم به انترنت است، اما وقتی می‌خواهیم به آموزش معیاری دسترسی داشته باشیم مردم مثل هر کشور عقب‌مانده دیگر ضرورت به عرق‌ریزی، تلاش و قربانی دارند تا بتوانند از امکانات شخصی، محلی و بین‌المللی به شکل بهتر به این مسایل حیاتی بپردازند و تنها به شعارهای فیسبوکی و گریه در صنف‌های درسی اتکا نکنند.

سوالی که مطرح می‌شود این است که آیا سند فراغت و یا مهر و امضای یک مرجع در آموزش ارزش حیاتی دارد و یا به عبارت دیگر در مرحله گذار و حساسی که افغان‌ها از کار و آموزش محروم شده‌اند آیا آموزش برای ارتقای فهم جامعه و ایجاد نیروی کاری باید استفاده شود و یا برای به‌دست آوردن سندی که مهر دولتی دارد؟

پاسخ به این سوال را می‌گذارم به هر کسی که دغدغۀ آموزش امروزه آزارش می‌دهد از خود بپرسد.

داکتر بهزاد ساغری

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا