شایعهپراکنی و ویرانگری خبری
آنچه در سالهای اخیر در افغانستان خیلی فربه شده، حرفها و ادعاهای بدون پشتوانه و مدرک بوده است. گسترس فناوری ارتباطی مثل وبسایت، شبکههای مجازی، وبلاگ و سایر اپلکشنهای هوشمند توام با وسایل هوشمند اطلاعاتی این فضا را بیش از پیش تقویت کرده است.
همین که سری به فضای مجازی بزنید و یا وبسایتهای خبری و شخصی را مرور کنید، به سیلی از اطلاعات ناقص، بیپایه، فریبنده و حتا شایعه و افترا برمیخورید. با تاسف باید گفت که دنیای گزارشگری و خبرنگاری در افغانستان بهشدت به این وضعیت دچار شده است. کارگزاران، رسانهگران و گزارشگران بیش از اینکه به مسوولیتهای اجتماعی و فرهنگی خود متوجه باشند، به فکر سطح افزایش مخاطب و گیرنده هستند.
از جانب دیگر بیش از چهار دهه جنگ و منازعه، بحرانهای امنیتی، بحرانهای اجتماعی و فرهنگی موجب شده که مردم نیز بیش از خبرها، اطلاعات و مطالب مثبت و آموزنده با اسناد و مدارک معیاری، بهدنبال خبرها و اطلاعات زرد بروند (البته این وضع ویژه افغانستان نیست و همۀ کشورهای عقبمانده یا به اصطلاح جهان سومی، علاقه عجیبی به اطلاعات و رسانههای زرد دارند، اما این وضعیت در افغانستان به شکل بسیار افراطی پیگرفته میشود). به طور نمونه یک شایعه منفی عمدتا سیاسی مثل اختلاف مقامات حکومتی به سرعت برق در فضای مجازی میپیچد و در ظرف چند ساعت بهدست دهها هزار کاربر فضای مجازی نشر و بازنشر میشود، اما هیچ کس دقت نمیکند که این اطلاع چقدر صادق است و از چه میزان قطعیت و مستند بودن برخوردار است.
خبر افتتاح یک پروژه بزرگ ملی، مایه دلچسبی اکثریت تام کاربران فضای مجازی شده نمیتواند. افراد اندکی در تلاشاند چنین رویدادهایی را برجسته کنند، اما یک خبر اختلاف سیاسی یا خبر تخریبکنندۀ قومیتی و یا یک افترای محض درباره یک رویداد و عمدتا اشخاص سرشناس، آنقدر دست به دست میشود که تمام فضای مجازی را پر میکند و در هر صفحه و اکونت شخصی، پشت سرهم با همان خبر رو به رو میشوید.
این وضعیت نابههنجار از بس در کشور پسندیده و گسترش یافته، که حتا برای شماری از آدمها مایه شهرت و معیشت و حتا معامله شده است. ایجاد یک وبسایت با یک عنوان زرد، دست این آدمها را باز کرده تا هرچه دلشان خواست بنویسند و هرکسی خلاف سلیقه ایشان حرف زد، دشنام تحویل بگیرد و یا طبق توان به جعل و تزویر اطلاعات دست بزنند.
در چنین وضعی هیچکسی هم نمیپرسد که این همه اطلاعات نادرست و شایعات را از کجا به دست میآورند. سر تا پای چنین وبسایتها مملو از خبرهای ناامیدکننده، توهین، فریب و شایعه است و به ندرت اطلاعات مثبت و سبز دیده میشود. در مواردی اصلا اطلاعات سبز به شکل جدی مورد دروازهبانی و فلتر قرار میگیرند.
در یک پروژه تحقیقی تحصیلی، پژوهشگر پروژه میگفت که رسانههای معروف غرب، اخبار جهان را دروازهبانی میکنند، یعنی اخبار طوری فلتر میشود که جهت خبرها به منافع غرب وابسته باشد. این کار را اصطلاحا امپریالیزم خبری نامیدند. حتا همین امپریالیزم خبری نیز به خود اجاز نمیدهد اخبار بدون اساس نشر کند؛ فقط خبر را طوری پردازش میدهد که مفهوم جهتی خبر دچار دیگرگونی میشود.
اما فضای رسانهیی عمده رسانههای اجتماعی افغانستان، علاوه بر اینکه به دنبال اطلاعات زرد است، گاهی شایعات و افتراهایی را به نشر میرساند که به هیچ وجه اساس ندارد و میزان وسیعی ناامنی روانی را در پی دارد.
افترا و شایعه سنگینترین جزا را در حقوق مطبوعات دارد. در افغانستان کدام حقوق و چه نهادی این وضعیت را بررسی و کنترول میکند؟ حقوق مطبوعات هم مثل دهها قانون دیگر در کشور، هیچ جایگاه تطبیقی ندارد. از آن طرف هم فضای تنشآلود قومی، حزبی و لسانی، فضای فربهسازی رسانهگران و رسانههای زرد را فراهم آورده است.
اندکترین رویداد سیاسی، اجتماعی و حتا اداری رنگ و شکل قومی و قشری میگیرد. یا در آن حقوق زنان ضایع پنداشته میشود و یا حق قومی نابود میشود که واکنشهای قومی را در پی دارد. فضای مجازی و رسانههای قومی در اختیار سودمداران قومی و قشری قرار دارند.
این وضعیت حتا اصلاحاتی را که در ادارهها لازم است، کند ساخته و در برخی موارد با اصطکاک جدی مواجه ساخته است. اگر مدیری به دلیل بیبرنامگی و بیلیاقتیاش برکنار گردد، صدای قومیاش برای اعتراض بلند میشود. کسی انکار نمیکند که برخوردها در ادارههای دولتی تا حدود زیادی قومی است، اما این وضعیت بهانه خوبی برای سودمداران قومی نیز شده است. مسوول مستقیم وضعیت موجود فضای غیرحرفهیی و بدون نظارت و ارزیابی رسانهگری است.
این حرف به هیچ وجه مبین تبریه نهادها و منابع نیست تا بگوییم همه چیز در افغانستان به شکل درستاش برقرار است و تنها رسانهها استند که به وظیفه خود عمل نمیکنند، نه این گونه نیست و فرهنگ رسانهداری و آزادی بیان خود یک نعمت بزرگ است و یکی از دستآوردهای عمده افغانستان جدید تعریف میگردد. اما رسانهداری بهطور عام و رسانههای اجتماعی و برخی از رسانهگران اجتماعی به طور خاص، هیچ محدودیت و مسوولیتی را در قبال کار خود لحاظ نمیکنند.
خبرهای قتل و خون و شبیخونهای طالبان، بهترین خوراکهای خبری و رسانههای زرد تعریف شدهاند. این گونه خبرها بسیار به گوش مردم رسانده شده تا حدی که اخبار اقتصادی و توسعهیی هیچ بازاری ندارند. این وضعیت بیش از آنکه به نفع جامعه باشد روان جامعه را ویران میکند و قدرت هراسافکنان و افراطیان و معاملهگران سیاسی را چند برابر میسازد. بزرگنمایی اختلافهای قومی و سیاسی و دهشتگران بیش از اینکه محصول کار تخریبی خود آنان باشد، مرهون رسانههای زردی است که به خاطر افزایش مخاطب و سود کردن، هر عمل را بدون درنظرداشت مسوولیت اجتماعی مرتکب میشوند.
بحران امنیتی، جنگ، خشونت، فقر، محرومیت، بیکاری، مهاجرت و دهها مصیبت دیگر به قدر کافی به این مردم آسیب رسانده است. رسانهگران، گزارشگران و رسانههای اجتماعی ما باید بیش از هر زمان دیگر درکی از وضعیت موجود داشته باشند و روان عمومی جامعه را رعایت کنند و افکار عمومی را مخدوش نسازند.
سید امین بهراد؛ روزنامهنگار