حکومت موقت؛ عقبگرد سیاسی
این روزها، بحث تشکیل حکومت موقت اوج گرفته و این ادعا هنوز از نشانی نهادهای رسمی و دخیل تایید نشده است، اما این خبر همچنان دست بهدست میشود و خیلی از طرفهای سیاسی هم ذوقزدۀ حکومت موقت هستند، بدون آنکه برایند و پیامدهای شکننده و ویرانگر آن را درک کنند. ایجاد و یا ظهور ادارۀ موقت، راه حل افغانستان نیست، فقط حجم مشکلات و بحرانها را افزایش میدهد و همسایگان نامهربان را خرسند میسازد. همسایگانی که عقبگرد سیاسی ما را پیروزی و موفقیت خود میدانند.
افغانستان در هژدهسال پسین، با کمک و یاری جامعه جهانی، در عرصههای گوناگون گامهای جدی برداشته است. وضع مطبوعات و آزادی بیان ما ستایشبرانگیز است. آزادی زنان و حضورِ فعال و پُرقوت آنان در بدنۀ اجتماع یک پیشرفت قابل تقدیر است. رشد و توسعه سکتور خصوصی و ایجاد نهادهای آموزشی بهصورت گسترده مایه امید و خوشبینی افغانستان امروزی است. حتا کشورهای منطقه و همسایه بهسان ما آزادی بیان و رسانههای آزاد ندارند.
تلاشورزی مردم افغانستان در سایۀ کمکهای جامعه بینالملل، باعث شده است که امروزه ارتش نسبتا قدرتمند و منظم داشته باشیم. رشد و قوتگیری نهادهای امنیتی بهسادگی به دست نیامده است. اینکه حالا دستگاههای نظامی و امنیتی کشور جان گرفته و در برابر دشمنان ما شجاعانه میرزمند، محصول تلاشهای چیزی کم دو دهه است. در این سالها ما شاهد قربانیهای سربازان دلیر و میهنپرست خود بودهایم. این نظام به رایگان حاصل نشده و نباید به رایگان از دست برود. حکومت افغانستان در اثر مصرف میلیاردها دالر ساخته و تا این حد رسیده است. کسانی که حکومت موقت پیشنهاد میکنند، یا ابعاد تباهکنندۀ آن را درک نمیکنند و یا چنان تشنۀ قدرت استند که برای رقابتهای سیاسی علیه رقیب، حاضرند دستآوردهای هژدهساله را نادیده بگیرند.
نتایج و برایند حکومت موقت، برای کسانی که با جهان سیاست و سپهر قدرت آشنایی دارند واضح و مبرهن است. پاکستان دشمن تاریخی و همسایۀ نامهربان افغانستان، از هر نوع پسرفت و عقبگرد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ما استقبال و برای عملی شدن آن هزینه هم میکند. از طالبان بهعنوان ابزار استفاده میکنند و در میدانِ پروسۀ صلح، غیر مستقیم دستآوردهای افغانستان را نشانه میروند.
تشکیل حکومت موقت به معنای رد تمامی تلاشهایی که در راستای تقویت نهادسازی در افغانستان صورت گرفته، پنداشته میشود. امروزه که بحث مصالحه با طالبان جدی شده، یکی از کشورهایی که بهصورت دوامدار خواهان تشکیل حکومت موقت میباشد، پاکستان است.
با توجه به منازعه تاریخی که میان افغانستان و پاکستان وجود دارد هرگونه تلاش که در افغانستان منجر به عقبگرد در توسعه سیاسی کشور شود برای پاکستان یک پیروزی محسوب میشود.
این مدعا منطق خود را دارد و واقعگرایی در روابط بینالملل بهخوبی این ادعا را ثابت میکند. بر اساس سنت واقعگرایی هرگاه یک کشور به هر اندازه که بازنده باشد به همان میزان کشور یا کشورهای دیگر به دستآورنده منافع به شمار میرود.
اصرار پاکستان در تشکیل حکومت موقت میتواند ناشی از دو پنداره سیاستگذاران اسلامآباد باشد. اول اینکه هرگاه حکومت موقت در افغانستان تشکیل شود، این اقدام در حوزه توسعه سیاسی و اقتصادی یک پسرفت محسوب میشود و این امر به نفع پاکستان است؛ زیرا افغانستان ضعیف و ضعیفتر نمیتواند برای امنیت و تمامیت ارضی پاکستان خطرساز باشد.
افغانستان ضعیف و عقبمانده میتواند برای نفوذ تروریسم و بنیادگرایی در منطقه مناسب باشد و این امر برای تعقیب اهداف منطقهیی پاکستان سودمند به شمار میرود.
در کنار اینکه پاکستان بهعنوان عامل بیرونی برای تشکیل حکومت موقت اهتمام میورزد، عناصر داخلی هم سعی میکنند با خواست طالبان و پاکستان همصدایی کنند. یکتعداد که از جنگ خسته شدهاند، تصور میکنند صلح با طالبان پایان جنگ است و باید به خواست آنان مبنی بر ساخت ادارۀ موقت تمکین کرد.
این گروه پیامدهای ناگوار و جبرانناپذیر اداره موقت را هضم و درک نمیکنند. گروه دیگر سیاستمداران طراز اول کشور استند. این جماعت که ظاهرا اپوزیسیون حکومت وحدت ملی میباشند و از دایرۀ قدرت خود را بری میدانند، متاسفانه برای کسب قدرت و جایگاه فردی خود، حاضرند پیشرفتهای درخشان حدود دو دهه را قمار بزنند و جامعه را به سمتِ عقبگرد سیاسی و تاریخی هدایت کنند.
حقیقت امر این است که جز انتخابات هر راه دیگر به بنبست منتهی میشود و از مردم افغانستان قربانی میگیرد.
پس عاقلانه و منصفانه است که برای خیر و فلاح مملکت، منافع فردی و خانوادگی را کنار بگذاریم و برای توسعه دموکراسی و نهادینهشدن ارزشهای مدرن و حفظ دستآوردهای هژدهساله همه باهم به پیش برویم. این تنها روزنهیی است که خیر و شر آن بالای ملت مساویانه تقسیم میشوند.
سرمقاله