روزِ بیروزگار خبرنگار
ما در سالهای اخیر در افغانستان روزهای زیادی را تجلیل میکنیم؛ روز زن، روز آزادی، روز سرباز، روز خبرنگار و… ولی هیچگاه از این روزها تحلیل نکردهایم. فقط مود شده که از روزی در فضای مجازی تجلیل کنیم و آن را به تکرار بر زبان آوریم. نهادهایی هم میآیند جلسه میگیرند و تقدیرنامهها اهدا میکنند.
بنا به روایتی 18مارچ یا 27 حوت مصادف با روز خبرنگار است. فرض را بر این گیریم که این روز هم روز خبرنگار باشد و از آن تجلیل کنیم. اما این روز چه چیزی را تغییر خواهد داد؟ معاش خبرنگار، حقوق خبرنگاری، مسوولیت خبرنگار، آگاهی خبرنگار یا حتا معیشت خبرنگار؟
در جامعهیی که جریان اطلاعات آزاد نیست، کتمان حقایق به طور وسیعی اعمال میگردد، خبرنگار از هیچ حقوق برخوردار نیست و فقط این روز توسط تعدادی برای اغفال خبرنگاران نشخوار میگردد، روز خبرنگار چه معنایی دارد؟
این در حالیست که خبرنگاران و جریان خبرنگاری در افغانستان با آسیب جدی و گسترده مواجهاند.
اولین آسیب خبرنگاری در کشور ما، کتمان حقایق و اطلاعات خبرنگاری است. در افغانستان در سالهای پسین قوانین زیادی در حوزه خبرنگاری و اطلاعرسانی تصویب و نافذ شدهاند ولی تا کنون به هیچ یک از این قوانین جامه عمل پوشانیده نشده است.
قانون دسترسی به اطلاعات، صندوق حمایت از خبرنگاران و کمیته مصونیت خبرنگاران، آخرین اقدامهاییاند که حکومت به شکل صوری آن را انجام داده، اما نه تنها از مصونیت و حمایت از خبرنگاران خبری نیست که اطلاعات لازم نیز در اختیار خبرنگاران قرار نمیگیرد.
جریان آزاد اطلاعرسانی در یک جامعه موجب این میشود که مردم دربارۀ حکومت به قضاوت درست بنشینند، حکومت، نهادهای دولتی و در کل تمام نهادهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را نظارت کنند. حسب لزوم حکومتها توسط مردم کنترول میگردد، اما وقتی به طور وسیع در نهادهای دولتی و غیر دولتی کتمان اطلاعات صورت میگیرد و خبرنگاران در خلای معلوماتی قرار داده میشوند، دیگر چه رابطه میان مردم و حکومت باقی میماند؟
افغانستان در یکونیم دهه اخیر در حوزه رسانهداری و خبرنگاری رشد کمی بیسابقه را در سطح منطقه داشته است. هم اکنون بیش از 50 شبکه تلویزیونی، بیش از 100 شبکه رادیویی، بیش از 100 روزنامه و نشریه، دهها خبرگزاری و صدها وبسایت خبری در کشور فعالاند که بیتردید هزاران نفر در این نهادهای خبررسانی مصروفاند. اما در حوزه اطلاعرسانی دقیق، بیطرف، حرفهیی و آزاد کار چندانی صورت نگرفته است. آنچه را حکومت به شکل شعارگونه در سکتور خبررسانی انجام داده، هم هیچ کمکی برای بهبود وضعیت نکرده است.
ادارههای دولتی به راحتی در برابر خبرنگاران پاسخگو نیستند و آنچه به عنوان اطلاعات به خورد رسانهها داده میشود چیزی جز یک مشت اطلاعات گمراهکننده نیست. از این روست که جامعه خبرنگاری ما نه تنها موثریت چندانی نداشته که مردم نیز از این طریق همیشه در خلای معلوماتی قرار داده شدهاند.
با این همه، دستآوردهای افتان و خیزان رسانهیی و خبرنگاری افغانستان در یکونیم دهه اخیر قابل وصف است، اما بهطور شاید و باید نبوده است.
از جانب دیگر خبرنگاری در کشوری مثل افغانستان، کار آسانی نیست. خبرنگار بودن، بازی با دم شیر است. گروههای تروریستی، گروههای مسلح غیر قانونی، زورمندان و حتا موران ارشد دولتی هر کدام تهدیدی بزرگ علیه خبرنگاران است؛ زیرا جریان آزاد اطلاعات منافع غیر قانونی این گروهها و این افراد را پیوسته تهدید میکند.
بحث دیگر اینکه جایگاه حرفهیی خبرنگاری ما هنوز درست تعریف نشده و اکثریت تام خبرنگاران و کارگزاران حوزه خبرنگاری و اطلاعرسانی از حقوق خبرنگاری نا آگاه استند و از این رهگذر از حقوق و وجایب خود چیزی نمیدانند که این امر نیز موجب اخلال در روند اطلاعاترسانی میگردد.
و بحث آخر اینکه حقوق و امتیازهای مالی خبرنگاران نیز روشن و مشخص نیست، در حالیکه خبرنگاران با کمترین معاش و امتیاز، شاقهترین و خطرناکترین کار را به عهده دارند، هیچگونه ضمانت معیشتی و مصونیت شغلی ندارند. بدتر از همه اینکه معاش اکثریت قریب به اتفاق خبرنگاران به وقت معین پرداخت نمیشود. البته این تنها خبرنگاران نیست که با چنین سرنوشتی گرفتاراند که رسانهها و رسانهداران نیز وضعیت چندان قابل وصفی ندارند.
در همین چند سال اخیر دهها رسانه به دلیل مشکلات مالی مسدود شدهاند. وقتی یارانهیی نیست و اعلانات و آگهیهای نهادهای دولتی، غیر دولتی و تجاری بهشکل غیر عادلانه و بر اساس روابط توزیع میشوند و مارکت اعلانات رسانهیی بهشکل مافیایی توسط شبکهیی از رسانهها و مسوولان این بخشها در نهادهای دولتی و نهادهای خصوصی مدیریت میگردد، وضعیت معیشتی خبرنگار به چه شیوهیی بهبود یابد؟