تحلیل

بازی دوگانۀ امریکا با سرنوشت مردم افغانستان

سروش ملکیار

پس از این‌که تلاش میانجی‌گری آقای پامپیو؛ وزیر خارجه ایالات متحد امریکا ظاهرا مبنی بر توافق آقایان غنی و عبدالله برای تشکیل یک دولت همه‌شمول به‌نتیجه نرسید، بلافاصله وزارت خارجۀ امریکا در اعلامیه‌یی از توقف کمک یک‌میلیارد دالری از مساعدت دولت امریکا به افغانستان خبر داد.

وی هم‌چنان اظهار داشت که یک‌‍‌میلیارد دالر دیگر نیز که به‌عنوان کمک برای سال آینده در نظر گرفته شده قطع خواهد شد و همین گونه تمامی برنامه‌های دولت امریکا در راستای جذب و جلب کمک به افغانستان مورد تجدید نظر قرار خواهد گرفت.

این اظهارات وزیر خارجۀ ایالات متحد امریکا درست در وضعیتی صورت می‌گیرد که بر اساس توافق‌نامۀ آن دولت با گروه طالبان، قرار است بخشی از نیروهای نظامی ایالات متحد، افغانستان را ترک گفته و تلاش‌های سیاسی واشنگتن روی ختم جنگ و برقراری صلح در افغانستان متمرکز گردد.

از حضور ایالات متحد در افغانستان نوزده‌سال سپری می‌گردد و دلایلی که پای آن کشور را از آن‌سوی جهان به افغانستان کشانید، جنگ با تروریزم بین‌المللی و گروه‌های رادیکال دهشت‌افگن تعریف شده بود که منافع ایالات متحده را مورد تهدید قرار می‌دادند.

در این مدت اما تعریف از تروریزم بین‌المللی بارها مورد بازخوانی قرار گرفت و سرانجام گروه دهشت‌گر طالبان که به حمایت عریان پاکستان در کشتن ۲۴۰۰سرباز، افسر و قراردادی‌های امریکایی سهیم‌اند، به‌عنوان شریک منافع سیاسی امریکا در منطقه به‌رسمیت شناخته شد.

تردیدی نیست که ایالات متحد امریکا هزینه‌های بسیار سنگین را ظاهرا به‌منظور سرکوب دهشت‌افگنی و بازسازی سیستم سیاسی در افغانستان و به‌نام «مردم افغانستان» به مصرف رسانیده، اما بازنگری در نگرش استراتیژیک واشنگتن نسبت به افغانستان و مسایلی که در ماحول افغانستان جریان داشته است، این درک و دریافت را برجسته می‌سازد که ناکامی‌های آن کشور در افغانستان، برخاسته از سهل‌انگاری و در مواردی برخورد سطحی با مسایل و پدیده‌های مهم سیاسی در کشور ما بوده که وضعیت امروز و سرنوشت حضور نوزده‌ساله ایالات متحد را در افغانستان رقم زده است.

نظام طالبانی همان‌گونه که با حملات ایالات متحد امریکا و همکاری نیروهای محلی ضد طالبان سرنگون شد و نیروهای القاعده با فشار جنگ از غارهای توره بوره فرار کردند، فروپاشی زیرساخت‌های سازمانی و تشکیلاتی طالبان نیز غیر ممکن نبود.

امروز اما شواهد و مدارک زیادی قابل دسترس است که نشان می‌دهد واشنگتن به‌صورت عمد از مبادرت به این کار صرف نظر کرده و به رویکرد و رفتارهایی متوسل گردید که پیامد آن به بازسازی بدنۀ طالبان و ظهور دوباره این گروه در سنگرهای نبرد منجر گردید.

کارگزاران امریکایی در امور افغانستان اغلب در یک خالی‌گاه خطرناک اطلاعاتی قرار داشتند و فاقد تجربۀ عملی کار در این سوی جهان بودند.

منابع اطلاعاتی آن‌ها اغلب فریبنده و غیر موثق بودند که مواد به‌شدت فریبنده و فاقد اعتبار را به‌عنوان اطلاعات در اختیار آن‌ها قرار داده و در نهایت به انحراف اذهان تحلیل‌گران اطلاعاتی امریکایی از واقعیت‌های درجه اول منجر گردیده و سبب چشم‌پوشی آن‌ها از مسایل بسیار مهم و حیاتی ‌گردید.

البته بعضی از سازمان‌های استخباراتی منطقه نیز در سردرگمی ایالات متحد امریکا در افغانستان نقش و سهم پر رنگ داشتند و با استفاده از خالی‌گاه‌های به وجود آمده، شرایطی را به وجود آوردند که با استفاده از آن بتوانند ذهن واشنگتن را از مسایل مهم و تعیین‌کننده در افغانستان به مسایل بسیار سطحی منحرف نمایند.

در نهایت همۀ این عوامل دست در دست هم داده، سبب گردید که طالبان به پیشرفت و موفقیت‌های قابل توجه دست یافته و امکانات نرم برای توسعۀ طالبان به‌خصوص از سوی اسلام‌آباد به صورت گسترده فراهم گردد.

از خلال این تحولات چنان برمی‌آید که ارادۀ ایالات متحد امریکا برای محو تروریزم بین‌المللی و حمایت از مردم افغانستان برای ایجاد یک نظام سیاسی نیرومند در این کشور جدی نبود و خود عملا در ادامه بحران افغانستان سهیم بوده است.

در بحث گسترش فساد اداری در افغانستان نیز بی‌اعتنایی ایالات متحد امریکا برجسته است. با توجه به نظارت اطلاعاتی و عملیاتی که بر تمامی عرصه‌های مدیریتی داشته، با بی‌اعتنایی خود عملا در گسترش این فساد کمک کرده است.

از این رو می‌توان گفت که بخش وسیعی از مساعدت‌های نقدی بین‌المللی که در افغانستان به غارت رفته، از چشم ایالات متحد امریکا پنهان نبوده است. حتا بسیاری از کسانی که متهم به غارت‌اند در آن کشور زندگی می‌کنند و در بانک‌های امریکا شماره‌های حساب بانکی دارند.

حالا که آقای پامپیو تهدید به قطع کمک یک میلیارد دالری آن کشور به افغانستان کرده، وی باید به این واقعیت نیز توجه نماید که وضعیت موجود در افغانستان قبل از همه چیز حاصل سهل‌انگاری آن کشور و بازی دوگانه با سرنوشت مردم افغانستان بوده است که فراز و فرود حضور امریکا در افغانستان به‌زودی از آن سخن خواهد گفت.

ایالات متحد امریکا اگر واقعا دنبال ثبات در این بخش از جهان است، نیاز جدی به تجدید نظر در رفتار و نگرش‌هایی دارد که از چندین سال بدین‌سو اتخاذ کرده است.

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا