منبع: واشنگتنپست/ کارتر مالکاسیان/ شریفه عرفانی
کارتر مالکاسیان؛ مشاور غیرنظامی در عراق و افغانستان بوده است. وی نویسنده کتاب «جنگ به گرمسیر میآید: سیسال درگیری در مرز افغانستان» است.
در تاریخ ۲۹فبروری، ایالات متحده توافقنامهیی را بهمنظور ایجاد صلح در افغانستان با طالبان امضا کرد. این توافقنامه امید زیادی برای حلوفصل جنگ ۱۹ساله ایجاد کرد. اعلامیۀ اخیر کریستوفر سی میلر، سرپرست وزارت دفاع مبنی بر اینکه نیروهای ارتش ایالات متحده تا ۱۵جنوری به حدود ۲۵۰۰نفر کاهش خواهند یافت، این امیدها را به یأس مبدل کرد.
دولت بایدن باید در مورد آینده هوشیار باشد. شانس موفقیت در مذاکرات بسیار کم است و حضور ۲۵۰۰ سرباز ایالات متحده را که نمیتواند از دولت و مردم افغانستان حمایت واقعی کند، در جنگی رو به وخامت گرفتار خواهد کرد.
من در افغانستان در کنار سربازان و تفنگداران دریایی خود در روستاها و حومهها کار کردهام، به جنرالها در کابل کمک نمودهام، در واشنگتن شاهد سیاستگذاریها در سطوح بالا بودهام و در گفتگوهای صلح با طالبان شرکت کردهام. من کاملا از خساراتی که جنگ بیپایان به مردم افغانستان تحمیل کرده و باعث تحریف فرهنگ جامعه و ارزشها شده است، آگاه هستم.
روند صلح اصلا خوب پیش نرفته است. توافق موفقیتآمیز مستلزم آن بود که طالبان دست از حمایت از تروریستها بردارند، ایالات متحده نظامیان خود را بهطور کامل از افغانستان خارج کند و طالبان و دولت افغانستان به توافق سیاسی برسند؛ دستورالعملی بلند و بالا. فرایند صلح از همان جا متوقف شد که متن نوشتاری توافقنامه، ایالات متحده را متعهد کرد که در عوض چند تعهد محکم از سوی طالبان، تمام نیروهای نظامی خود را تا ماه می۲۰۲۱ از افغانستان خارج کند.
با این وجود، توانایی ایالات متحده در به تعویق انداختن خروج نیروها و جلوگیری از پیروزی طالبان در جبهههای جنگ میتوانست زمینه را برای امیدواری به اینکه با گذشت زمان میتوان طالبان را مجبور به مصالحه کرد، فراهم کند.
بههمین دلیل مایک پمپئو؛ وزیر امور خارجه و زلمی خلیلزاد، نماینده ویژه صلح افغانستان و همچنین جنرالهای امریکایی بارها تکرار کردهاند که خروج ایالات متحده «مبتنی بر شرایط» بوده است.
در ماه فبروری، شواهد نشان میداد که برای طالبان مذاکرات صلح گزینه بهتری نسبت به جنگ است. در دوحه، قطر، رهبران طالبان به ما اطمینان دادند آنها میدانند که باید با دولت افغانستان صحبت کنند و به توافق برسند؛ حتی اگر در مورد اینکه آیا این توافق باید سازش باشد یا قدرت در انحصار طالبان بماند، تردید کنند.
در سه سال اخیر طالبان دستاورد چندانی نداشتهاند. ترکیبی از حضور نیروهای افغان، مستشاران ایالات متحده و نیروی هوایی در این کشور باعث ناکامی طالبان شده است. من به یاد میآورم که چگونه رهبران بلندپایه طالبان در دوحه به اثربخشی حملات هوایی ایالات متحده اعتراف کرده و سعی در چانهزنی برای تعلیق این حملات داشتند.
بنبست همچنان ادامه داشت تا وقتی که جنرال اسکات میلر، فرمانده ایالات متحده در افغانستان، در ماه جون تعداد افرادش را از ۱۴هزار سرباز به ۸۶۰۰ نفر کاهش داد. پس از آن، تصمیم بر این شد که تعداد از این هم کمتر شود، حتی اگر طالبان در مذاکرات به نتیجه نرسند. تعداد سربازان امریکایی در پاییز از ۸۶۰۰ نفر به ۵۰۰۰ نفر کاهش یافت.
در طول اکتوبر و نوامبر، جنگ دستاوردهای تازهیی برای طالبان به همراه داشت. رسانههای افغانستان از جزییات پیشرفت گسترده طالبان در هلمند، قندهار و دیگر مکانهایی که قبلا سنگرهای دولت بودهاند، خبر دادند. موفقیتهای آنها تا حدودی بهدلیل مشکلات فساد طولانیمدت رهبری اردوی ملی و پولیس افغانستان بود، اما به کاهش حضور ایالات متحده و حملات هوایی نیز مرتبط است.
با کاهش تعداد نیروهای ایالات متحده به ۲۵۰۰، وضعیت نظامی بدتر خواهد شد. طالبان که امسال پیشروی کردهاند، پیشبینی میکنند که میتوانند بسیاری از مناطق کشور را با زور تصرف کنند. افغانها در ولایات مختلف میگویند مردان جوانی که پذیرفته بودند تحت حاکمیت دولت زندگی کنند حالا با شنیدن خروج ایالات متحده از کشور، درحال پیوستن به صفوف طالبان هستند و میخواهند با طرف پیروز همراه باشند. طالبان نیازی به یافتن راه حل از طریق مذاکره ندارند که در آن مجبور به سازش شوند. خواه تعداد سربازان امریکایی ۲۵۰۰ نفر باشد یا صفر، طالبان جنگ را ترجیح میدهند و در میدان جنگ بهتر عمل میکنند. ادامه مذاکرات دیگر گزینهیی قابل قبول برای سیاست جدید دولت بایدن نیست.
اگر زمان دیگری بود، راه حل ساده بود. دولت بایدن میتوانست با افزایش سریع نیروهای خود به ۸۶۰۰نفر خسارتی را که متحمل شدهاند، جبران کند. طالبان احتمالا مذاکرات را بسیار جدیتر میگرفتند. متأسفانه، ارسال نیروهای بیشتر به افغانستان پیشنهاد سیاسی دشواری است. دولت از هر دو جناح با منتقدانی روبهروست که او را به سرمایهگذاری مجدد در جنگ متهم میکنند. چه اینکه تروریزم دیگر مهمترین تهدید استراتژیک برای ایالات متحده نیست. اکنون بیماری همهگیر کویید۱۹ بیش از تعداد کشتهشدگان در ۱۱سپتامبر، هر هفته از امریکاییها قربانی میگیرد.
در حال حاضر، بایدن و تیمش با یک انتخاب جدی روبرو هستند: عقبنشینی کامل تا ماه می یا نگهداشتن ۲۵۰۰ سرباز در محل برای مدت طولانی برای انجام عملیات ضد تروریزم و تلاش برای جلوگیری از فروپاشی دولت افغانستان. شکی نیست که عقبنشینی یعنی پایان دولت افغانستان؛ دولتی که ایالات متحده ۱۹سال از آن حمایت کرده است.
از طرف دیگر، نگه داشتن ۲۵۰۰ سرباز ضامن مقاومت در برابر تهدیدهای تروریستی است، اما ایالات متحده را به یک جنگ داخلی رو به وخامت متصل نگه میدارد. دولت افغانستان برای بقای حیات خود به حملات شدید هوایی ایالات متحده که خطراتی بیشتر برای غیرنظامیان در پی دارد، محتاج است. حتی اگر ما دولت افغانستان را به حال خودش رها کنیم (که این اقدام در امر مبارزه با تروریزم نتیجهیی معکوس خواهد داشت) و فقط بر انجام عملیاتهای یکجانبه ضد تروریزم متمرکز شویم، به هر حال طالبان به ما حمله میکنند. طالبان قاطعانه با حضور نظامی ایالات متحده در خاک افغانستان مخالفت دارند. ما شش ماه قبل که ۸۶۰۰ سربازمان در این کشور بود، برای دستیابی به پیروزی در چنین جنگی وضعیت بهتری داشتیم. با ۲۵۰۰ نفر ما تروریستها را در حالی تعقیب میکنیم که با حداقل منابع در برابر طالبان از خود دفاع میکنیم و هیچ امیدی به پایان جنگ نداریم. در تمام این مدت، مردم افغانستان سالهای بیشتری شاهد ویرانی وطنشان خواهند بود.
در چنین شرایطی، قضیه خروج نیروهای امریکایی از افغانستان هرگز تا این اندازه قناعتبخش نبوده است.