مقاله

مهریه‌اش یک جلد قرآن، جهیزیه‌اش یک جلد کتاب

مهریه‌اش یک جلد قرآن، جهیزیه‌اش یک جلد کتاب و مصارف عروسی‌شان را به هزینۀ تحصیل ده دختر مستعد اختصاص داده‌اند. فریده رویش و مصطفی سروش دو جوانی که با ادغام ارزش‌های دینی و مدنی، جشن عروسی‌شان را در یک مکتب برگزار کردند، قدمی بلند در جهت ارزش‌های انسانی برداشتند.

تمام نمادها در این مراسم عروسی با شکوه دینی و فرهنگی است. قرآن نماد دیانت و ارزش‌های دینی، کتاب نماد فرهنگ و تلاش‌های فرهنگی، هزینۀ عروسی‌شان که صرف تحصیل دختران بی‌بضاعت و مستعد می‌شود و مکتب هم که نماد علم و معرفت است.

حرکت‌های متعدد نمادین و سنت‌ستیزانه در سال‌های اخیر از سوی جوانان گه‌گاهی انجام شده است، اما تفاوت این مراسم عروسی در این است که آمیزه‌یی از سنت، فرهنگ و ارزش‌های مدنی را در خود دارد.

اختیار طلاق مساویانه یکی دیگر از شرایط این ازدواج گفته شده است. در حالی‌که صلاحیت و اختیار طلاق دادن و طلاق گرفتن پیش از این در عرف افغانی ویژۀ مرد بوده و زن در این خصوص هیچ صلاحیتی نداشته است.

احترام متقابل دوطرف نیز جزو شرایط اصلی در این ازدواج تعریف شده است. هر دو مورد هم بحث اختیار مساویانه طلاق و هم احترام متقابل زناشویی، قبل بر این در عرف افغانستان تا این حد که در آغاز زندگی جزو شروط اصلی ازدواج باشند، به تابویی می‌ماند که هیچ مردی به چنین ازدواج تن دادنی نبود.

شاید در ادامه راه زندگی مشترک چنین مباحث وجود داشته باشد و ممکن زیاد هم تجربه شده باشد، ولی مهم این است که این شروط ازدواج، بنیاد ازدواج سنتی افغانی را به چالش کشیده است؛ اقدام نمادین یعنی تغییر بنیاد ازدواج سنتی و عرفی به ازدواج مدرن، امروزی و در عین حال همراه با ارزش‌های دینی و مدنی.

قشر جوان در افغانستان با چالش‌های متعددی روبه‌روست که یکی از این چالش‌های اساسی ازدواج است؛ ازدواج طبق صلاح‌دید والدین و اقارب، ازدواج‌های دورن‌قومی و حتا درون‌فامیلی، ازدواج‌های اجباری، ازدواج زیر سن، تاخیر ازدواج و موارد دیگر.

از همه این موارد که بگذریم جدی‌ترین مشکل فراراه جوانان، مصارف هنگفت ازدواج است. مصارف کمرشکن ازدواج علاوه بر اینکه سن ازدواج را فوق‌العاده بالا برده و مواردی نیز وجود دارد که هرگز موفق به ازدواج نشده‌اند، بنیاد زندگی مشترک افراد را به مخاطره انداخته است.

زوجی که بعد از عروسی نه تنها هیچ ضمانت اقتصادی برای یک زندگی آرام مشترک ندارند، مقروض، بی‌سرنوشت و در گرداب مشکلات اقتصادی و اجتماعی رها می‌شوند، چه آینده‌یی در انتظار آنان خواهد بود؟ طبیعی است که چنین ازدواج‌ها گاهی به ناکامی بینجامد و دو جوان با همه مصارف و پذیرفتن مشکلات، بار دیگر به دنیای تنهایی و پرحسرت رها گردند.

هرچند قانون عروسی در کشور اخیرن نافذ اعلام گردید و شرایط نسبتن خوبی در این قانون پیش‌بینی شده است، اما مردم افغانستان هنوز نمی‌توانند با چنین قوانینی خود را وفق دهند و از آن پیروی کنند. ترویج ارزش‌های جدید به یک سلسله پیش‌نمادها و آدم‌های جسور نیاز دارد تا جا بیفتند.

ازدواج فریده رویش و مصطفی سروش، آغاز یک فرهنگ پسندیده و ترویج مبارزه علیه خرافه‌های اجتماعی و اقتصادی پنداشته می‌شود.

اما این در حالی ا‌ست که حکومت و نهادهای مسوول کمتر به چنین حرکت‌های نمادین بها می‌دهند. می‌بایست وزارت عدلیه، وزارت امور زنان و حتا ریاست جمهوری از اقدام نیک این دو جوان استقبال کرده و آنان را مورد تحسین و حمایت قرار می‌دادند تا چنین فرهنگ ارزش‌مدار بیشتر از آنچه انتظارش می‌رود، فرصت ترویج و گسترش یابد.

سیدامین بهراد؛ روزنامه‌نگار

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا