از گفتگو با تشنگان خون و خشونت چه سود؟!
سید آقاحسین سانچارکی
حدود یک ماه و نیم از آغاز گفتگوی هیاتهای مذاکرهکنندۀ دولت افغانستان و طالبان میگذرد و در این مدت این هیاتها همچنان در یکی دو بند از کارشیوۀ مذاکرات گیر مانده و روند گفتگوها را با بنبست مواجه شده است.
هیات دولت افغانستان تمام تلاش خود را کرده و حتی خواهان کمک کشورهای حامی بهعنوان تسهیلکننده شدهاند و حتا ضرورت کسی که میان دو طرف وساطت کند، اما کشورهای حامی یا به صورت جدی به کار تسهیل گفتگوها نپرداختند و یا نتوانستند. بسیاری از افغانها خصوصا هیات گفتگوکنندۀ دولت از خلیلزاد و نقش بیطرفانۀ او ناراضیاند. او را عامل اصلی اعتباردهی و غروربخشی به طالبان میدانند و به این خاطر علاقمند بوده و هستند که مثلا کشوری مانند آلمان، نقش تسهیلکنندگی را بر عهده گیرد، اما گرهخوردگی طالبان با خلیلزاد و مقامات قصر سفید و همپوشانی حداقل مقطعی منافع این دو، سبب کاهش نقش کشورهای حامی دیگر شده است.
یک بار بر تبدیل و تغییر گروه تماس تاکید شد و هر دو طرف، گروه خود را بازنگری کردند و تغییر دادند. امید میرفت که این تغییر بتواند بنبست گفتگوها را بشکند، اما این دو گروه تماس جدید، در نخستین نشست، همان قدر از هم دور بودند و زبان یکدیگر را نمیفهمیدند که گروههای تماس قبلی.
گروه طالبان به پشتگرمی حمایت یا حداقل بیطرفی امریکا در جنگ جاری به شدت دچار غرور و تبختر شده، خود را در یک قدمی پیروزی میپندارد و به همین خاطر تاکنون نشان نداده که به دنبال مصالحه و سازش است. تمام شواهد نشان میدهد که این گروه به چیزی کمتر از پیروزی مطلق و تشکیل امارت اسلامی راضی نیست و تاکنون برخوردش با هیات دولت افغانستان از همین موقف بوده است.
شما وقتی به لحن و ادبیات دو طرف توجه میکنید، هیات افغانستان همواره از نرمش، برادری، سازش و کوتاهی سخن میزند در حالی که سخنگویان طالبان با لحن توفانی، تهاجمی و ادبیات تفاخرآمیز و چهرۀ خشن و نگاههای پر از کینه و خشم سخن میگویند.
به باور شماری از اعضای هیات مذاکرهکنندۀ دولت افغانستان که حدود یک ماه و نیم در تماس نزدیک با طالبان بودهاند، این گروه همچون سنگ، روی موضع خود ایستاده. هیچ نوع نرمشی از خود نشان نمیدهند. برداشت این اشخاص از طالبان این است که آنان از این گفتگوها به چیزی جز تسلیمگیری قدرت و تشکیل امارت نمیاندیشند.
آنان برخلاف تصور برخیها، روی مواضع همیشگی خود در قبال زنان، آزادی بیان، حقوق اقلیتها و تطبیق شریعت مندرآوردی مصراند. آنها حتی تشکیل دولت موقت را نمیپذیرند و خواهان تشکیل حکومت خاص خودشان هستند. آنان به انتخابات بیباورند و آن را یک پدیدۀ بیگانه با فرهنگ شرعی میدانند و بر ضرورت تشکیل مجمع علمای دینی به خاطر تعیین زعامت تاکید میکنند. آنان در حالی که با ترمپ صلح کرده و از هرنوع حمله علیه منافع ایشان خودداری میورزند، مردم افغانستان را روزانه گروه گروه به خاک و خون میکشانند.
پرسش این است که وقتی گروه طالبان ۱- دولت افغانستان را به رسمیت نمیشناسند. ۲- مصوبات لوی جرگۀ صلح را قبول نمیکنند.۳- به قانون اساسی کشور وقعی نمیگذارند.۴- حقوق و آزادیهای اساسی مردم را نمیپذیرند.۵- به زنان اجازه نمیدهند تا از حقوق مدنی و اجتماعی خود برخوردار شوند.۶- هیچ نوع حقوقی به اقلیتهای قومی و مذهبی قایل نیستند.۷- به انتخابات و دموکراسی بیباورند.۸- به کشتار روزمرۀ مردم و زنان و کودکان معصوم ادامه میدهند.۹- کل یک ملت را به جرم همکاری با خارجیها مهدورالدم میدانند در حالی که خودشان با همان خارجیها صلح وسازش کردهاند. ۱۰- موافقتنامۀ خود با امریکاییها را معتبرتر از مصوبات هزاران تن عالم و محاسن سفید و نمایندگان مردم از سراسر کشور میدانند.
وقتی این گروه بدون توجه به ارزش جان انسانها، بدون توجه به ارزش جان مسلمان و فرزندان خانوادههای مسلمان، سنگدلانه کودکان و فرزندان مردم را قتل عام میکنند، در حالی که اینان نماز میخوانند، روزه میگیرند و با قرآن و احکام دین مانوساند، وقتی طالبان بر راه عابران بیگناه ماین میگذارند و دهها تن زن و مردم مریض و مجبور را که هیچ گناهی ندارند به قتل میرسانند. وقتی بر راهها کمین میکنند و افراد بیگناه را میربایند و یا میکشند و یا باجگیری میکنند، وقتی این گروه دشمن آبادی و پیشرفت کشورند، پلها و پلچکها را تخریب و سرکهای قیر را با ماین و مواد انفجاری از بین میبرند و نگهبانان بند کمال خان را در خواب میکشند و ستون و لینهای برق را قطع میکنند، آیا در چنین وضع و شرایطی گفتگو با این گروه مفید است؟
وقتی هیات مذاکرهکننده به این باور یقینی رسیده که طالب همان است که بود، هیچ تغییری در طرز فکر و اندیشۀ او به وجود نیامده، طالب جز به گرفتن تمام قدرت راضی نیست، طالب به هیچ ارزش مدنی باور ندارد، طالب همچنان دم از امارت میزند، طالب همچنان با مردم سرستیز و دشمنی دارد، دل طالب همچنان از کینۀ مردم بیگناه سرشار است، طالب به مردم افغانستان به چشم عامل اجنبی مینگرد، طالب تشنۀ خون است و خشونت را منحیث یک راه بیبدیل پذیرفته و تعقیب میکند، طالب یعنی خشونت، طالب بدون جنگ وجود ندارد، طالب بدون خشونت طالب نیست، پس در این صورت ادامۀ گفتگو با این گروه خشونتگر و تشنۀ خون چه فایده دارد؟
برای آقای سانچارگی آرزوی صحت و موفقیت می کنم که علی رغم کسالتی که دارد، در بیان حقایق فرو گذاشت نه می کند. و این فاضل فرهیخته واقعیت های را گفته که باید گفته می شد.