اسلایدشوترجمه

لغزش ترمپ به‌سوی اشتباهی بزرگ در افغانستان

منبع:The Week / نویسنده: دیمون *لینکر/ برگردان: شریفه عرفانی

بنابر گزارش‌ها، پرزیدنت ترمپ می‌خواهد تا روز انتخابات همه سربازان امریکایی را از افغانستان به‌خانه برگرداند تا بتواند در مورد عملی‌شدن وعده‌هایش مبنی بر «پایان دادن به جنگ‌های بی‌پایان» رجزخوانی کند، اما اگر این کار را به درستی انجام ندهد، نقشه‌اش درمورد خروج از افغانستان نقش برآب و تلاش‌های همه‌جانبه او برای ایجاد تغییر در روند سیاست خارجی امریکا بی‌اثر خواهد شد.

این که پرزیدنت بخواهد چنین موضعی را در مورد افغانستان اتخاذ کند؛ قابل درک است. از کوریای شمالی گرفته تا چین، ایران، سوریه، ونزوئلا و فراتر از آن، وضعیت سیاست خارجی ترمپ پر از آشفتگی‌، هرج ومرج و ناهماهنگ بوده است.

ترمپ در مبارزات انتخاباتی اعلام کرد مخالف استفاده از ارتش امریکا برای عملیات پایان‌ناپذیر ملت‌سازی و مبارزه با شورشیان است. با این وجود تقریباً چهارسال پس از شروع ریاست‌جمهوری وی، سربازان امریکایی هچنان در سوریه، عراق و افغانستان به‌سر می‌برند. برای ترمپ هیچ‌چیز مطلوب‌تر از این نیست که بتواند در مبارزات انتخاباتی‌ از این بهره بگیرد که سرانجام توانسته به طولانی‌ترین جنگ در تاریخ امریکا پایان دهد.

مشکل این است که طبق توافق صلح به‌دست‌آمده با طالبان در ۲۹فبروری، زمان‌بندی برای خروج سربازان امریکایی، بیش از یک‌سال در نظر گرفته شده است، با تاریخ‌هایی پیش‌بینی‌شده مشروط به برآورده‌شدن شرایط خاصی از سوی طالبان.

اگر ایالات متحده جدول زمانی را به‌حال خود رها کند و شرایط را نادیده بگیرد، طالبان حتما این را نشانه‌یی در نظر خواهند گرفت مبنی بر اینکه می‌توانند توافق صلح را پس از عزیمت نیروهای امریکایی از افغانستان نادیده بگیرند. این بدان معناست که بهتر است از خروج نیروها تا بعد از انتخابات ماه نوامبر خودداری شود که به‌وضوح، موضع مورد وفاق در پنتاگون و در حیطه سیاست‌گذاری خارجی واشنگتن است.

اما آیا می‌توان فرض را بر این گذاشت که اگر خروج ما به‌جای سال ۲۰۲۰ سال ۲۰۲۱ صورت بگیرد، توافق‌نامه صلح با طالبان به هدف خود رسیده است؟ چنین چیزی نیست.

سربازان امریکایی چه در چند ماه آینده، چه سال آینده یا هر زمان دیگری در این دهه افغانستان را ترک کنند، طالبان مصمم‌اند تا حرکتی یک‌پارچه و قوی برای تصرف افغانستان در پیش گیرند و به احتمال زیاد موفق خواهند شد. بعد از آن سؤال این است که آیا این نتیجه‌یی است که ما خواهان پذیرش‌اش هستیم؟ اگر چنین باشد، احتمالاً معقول‌تر آن است که زودتر از موعد افغانستان را ترک کنیم تا دیرتر از موعد؛ اما تنها در صورتی‌که ترمپ بخواهد و بتواند مردم امریکا را برای پذیرش این واقعه آماده کند.

این همان چالشی است که با آن مواجهیم. یا باید شاهد این باشیم که افغانستان به‌چنگ طالبان می‌افتد یا نیروهایمان را تا زمانی نامحدود در این کشور نگه داریم. گزینه دوم؛ تاکتیک سه‌گانه، موضعی است که ایالات متحده برای اولین‌بار پس از جنگ جهانی دوم اتخاذ کرد؛ هنگامی که با تضمین امنیت اروپای غربی به اتحاد جماهیر شوروی هشدار داد که هرگونه تلاش برای سوق‌دادن پرده آهنین به سمت غرب، واکنش نظامی امریکا را در پی خواهد داشت.

همین کار را چند سال بعد در توافق آتش‌بس بین کوریای شمالی و جنوبی انجام دادیم. شصت‌وهفت‌سال بعد، تاکتیک سه‌گانه امریکایی (با پشتوانه نیروهای امریکایی) هنوز هم در منطقه غیر نظامی کارگر است و دو کشور را از هم جدا نگه داشته است.

امروز ایالات متحده امریکا دارای چندین سه‌گانه در خاورمیانه است. یکی بین چین و تایوان که غیررسمی اما بسیار مهم است و یک‌‌سری از آن‌ها تحت نظارت ناتو که روسیه را از اروپای شرقی جدا نگه می‌دارد. بعد از آن مطمیناً همانی است که هنوز پس از عقب‌راندن طالبان در اواخر سال ۲۰۰۱ به‌قوت خود باقیست و مانع از پیروزی شورشیان علیه دولت مورد حمایت امریکا شده است.

تاکتیک سه‌گانه برای دست‌یابی به یک هدف مشخص نظامی که پیروزی، تکمیل مأموریت و خروج نیروهای نظامی را در پی داشته باشد طراحی نشده است؛ اهدافی مانند گرفتن قلمرو از دشمن یا شکست قاطع ارتش بیگانه. درعوض، ما برقراری امنیت را تضمین می‌کنیم تا قدرت امریکایی در سراسر جهان برجسته شود، با به‌عهده گرفتن مسوولیت حفظ نظم، ثبات و صلح در کشورها یا مناطقی هزاران مایل دورتر از مرزهای امریکا و تقریباً هرگز از این مسوولیت عقب‌نشینی نکرده‌ایم؛ زیرا عقب‌نشینی به‌معنای دست‌شستن از کنترول است و دست‌شستن از کنترول پذیرفتن خطر بازگشت مجدد بی‌نظمی، بی‌ثباتی و جنگ. مطمینا همه این‌ها شواهدی از ضعف امریکا قلمداد خواهند شد.

سیاست خارجی مبتنی بر تاکتیک‌های سه‌گانه نظامی، سیاستی‌ست بدون امکان دست‌یابی به پیروزی و احتمال همیشگی شکست در آن. به‌همین دلیل پنتاگون خیلی مایل به تأیید خروج از افغانستان نیست؛ زیرا ادامه مأموریتی که نزدیک به دو دهه در کشوری ۷هزارمایل دورتر، طول کشیده، چقدر که پرهزینه باشد، بهتر از دست‌نیافتن به اهدافی است که برایش در نظر گرفته شده بود. خونریزی آهسته و کنترول‌شده، مطلوب‌تر از پذیرش سرزنش‌ها بعد از بدتر شدن همه چیز پس از خروج ماست.

این همان حرکت پویایی‌ست که ترمپ در حین تلاش برای عقب‌نشینی نیروهای امریکایی از افغانستان با آن در نبرد است. تنها راهی که او، حزب او و کسانی که طرفدار عقب‌نشینی هستند برای پیشگیری از ضربه فنی شدن شدید ( که کاملا قبال پیش‌بینی است) پس از بازگشت طالبان به قدرت (به احتمال زیاد) پیش پای خود دارند، این‌که او و معاونان دولت او نتیجۀ احتمالی را تصدیق کرده و پیش از موعد مقرر این تصمیم را همراه با پیامدهای گسترده‌ترش بپذیرند.

این پیامدها چیست؟ اینکه امنیت امریکا با تلاش برای اعمال کنترول مستقیم بر مناطق دورافتاده جهان، تضمین نمی‌شود و پیشرفتی نخواهد داشت. اینکه تلاش برای انجام این کار به‌نحوی ردپایی کمرنگ از امپریالیزم دارد که منجر به تحلیل رفتن منابع امریکایی می‌شود ضمن اینکه به مخالفان‌ ابزاری برای ابراز نارضایتی می‌دهد، که باعث ایجاد سهولت بسیار در استخدام نیرو برای آن‌ها می‌شود. اینکه سرنوشت سیاسی افغانستان موضوعی نگران‌کننده برای ایالات متحده نیست. اینکه تهدیدهای تروریستی می‌تواند در هر کدام از کشور‌های جهان به‌وجود آید و اگر چنین تهدیدی مجددا پس از عزیمت ما در افغانستان پدیدار شود، ما با سرعت و قاطعیت با آن برخورد خواهیم کرد، اما بدون حضور نظامی طولانی‌مدت در سطح منطقه.

گرچه منتقدان آن برآنند که این تغییر روند در اولویت‌ها مثل «پیروی از سیاست انزوا» را تقبیح کنند، این مورد لازم نیست جزو آن باشد. ایالات متحده با حفظ فاصله بزرگ‌ترین ارتش جهان را به همراه تقریبا ۸۰۰پایگاه در بیش از ۸۰کشور و سرزمین در اختیار دارد. (این ارتش ۹۰-۹۵ درصد از پاسگاه‌های نظامی فرامرزی جهان است.)

ما با ناتو پیوندهای تاریخی و تعهدات پیمانی داریم و همچنین منافعی دیرینه در نیم کره خودمان نیز داریم. در آسیا با فرصت‌ها و تهدیدهای فراوانی روبرو هستیم. ارزیابی مجدد اولویت‌هایمان و عقب‌نشینی گزینشی از برخی از ضمانت‌های امنیتی پرهزینه‌تر، به‌معنای عقب‌نشینی از جهان و یا دلیلی برای ضعف نیست. این یک واکنش واقع‌بینانه به جهان گسترده‌تر است، دنیایی که نمی‌توانیم به آن کمک کنیم اما به‌طور جدی به آن متعهد می‌مانیم.

اما این تغییر معقولانه و قابل دفاع در اولویت‌ها تنها در صورتی امکان‌پذیر است که ترمپ گام میانی که دارای اهمیت به‌سزایی‌ست را بردارد، یعنی توضیح منطق اصلی این تغییر برای رأی‌دهندگان امریکایی. اعلام این‌که «زمان آن است که مردم‌مان را به خانه برگردانیم» و دادن امیدهایی درباره نتایجی رضایت‌بخش از اینکه بعد از این طالبان به‌صورت دوام‌دار خوب خواهند شد، کارساز نخواهد بود. درعوض، ترمپ و متحدان سیاسی وی باید این مساله را روشن کنند که خروج از افغانستان به‌نفع امریکاست، علی‌رغم آنچه در این کشور به لحاظ سیاسی بعد از خروج ما رخ خواهد داد.

اگر ترمپ نتواند این کار را انجام دهد که به احتمال بسیار قوی در میانه مبارزات انتخاباتی سست‌بنیاد، با کمترین مخرج مشترک نخواهد توانست؛ عقب‌نشینی سربازان امریکایی احتمالاً نتیجه عکس خواهد داشت و باعث تقویت کسانی می‌شود که طرفدار ادامه یافتن تعهدات نظامی نامحدود امریکا در آسیای جنوبی و دیگر نقاط جهان هستند.

پی‌نوشت:

دیمون *لینکر خبرنگار ارشد «د ویک» است. او هم‌چنین سردبیر «د نیو رپابلیک» بوده است.

https://theweek.com/articles/916585/trump-stumbles-toward-big-blunder-afghanistan

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا