مقاله

تحلیل جامعه‌شناختی آزار و اذیت جنسی در افغانستان

سیدمحمد فیروزی

آزارواذیت جنسی زنان توسط مردان یکی از عام‌ترین پدیده‌های اجتماعی در طول تاریخ بشر بوده است. پژوهش‌های جهانی نشان می‌دهد که در کشورهای توسعه‌یافته و دموکراتیک که گویا آزادی و برابری انسان‌ها تضمین و تامین شده باشد، نیز گواه و گویایی آمارهای تکان‌دهنده تجاوز و آزار جنسی است. موجودیت آزارواذیت جنسی در زیر‌دریایی‌ها، ارتش‌ها، کلیساها، هوتل‌ها و حتا در بعضی از رسانه‌های مشهور جهانی گزارش شده است.

پدیده آزارواذیت جنسی به لحاظ جامعه‌شناسی یک انحراف اجتماعی و در عین حال موجودیت آن طبیعی فرض می‌شود. یعنی هیچ یک از جوامع انسانی از موجودیت این پدیده مستثنا نیست. اما گراف وجودی، ابعاد و علل آن از یک جامعه تا جامعه دیگر متفاوت است.

پدیده آزارواذیت جنسی از دیدگاه جامعه‌شناسی به‌حیث یک انحراف اجتماعی و یک پدیده اجتماعی دارای عوامل، ابعاد، نتایج و راه‌های حل‌ گونه‌گون است. ابعاد، حدود و لایه‌های این انحراف اجتماعی برابر با ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی هر قوم یا ملت تعریف و تبیین می‌شود. فی‌المثل بوسیدن جنس مخالف در کشورهای غربی هرچند در عدم تمایل طرف مقابل، جرم یا حتا انحراف محسوب نمی‌شود، اما درافغانستان بوسیدن زن نامحرم بر اساس ارزش‌های اسلامی و افغانی انحراف شدید و در صورت شکایت جرم محسوب می‌شود.

 عوامل این پدیده اجتماعی نیز متعدد و گونه‌گون است و با توجه به ادعاهای آزارواذیت جنسی در ادارات دولتی (گزارش بی بی سی) و آزار و اذیت جنسی در دانشگاه‌ها (گزارش رادیو‌ آزادی) و شواهد کافی بر موجودیت آزار جنسی در شهر و بازار (آزارهای خیابانی)، فرضیه‌ها و تحلیل‌های جامعه‌شناختی ذیلا مطرح می‌گردد.

  1. فقر جنسی: برابر با دیدگاه روان‌شناسان و زیست‌شناسان، شهوت و نیاز جنسی یکی از سرکش‌ترین و محوری‌ترین نیازهای انسان است. این نیاز در جامعه ما به شدت سرکوب شده و افراد عملا در برابر این نیاز عقده‌یی به بار آمده‌اند.

رابطه و معلومات جنسی به یک تابو و صندوق‎چه اسرار تبدیل شده و کسی حتا جرأت حرف زدن دربارۀ آن را ندارند. خانواده‌ها، رسانه‌ها، مکاتب و حتا دانشگاه‌ها خالی از برنامه‌های آموزشی مسایل و معلومات جنسیتی است.

همزمان با بلوغ جنسی و فقدان آموزش‌های مناسب برای کنترول خواسته‌ها و دغدغه‌های جنسی، فرد به جنس مخالف کاملا حساس شده و از هر فرصت برای رفع عقده جنسی، کاهش ولع جنسی و تجربه یا لمس جنس مخالف استفاده برده و یا حداقل چشم‌چرانی و متلک‌گویی (سخن بی‌جا و نامناسب) خواهند کرد.

  1. فاصله اجتماعی زن و مرد ( فاصله‌یی جنسیتی): به نظر می‌رسد که در افغانستان نقش‌ها جنسی تعریف شده و معمولا کارهای خانگی متعلق به زنان و کارهای بیرون از خانه متعلق به مردان است. این نقش‌های تعریف‌شده اجتماعی، فاصلۀ جنسیتی را به‌بار آورده است.

 بدین لحاظ حتا برخی مردان حضور زنان در جامعه را نمی‌پذیرند. فاصله جنسیتی، دنیای زنان و مردان را نسبت به هم ناآشنا کرده است. گاهی ممکن است در تعریف و برداشت زنان از آزار جنسی سوءتفاهم رخ دهد، زیرا در بسیاری از خانواده‌ها هشدارها و اخطارها از خطرات هم‌نشنی با مردان برای دختران خانواده داده می‌‌شود. بدین جهت ممکن یک کنش عادی اذیت جنسی تلقی شود.

 از سوی دیگر فاصله اجتماعی به اندازه زیاد بوده که دید برخی از مردان نسبت به زنان، طعمه‌گونه است. و این هراس در میان زنان نیز می‌باشد، چنین هراس است که تعدادی زیادی از زنان و دختران به همه مردان برادر، کاکا و ماما خطاب می‌کنند.

  1. تبلیغات سوء برخی روحانیون: شواهد و مدارک کافی از سخنرانی‌های پرشور برخی ملاها در برابر زنان و دخترانی که در جامعه مشارکت دارند/ از خانه برای کار و یا آموزش بیرون می‌روند، وجود دارد. این سخنرانی‌ها تعدادی را وسوسه می‌کنند تا در برابر هر زن و دختر که برای کار یا آموزش بیرون آمده، آزارواذیت جنسی (متلک، چشم‌چرانی، فحاشی یا حمله فزیکی) داشته باشند.
  2. تاخیر و مشکلات در ازدواج: فقر مادی و بلند رفتن هزینه‌های ازدواج و فشار زندگی در شهرها و از سوی دیگر کاهش نظارت خانوداگی، ازدواج‌های اجباری، افشاشدن خیانت همسر و نارسایی‌ها در روابط زناشوهری و امثال آن به افزایش فساد اخلاقی و آزار جنسی کمک می‌کند.

به نظر می‌رسد تعریف عمومی از آزار جنسی وابسته به تعریف و شکایت زنان از آزار جنسی باشد، در حالی‌که گاهی  ممکن است خود زنان زمینه‌ساز آزار جنسی و فساد اخلاقی گردند.

  1. موجودیت فضای اجتماعی مردسالار: چنین برداشت می‌شود که فرهنگ، باورها، افتخارات، افسانه‌ها، ضرب‌المثل‌ها و همه تار و پود جامعه ما مردسالارانه است و با تاسف هنوز عقاید و افکار بسیاری‌ها نسبت به زنان جنسیتی است تا انسانی. متاسفانه مصرف پول‌های هنگفت برای گسترش مشارکت اجتماعی زنان نیز به انسانی سازی جایگاه زنان کمک نکرده است. خوب بود به جای غوغا‌هایی به نام حقوق زن و جندر، به عادی سازی روابط زنان و مردان به‌حیث انسان و تثبیت حقوق انسانی زن و مرد تلاش می‌شد.
  2. اتهام‌زنی و بهره‌برداری تبلیغاتی: در هیاهوی ایجادشده مبنی بر موجودیت فساد اخلاقی و رشوه‌گیری جنسی که به نحوی آزار واذیت جنسیتی است، بهره‌برداری تبلیغاتی نیز دارد. در حالی‌که قانون اساسی و قوانین جزایی، برائت ذمه را حالت اصلی قلم‌داد کرده است و تا حال هیچ محکمه با صلاحیت حکمی را صادر نکرده است، چنین تبلیغات وسیع بیان‌گرسیاسی شدن موضوع و شایعه‌پرور بودن جامعه ماست. حتا اگر چنین رشوه‌گیری وجود داشته، کاربست و تعمیم آن به کلیه زنان پارلمان و زنان بلندرتبه حکومت، از قیاس‌ها و تعمیم‌های ذهنی خود ماست.

بدون شک در پس آزار و اذیت جنسی دلایل ساختاری، تاریخی، زیستی، فرهنگی و… قرار دارد که به فرضیه‌ها و تبیین‌های ارائه‌شده در این نوشتار خلاصه نمی‌شود و نیاز است تا به صورت علمی تحقیق و بررسی گردد.

موجودیت این پدیده تا حدی طبیعی است و نمی‌توان به کلی آن را مهار کرد، اما گسترش آن در قالب رویکرد‌ها و عادات روزمره به یک مرض اجتماعی تبدیل می‌گردد که از یک‌سو سبب تشویش و ایجاد محدودیت برای زنان شده و ممکن است بسیاری از زنان اجازه حضور در جامعه را پیدا نکنند و از جانب دیگر نشان‌گر قباحت و زشتی اخلاق جامعه است.

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا