اسلایدشوترجمه

روسیۀ امروز افغانستان را چگونه می‌بیند

منبع: وارندروکس/ نویسنده: نورلان علی‌اف/ ترجمه: عرفانی

علاوه بر بسیاری از مسایل سیاست خارجی و امنیتی معاصر، تاریخ نیز بر نگرش مسکو نسبت به افغانستان تأثیرگذار است. از قرن نوزدهم روسیه و سایر قدرت‌های جهانی بر سر افغانستان با یکدیگر در رقابت بوده‌اند.

ادعاهای اخیر مبنی بر پرداخت پاداش به طالبان از سوی روسیه برای کشتن سربازان امریکایی و متحدانش نشان می‌دهد که افغانستان هنوز هم محل رقابت بین روسیه و غرب است. هدف در اینجا کشف عوامل، اهداف و رویکردهای سیاست روسیه در طی سال‌های اخیر است. این تحلیل قصد دارد چشم‌انداز روسیه از روابط و اهمیت افغانستان را برای سیاست بین‌المللی و امنیتی روسیه توضیح دهد.

سیاست فعلی روسیه در قبال افغانستان اولویت‌های اصلی آن در مورد منطقه را نشان می‌دهد؛ از جمله حفظ نفوذ و جلوگیری از پایگاه‌های نظامی ایالات متحده در منطقه و همچنین منافع موقت آن مانند به چالش کشیدن ایالات متحده در میان وخیم‌تر شدن روابط بین مسکو و واشنگتن. مسکو همچنین تصور می‌کند طالبان در سال‌های آینده نقش بزرگی در این کشور بازی خواهد کرد و از این رو قصد دارد روابط خوبی با طالبان داشته باشد.

درک روسیه از تهدید چیست؟

منافع روسیه در افغانستان تأمین امنیت و جلوگیری از بی‌ثباتی در منطقه مرزی افغانستان و آسیای میانه است. یک هدف دیگر سیاست روسیه این است که افغانستان را به‌عنوان یک کشور بی‌طرف نگه دارد تا سایر قدرت‌ها  به ویژه ایالات متحده نتوانند از آن به عنوان سکوی پرتاب علیه روسیه استفاده کنند. موقعیت جغرافیایی افغانستان که پیش از این از سوی چین، هند، ایران و پاکستان برای چندین پروژه حمل و نقل و انرژی در منطقه در نظر گرفته شده، انگیزه‌یی است برای روسیه تا به‌دنبال به دست‌آوردن نقشی اصلی در منطقه اوراسیا باشد. لازم به ذکر است که اگرچه افغانستان با ثبات با منافع روسیه همسوست، اما مسکو منافع حیاتی (اقتصادی یا غیره) در این کشور ندارد.

از اواخر دهه ۱۹۹۰، احتمال صدور ایدیالوژی رادیکال برای روسیه یکی از تهدیدهای اصلی ناشی از وضعیت افغانستان به شمار می‌رود؛ تروریزم و ​​مواد مخدر، نفوذ گروه‌های جنگجوی افغان در آسیای میانه و بی‌ثبات ساختن این کشورها و حضور نظامی امریکا در افغانستان و نفوذ آن بر کشورهای آسیای میانه. با این حال، این مقامات کنونی روسیه و برخی کارشناسان در این زمینه کمی اغراق می‌کنند.  

افغانستان نمی‌تواند برای روسیه به صورت مستقیم تهدید نظامی به شمار رود و احتمالا در آینده نیز چنین چیزی پیش‌بینی نمی‌شود؛ حتی اگر طالبان در کابل به قدرت برسند و کل کشور؛ از جمله مناطق شمالی را تحت کنترل خود بگیرند.

بنابراین کارشناسان روسی اصرار دارند که دخالت روسیه در درگیری‌های داخلی افغانستان نه تنها لازم نیست؛ بل بی‌معنا نیز هست. در عوض مسکو باید با رهبران بالقوه کابل همکاری کند و ارتباط خود را با هر گروه منطقه‌یی یا قومی که در اقدامات مستقیم علیه آن درگیر نیستند حفظ کند.

حذف قاچاق مواد مخدر از افغانستان یکی از اصلی‌ترین ابزارهای روسیه در کاهش مصرف مواد مخدر در داخل کشور است. روسیه یکی از بالاترین میزان سرانه مصرف مواد مخدر در جهان را دارد. بخش قابل توجهی از این مواد مخدر مستقیم از افغانستان جریان دارد.

در پایان دهۀ۲۰۰۰  مقامات روسی از نیروهای مورد حمایت ایالات متحده در افغانستان به‌دلیل عدم مبارزه با تولید و توزیع مواد مخدر با هدف از بین بردن قاچاق مواد مخدر انتقاد کردند. در سال۲۰۱۰ روسیه لیستی از قاچاق‌چیان بزرگ مواد مخدر افغانستان و آسیای میانه و سایر افراد درگیر در تجارت مواد مخدر و همچنین اطلاعات ۱۷۵ آزمایشگاه مواد مخدر که در افغانستان فعالیت می‌کنند را به دفتر سیاست ملی کنترول مواد مخدر ایالات متحده و ناتو داد. مسکو به دنبال آن در پی ریشه‌کن کردن مزارع خشخاش در افغانستان بود. درخواست مسکو ناموفق بود؛ زیرا هیچ امکان درآمد دیگری برای جمعیت دهقانان وجود نداشت و دولت افغانستان و ایتلاف تحت رهبری ایالات متحده امریکا این درخواست را رد کردند.

در استراتژی امنیت ملی روسیه اخیر و دکترین نظامی آن در سال۲۰۱۴ تهدیدهای مستقیم از افغانستان ذکر نشده، هرچند در هر دو سند، تروریزم و ​​قاچاق مواد مخدر به عنوان تهدیدهای اصلی برای دولت و امنیت عمومی ذکر شده است. علاوه بر این، در مفهوم سیاست خارجی۲۰۱۶ روسیه (جدیدترین)، افغانستان به عنوان یکی از اولویت‌های سیاست خارجی منطقه‌یی برای این کشور ذکر شده است.

نقاط ضعف و قوت روسیه

لازم به ذکر است که منابع روسیه در افغانستان کاملا محدود است. در حالی که روسیه از لحاظ تاریخی با کشورهای آسیای میانه روابط اقتصادی و فرهنگی داشته و در حال حاضر با برخی از آن‌ها متحد است، چندین مساله پیچیده منابع و نفوذ مسکو را محدود می‌کند. رهبری سیاسی در این کشورها سعی می‌کنند بین روسیه، ایالات متحده و اخیرا چین تعادل برقرار کنند. حضور نظامی روسیه در منطقه نسبتا کم است و این کشور نمی‌تواند بر کل منطقه اعمال قدرت کند. هیچ مرز و مانع جغرافیایی قابل اعتمادی بین افغانستان و خاک روسیه وجود ندارد که در نهایت بتواند نفوذ گروه‌های جنگجو به خاک روسیه را متوقف کند. اگرچه مناطق نظامی مرکزی و جنوبی روسیه توانایی کافی برای شکست چالش‌های برآمده از افغانستان را دارند، اما مشکل اصلی این است که امکان نقل و انتقال و استقرار نیروهای نظامی به خاطر توسعه نیافتن خطوط راه آهن در منطقه وجود ندارد. به‌رغم این دشواری‌ها، چندین متخصص روسی حتی از پذیرش احتمال نفوذ گروه‌های تندرو مستقر در افغانستان خودداری کرده‌اند. با این حال، مقامات رسمی مسکو هنوز هم این احتمال را تهدید تلقی می‌کند.

مسکو فرصت‌هایی برای تأثیرگذاری بر امنیت منطقه دارد. به‌عنوان مثال، برخی ابزارها عبارتند از: دیپلماسی هدفمند در داخل افغانستان و با قدرت‌های منطقه‌یی به ویژه چین، هند، ایران و پاکستان. پایگاه‌های نظامی روسیه در تاجیکستان و قرقیزستان و نهادهای منطقه‌یی مانند سازمان پیمان امنیت جمعی (نیروهای واکنش سریع جمعی این سازمان بالغ بر ۱۸هزار نیروی نظامی و ابزار اصلی در شرایط اضطراری است) و سازمان همکاری شانگهای.

رویکرد به صلح «به شیوه مسکو»

با توجه به تجربه تاریخی خود، مسکو بار اقتصادی و نظامی هرگونه دخالت مستقیم نظامی و عدم توانایی نسبی در تأثیرگذاری بر گروه‌های داخلی را درک کرده و از اوایل سال۲۰۱۰ تصمیم گرفته به دنبال راه‌های حل دیپلماتیک برای تأثیرگذاری بر تحولات افغانستان باشد. با این رویکرد، روسیه به یکی از بازیگران اصلی در روند صلح تبدیل شده است.

مسکو ابتکارهای مختلفی را به عهده گرفته است. در دو ابتکار عمل صلح – قالب مشاوره‌های منطقه‌‌یی صلح مسکو درباره افغانستان و گفتگوی غیررسمی میان‌افغانی در مسکو- روسیه یا به عنوان سازمان‌دهنده اصلی یا به عنوان میزبان و حامی مالی عمل می‌کند. اقدام سوم یک ابتکار مشترک است، گفتگوی چین-روسیه-ایالات متحده که از گفتگوی ایالات متحده و روسیه در مورد افغانستان نشأت گرفت و در تابستان۲۰۱۹ با مشارکت پاکستان وسعت یافت. علاوه بر این، مسکو به گفتگو با واشنگتن ادامه می‌دهد و از سال۲۰۱۹ نمایندگان ویژه ایالات متحده و روسیه برای افغانستان دیدارهای منظم را آغاز کردند. مسکو همچنین از ابتکارات دیپلماتیک دیگری مانند گروه همکاری سازمان شانگهای- افغانستان که در ۱۱ اکتوبر۲۰۱۷ با دیدار در سطح معاونان وزیر خارجه در مسکو احیا شد، بهره می‌برد.

روسیه به دنبال استفاده از “قالب مسکو” به‌عنوان بستری برای رایزنی‌ها در سطح اوراسیاست. این قالب در دسامبر۲۰۱۶ به صورت مشاوره‌های سه‌جانبه بین روسیه، چین و پاکستان آغاز شد. در ۱۴ اپریل۲۰۱۷ دور سوم برگزار شد و آنچه به‌طور رسمی به عنوان “مشاوره” نامیده می‌شد به “کنفرانس مسکو در مورد حل و فصل افغانستان” ارتقا یافت.

برای اولین بار روسیه، چین و پاکستان با هم طالبان را به مذاکره با دولت افغانستان فراخواندند. دیپلمات‌های ۱۱کشور (روسیه، افغانستان، پاکستان، عراق، چین، هند و هر پنج کشور آسیای میانه) در آن شرکت کردند. هیات‌های طالبان و شورای عالی صلح افغانستان در جلسه بعدی قالب مسکو در نوامبر۲۰۱۸ شرکت کردند.

اولین جلسات مربوط به حل و فصل افغانستان که در دسامبر۲۰۱۶ در مسکو برگزار شد، اعتراض کابل را برانگیخت. بنابراین اولین دور از مشاوره‌های سه‌جانبه در مورد مسایل منطقه‌ی که در ۲۷دسامبر ۲۰۱۶ در مسکو با حضور نمایندگانی از روسیه، چین و پاکستان برگزار شد، وزارت خارجه افغانستان را بر آن داشت تا برنامه‌های جلسه بدون مشارکت هیات دولت افغانستان را محکوم کند.

مسکو رسما از مذاکرات بین ایالات متحده و طالبان حمایت می‌کند، در حالی که همزمان به بررسی ابتکارات صلح تحت رهبری ایالات متحده می‌پردازد. به‌عنوان مثال ابتکار گفتگوهای صلح با طالبان «بدون پیش‌شرط» از سوی غنی در فبروری۲۰۱۸ در میان شک و تردید به ضمیر کابلوف، نماینده ویژه رییس جمهور روسیه در افغانستان ابلاغ شد.

طبق اظهارات کابلوف در سال۲۰۱۸ روسیه قالب مسکو را به عنوان بستر بهینه برای ارتقای آشتی ملی در افغانستان می‌داند؛ زیرا شامل طالبان بود، در حالی که سایر اقدامات به مشارکت طالبان در گفتگوها کمک نکردند. در همان زمان، وی تأکید کرد که مسکو کنفرانس کابل را به‌عنوان یک عنصر اصلی در جستجوی راه حل جمعی برای مشکلات حل و فصل افغانستان می‌داند.

در سال۲۰۲۰ روسیه سفر وزیر خارجه ایالات متحده؛ مایک پمپئو به آسیای میانه و استراتژی جدید آسیای میانه ایالات متحده را مثبت ندانست. پیش از سفر پمپئو، سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه فعالیت ایالات متحده را در منطقه منفی ارزیابی کرد و گفت که هدف واقعی امریکا «استقرار تمام پروژه‌های با مشارکت آسیای میانه در جنوب، به سمت افغانستان، اما بدون مشارکت فدراسیون روسیه است.»

رقابت در میدان ابتکارات صلح  

گفتگوی غیررسمی میان‌افغانی در مسکو توسط روسیه و تحت نظارت سازمان‌های دیاسپورای افغان در روسیه برگزار شد. در فبروری۲۰۱۹، رهبران چندین جنبش عمده و جناح‌های اتحاد شمال افغانستان سابق، گروه‌های مجاهدین و طالبان در مسکو دیدار کردند تا در مورد چشم‌انداز صلح در افغانستان گفتگو کنند. همه این‌ها به‌رغم اینکه طالبان همچنان در لیست رسمی سازمان‌های تروریستی تعیین‌شده روسیه قرار دارند، اتفاق افتاد. مهم‌ترین واقعیت این بود که روسیه یک بستر، گفتگوی موازی با ابتکارات غرب را سازمان داد. کارشناسان روسی خاطرنشان کردند که نشست میان‌افغانی ایده رهبری روسیه است و هدف آن رقابت با روند مذاکرات آغازشده توسط ایالات متحده است.

به گفته محقق روسی، اکاترینا استپانوا، روسیه دو استراتژی مرتبط با یکدیگر را در مورد مذاکرات در مورد حل و فصل منازعات افغانستان دنبال می‌کند. اولین استراتژی منطقه‌یی‌سازی سیاست روسیه در مورد افغانستان با هدف تشدید گفتگو، هماهنگی و تعامل با قدرت‌های اصلی منطقه‌یی (ایران، چین، هند و پاکستان) است. وی خاطرنشان کرد که کاهش حضور ایالات متحده و ناتو تا اواسط دهه ۲۰۱۰ و کاهش تدریجی نفوذ غرب در منطقه فقط به «منطقه‌یی شدن» بیشتر سیاست روسیه کمک کرد. استراتژی دوم چرخش روسیه به سمت پشتیبانی دیپلماتیک فعال‌تر از  توافق‌نامه افغانستان در نتیجه مذاکرات است. ترکیبی از این دو استراتژی به شکل قالب مسکو از مشاوره‌های صلح منطقه‌یی در مورد افغانستان تجسم عملی یافته است.

با این حال، باید توجه داشت که هدف اصلی روسیه از انجام گفتگوهای موازی با ایالات متحده، نفوذ در روند مذاکرات داخلی و خارجی در مورد افغانستان بود و این همه در میان افزایش رقابت بین روسیه و ایالات متحده اتفاق افتاد.

تاریخچه روابط روسیه با طالبان

از اواخر دهه ۲۰۰۰، مسکو در حال توسعه روابط با گروه‌های قومی پشتون بود. از این لحاظ، توسعه روابط مسکو با طالبان یکی از جنبه‌های مهم لازم برای افزایش نفوذ آن در رقابت‌های داخلی و بین‌المللی در افغانستان تلقی می‌شود. علاوه بر این، در اواسط سال ۲۰۱۰ ظهور گروه «دولت اسلامی» برتری طالبان را با چالشی جدی روبرو کرد و همچنین روسیه، چین و ایران را – که همه از هرگونه گسترش دولت اسلامی می‌ترسیدند – تشویق کرد تا سیاست‌های خود را بررسی کنند و گفتگوهای باز با طالبان.

در دسامبر ۲۰۱۵ ، نماینده ویژه ولادیمیر پوتین در افغانستان اظهار داشت که منافع طالبان در مبارزه با دولت اسلامی در افغانستان «از نظر عینی با منافع روسیه منطبق است.»

 وی همچنین تأیید کرد که کانال‌های ارتباطی بین روسیه و طالبان وجود دارد. کابلوف اظهار داشت که وقتی نیروهای طالبان در سال ۲۰۰۱ اخراج شدند، سطح فعالیت‌های تروریستی در افغانستان به صفر رسید، اما «اکنون در نتیجه حضور گسترده امریکایی‌ها» تهدیدی استراتژیک برای روسیه، چین، هند، آسیای میانه و ایران وجود دارد.

به گفته آرکادی دوبنف، محقق روسی، ارتباط بین مسکو و طالبان از دهه ۱۹۹۰ وجود داشته است. تلاش‌های طالبان در دهه ۱۹۹۰ برای برقراری ارتباط با مسکو منجر به دیداری محدود بین دیپلمات‌های روسی با نماینده سابق ملا عمر رهبر طالبان در عشق‌آباد شد.

این جلسه هیچ نتیجه‌‌یی نداشت؛ زیرا طالبان از دولت روسیه تقاضا کردند در جایگزینی نماینده افغانستان در سازمان ملل با نمایندگی از طالبان کمک کند. این درخواست به دلیل نگرش منفی نخبگان سیاسی روسیه نسبت به طالبان در فاصله سال‌های ۱۹۹۰ تا اواسط ۲۰۱۰ برای روسیه نامناسب به نظر می‌رسید. به عنوان مثال جنرال الکساندر لبد پیش‌بینی کرد که اگر جلوی طالبان گرفته نشود، به زودی به شهر سامارا روسیه می‌رسند. در سال ۲۰۰۹ ، سپس دیمیتری روگوزین، نماینده دایم روسیه در ناتو اظهار داشت که اگر نیروهای ایتلاف شکست بخورند، طالبان ممکن است وسوسه شوند و به شمال ضربه بزنند، سپس به سمت آسیای میانه حرکت کنند که تهدید بزرگی برای روسیه خواهد بود. به رسمیت شناختن استقلال جمهوری چچن (ایچکریا) توسط طالبان در جنوری۲۰۰۰ و افتتاح سفارت چچن در کابل در نتیجه سفر Zelimkhan Yandarbiyev به افغانستان (که رییس‌جمهور جداشده چچن ایچکریا بود بین ۱۹۹۶ و ۱۹۹۷)، موقعیت روسیه را در برابر طالبان وخیم‌تر کرد.

با این حال تا سال۲۰۰۹ در رسانه‌های روسی نشانه‌هایی وجود داشت مبنی بر اینکه روسیه به دنبال برقراری ارتباط با برخی از گروه‌های طالبان در افغانستان است و از طرف کارشناسان روسی در مورد اهمیت بهبود روابط، نه تنها با نمایندگان دولت؛ بل با گروه‌های مختلف پشتون، تماس گرفته شده است. به‌علاوه در ماه می ۲۰۰۹ ، گروهی از افغان‌ها که مظنون به داشتن ارتباط با طالبان بودند، در «انجمن روس و افغانستان» که توسط یک سازمان غیردولتی روسی در مسکو ترتیب داده شده بود، شرکت کردند.

در ابتدا، هدف اصلی مسکو از روابط با طالبان استفاده از گروه‌های میانه رو در برابر سازمان‌هایی مانند القاعده و سپس داعش یا دولت اسلامی-ولایت خراسان در افغانستان بود. به گفته دوبنف با بهره‌گیری از اختلافات بین شبه نظامیان طالبان که در اواسط سال ۲۰۱۵ و در پی انتشار خبر مرگ ملاعمر به‌وجود آمد، مسکو می‌خواست با گروه طالبان که نسبت به دولت اسلامی رویکرد خصمانه‌تر داشت، شریک شود.

به نظر می‌رسید مسکو به این نتیجه رسیده که ایالات متحده چانس کمی برای برقراری ثبات در افغانستان دارد و طالبان به احتمال زیاد پیش‌بینی می‌شود بر این کشور مسلط شوند. ادامه وخامت روابط بین روسیه و ایالات متحده پس از مداخله مسکو در اوکراین در سال۲۰۱۴ نیز بر سیاست افغانستان مسکو به طور کلی و روابط آن با طالبان، به صورت ویژه تأثیر گذاشت.

در اوایل سال۲۰۱۸ جنرال جان نیکلسون، رییس نیروهای ایالات متحده در افغانستان اظهار داشت که روسیه از طالبان حمایت و حتی برای آن‌ها اسلحه تهیه می‌کند، اما در مورد کمیت آن نتوانست چیزی بگوید. روسیه این موضوع  و ادعاهای اخیر در مورد پاداش طالبان برای کشتن نیروهای امریکایی را تکذیب کرد. با این حال، در یک تفسیر در ماه جون، نیکلسون نوشت که روسیه کمک‌های تسلیحاتی و مالی محدودی در اختیار طالبان قرار داده و هدفش مقاومت طالبان در جنگ و به دست آوردن نفوذ پیش از خروج پیش بینی‌شده نیروهای امریکایی و ناتو بود. به گفته آرتمی م. کالینوفسکی تصمیم مسکو برای همکاری با طالبان و در نهایت تأمین سلاح برای این گروه، نشان از تمایل روسیه به داشتن روابط خوب با هر کسی است که بر کشور حاکم می‌شود.

مسکو طی سال‌های اخیر حمایت دیپلماتیک خود از طالبان را افزایش داده است. به عنوان مثال، در مارچ۲۰۲۰ ، ایالات متحده برای جلوگیری از حملات طالبان به ارتش افغانستان حملات هوایی را در ولایت هلمند آغاز کرد. وزارت امور خارجه روسیه حملات هوایی را نقض توافق‌نامه امضاشده در قطر خواند. در حال حاضر، روسیه حتی از لغو تحریم‌های طالبان در سازمان ملل حمایت می‌کند.

مسکو نگرشش را نسبت به طالبان از یک سازمان تروریستی رسمی به یکی از مهم‌ترین بازیگران داخلی در صلح افغانستان تغییر داد. این موضوع از نظر طالبان حایز اهمیت است. نماینده رسمی هنگام مصاحبه با رسانه‌های روسیه اظهار داشت که نقش روسیه در مذاکرات بسیار مهم است.

نتیجه

اخیرا مسکو در حال اصلاح استراتژی‌اش در قبال افغانستان است. به نظر می‌رسد کرملین سیاست قدیمی تحریم دولت مرکزی افغانستان را رها کرده است، اگرچه همچنان به استفاده از خدمات مشاوره‌‌یی و لابی با حامد کرزی رییس‌جمهور اسبق این کشور ادامه می‌دهد؛ اقدامی که دولت افغانستان از آن استقبال نمی‌کند. (روابط بین غنی و کرزی بسیار تیره است)

از سال۱۹۸۹ سیاست روسیه در قبال افغانستان شاهد تغییرات زیادی بوده است. در حال حاضر، اولویت سه هدف است. نخست، ایجاد ثبات در افغانستان و حفظ نقش قوی روسیه در مذاکرات و همچنین از بین رفتن پایگاه‌های نظامی ایالات متحده و ناتو. دوم، استفاده از روند صلح افغانستان در رویارویی فعلی خود با غرب و سرانجام، مسکو مشارکت خود در دستیابی به صلح را تأیید بازگشت خود به رقابت در میدان قدرت جهانی می‌داند. از آنجا که مسکو تصور می‌کند طالبان در سال‌های آینده نقش بزرگی در این کشور بازی خواهد کرد، هدفش این است که با کارگزاران قدرت در آینده افغانستان رابطه خوبی داشته باشد.

 پی‌نوشت:

نورلان علی‌اف؛ متخصص مستقل مستقر در ورشو است. وی از سال۲۰۰۰ تا ۲۰۱۷ به عنوان کارشناس در نهادهای مختلف دولتی، غیردولتی و بین‌المللی کار کرده است. حوزه تحقیقاتی وی در درجه اول به سیاست خارجی و امنیتی روسیه، کشورهای پس از شوروی، مطالعات استراتژیک و جنگ نامتقارن متمرکز شده است. او دکترای فلسفه دارد. در حال حاضر در دانشگاه ورشو در حال تکمیل دکتورای دوم خود درباره سیاست امنیتی روسیه است.

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا