ضرورت مهندسی جدید سیاسی و امنیتی
فرآیند ایجاد مهندسی جدید در عرصه سیاسی و امنیتی افغانستان نیازی است که کارگزاران سیاسی-امنیتی باید برنامهریزی دقیق روی آن انجام دهند. پیگیری و اجرای این مهندسی میتواند شرایط را در افغانستان بهبود بخشد. بررسی شرایط جدید نشان میدهد که این عزم در دولت وجود دارد؛ اما متاسفانه مشکل زیادی نیز پیش روی دولت است. دولت وحدت ملی برخلاف نامش بههیچ وجه از وحدت و انسجام برخوردار نیست و رییس دولت باید توجه جدی در این باره داشته باشد.
ایجاد امنیت و ثبات سیاسی عزم راسخ و تلاشهای بیوقفه میخواهد که دولت باید از آن برخوردار باشد. مشکل اصلی فراروی امروز دولت برخوردهای سلیقهیی در مسایل سیاسی و امنیتی است که به آن توجه بیشتری باید شود. دولت در این عرصه باید بهتصفیه نیروهایی بپردازد که در این کارشکنیها سهم دارند و نیروهایی جایگزین کند که بتوانند سیاستهای دولت را بهدرستی عملی کنند. این نیروها از میان مردم باید انتخاب شوند نه از روی سهمخواهی گروههای قانوگریزِ مافیایی.
بحث قانونپذیری در این عرصه اهمیت ویژه دارد؛ زیرا بازیهای سیاسی و گروهی، مردم را خسته کرده است. اولویت اصلی دولت در اجرای قانون باید همهشمول باشد و بهآن بها داده شود؛ زیرا تا زمانیکه اصل قانونپذیری در جامعه نهادینه نشود، دولت نمیتواند در عرصه سیاسی و امنیتی دستاورد قابل توجهی داشته باشد.
چالشهای موجود در جامعه امروز ما برمیگردد بهاینکه خیلیها خود را فراتر از قانون میپندارند. پیششرط ایجاد یک دولت قوی، قانونمند کردن جامعه است و اینکه همه از راس دولت تا عامه مردم خود را تابع قانون بدانند و هیچکس و هیچ مقامی عملکرد فراقانونی نداشته باشد. دولت امروز و مردم متاسفانه با معضل میراث بد دولت قبلی مواجه است که کار را برای دولت جدید سخت کرده است.
بحث ایجاد مهندسی جدید در عرصه سیاسی و اقتصادی طرحی است که در این زمان بیش از هر زمان دیگر نیاز بهآن احساس میشود. اقتدار سیاسی دولت و تامین امنیت فرآیندی است که عرصههای دیگر جامعه را نیز میتواند اصلاح کند و روند ایجاد صلح و آرامش را تسریع بخشد. سهمخواهیهای شخصی و گروهی دیگر نباید جایگاهی در این دولت داشته باشد. دولت در عرصه بینالمللی توانسته تا حد زیاد، کشورهای منطقه و فرامنطقه را در راه ایجاد صلح و ثبات با خود همراه کند؛ اما از این نکته نباید غافل شود که در عرصه داخلی هم باید با قدرت تمام سیاستهایش را دنبال کند؛ در این صورت است که تلاشهای دولت در راستای تامین امنیت موفقیتآمیز میشود.
تلاشهای حکومت مرکزی در ایجاد ثبات سیاسی تا حدودی موفقیتآمیز بوده است؛ اما کافی نیست و تلاشهای دو برابر را میطلبد. راه حل درست در این باره میتواند درک درست از وضعیت و مشکلات مردم و رابطه نزدیک و دو طرفه با مردم و گرفتن اقتدار خویش از مردم باشد که دولت باید بهآن توجه کند. بازگرداندن اقتدار مردم بهآنها و همراهی مردم در طرح و نظریات دولت از راهکاریهایی است که در ایجاد مهندسی سیاسی و امنیتی میتوند مثمر باشد.
مردم امروزه بیش از هر زمان دیگر آمادگی آن را دارند که با دولت خود همراه شوند، بهشرطی که این اراده در دولت بهوجود آید و برای آن راهکار ویژهیی ارایه شود. این تصور که دولت بهتنهایی میتواند بر همه مشکلات فایق آید اشتباه است؛ زیرا همین دولت را مردم شکل میدهد. تنها زمانی میشود مردم با دولت همکار باشد که دولت درصدد رابطه نزدیک با مردم باشد. ناگفته نباید گذاشت که در این عرصه حرف و عمل دولت باید یکی باشد و اگر قصوری از دولتمردان صورت میگیرد باید با صداقت و جسارت آنرا با مردم در میان بگذارند. این گونه است که میتوان امیدوار بهحمایت مردم در اجرای طرحهای دولت بود. دولت بدون مردم هیچگاهی بر معضلات و مشکلات فرارویش موفق نمیشود.
الگوپذیری دولت از تجربه دولتهای دیگر در راستای ایجاد یک جامعه پیشرفته و آزاد میتواند یکی از راههایی باشد که آن را در مهندسی جدید سیاسی و امنیتی کمک میتواند. تجربه دولتهای که توانستهاند با پیشگرفتن سیاستهای معقول و مردمی جوامعشان را به پیشرفت و ترقی رساندهاند میتواند برای حکومت ما نیز مثمر باشد. هرچند میدانیم، این اراده در دولت فعلی وجود دارد که بهخواستهها و آرزوهای مردم جامه عمل بپوشاند؛ اما در اینکه بتواند مردم را در این راستا همراه خود کند توجه جدی نکرده است.
دولت در ایجاد فضای جدید نباید تنها بهمشکلات خارجیاش توجه کند، بل همزمان با آن در بعد داخلی پروسه نیز توجه داشته باشد. ایجاد تشکلهای مردمی برای همکاری درعرصه سیاسی و امنیتی میتواند مشکلات بسیاری را از دوش دولت بردارد؛ زیرا احساس جمعی را برای مبارزه با مشکلات بهوجود میآرد و این احساس باعث میشود که مردم در کنار دولت بهمبارزه عیله نابسامانی برخیزند. این نوع نگاه بهمردم میتواند تضمینکننده موفقیت طرحهای دولت باشد.
دولت بهتنهایی نمیتواند با گروهای مافیایی مبارزه کند؛ از اینرو دولت زمانی در این امر میتواند موفق باشد که سیاستهای مردمی را در پیش گیرد؛ زیرا مردم در این باره میتوانند بهعنوان بازوهای قدرتمند دولت عمل کنند. اگر دولت قدرت خود را از مردم بگیرد و با اتکا بهنیروی مردمی بهمبارزه با افراد و گروهای قانونگریز بپردازد موفقیت آن صددرصد میشود. دولت باید پایههای قدرتش را در بین مردم ایجاد کند و در صورتیکه دولت بتواند در این عرصه موفق عمل کند و حمایت مردم را در طرحهایش بهدست بیاورد میتوان به موفقیت آن امیدوار بود.
محمدعلی عباسی افغان