پسلرزههای یک رویداد!
شاهحسین مرتضوی
کشتهشدن قاسم سلیمانی؛ فرمانده سپاه قدس ایران، یکبار دیگر ایران و امریکا را در اوج تقابل قرار داد. کشورهای منطقه نگران پسلرزههای این رویدادند. هنوز معلوم نیست که گام بعدی از سوی هردو کشور چه خواهد بود، اما رجزخوانیهای سیاسی از هردو طرف، حکایت از فصل نو در منطقه و روابط دو کشور دارد.
پیشینه تقابل
ایران و امریکا بیش از چهل سال است که در تقابل جدی قرار دارند. رویدادهای به مراتب سختتر و وحشتناک را تجربه کردهاند. جنگ هشت ساله ایران وعراق در واقع رویارویی امریکا و ایران نیز بهشمار میرفت.
گروگانگیری کارمندان سفارت امریکا در تهران، حمله امریکا به طبس ایران برای ماموریت نجات کارمندان سفارت، حمله به طیاره مسافربری ایرانی، حمایت از گروههای ضد ایرانی از سوی امریکا، تحریمها و بلوکهشدن داراییهای ایران در امریکا، هدفگیری پهپادها در فضای ایران و… نمونههای آشکار از پیشینه تلخ در روابط دو کشور به حساب میروند.
جنگ سرد و نرم ایران در منطقه و فرامنطقه جریان دارد. هردو کشور در سطح بینالمللی کوشیدهاند ضمن یارگیریهای سیاسی برای حقانیت موقف خود، کشورها و نهادهای بینالمللی را همسو و بسیج سازند.
درتمام نشستهای سالیانه سازمان ملل و دیگر نشستهای بینالمللی، ایران و امریکا با بستههایی از اسناد، مدارک و شواهد علیه همدیگر ظاهر شدهاند و در فضای خصمانه سیاسی، اتهامهای کوچک و بزرگ را به آدرس هم حواله کردهاند.
در کنار امریکا، برخی کشورهای منطقه نیز پا به پای امریکا در سیاست ضد ایرانی قدم ماندهاند. بخشی از تنشهای موجود در منطقه، ریشه در جنگهای منطقه دارد. ایران وعربستان سالهای طولانی است که بر سر زعامت جهان اسلام و مدیریت سیاسی منطقه در تنازعاند. صفبندی کشورهای اسلامی و عربی نیز عمدتا در محور رقابتهای منطقهیی ایران وعربستان شکل میگیرد.
هردو کشور ظرفیتهای بالایی میان کشورهای اسلامی داشته و میکوشند با روایتهای سیاسی خود در نقش رهبری جهان اسلام ظاهر شوند.
همچنان دشمنی دیرینه ایران و اسراییل بخشی از منازعه در منطقه به شمار میرود. تنشها میان ایران و اسراییل بهمراتب جدیتر است. گاهی خطر رویارویی ایران و اسراییل بیشتر از رویارویی ایران و امریکا در منطقه احساس میشود.
ایران و اسراییل بارها در قالب جنگهای نیابتی در فلسطین، لبنان و … باهم مواجه شدهاند. بخشی از جنگهای ویرانگر اخیر در سوریه و برخی مناطق نیز ریشه در همین رقابتها دارد.
ایالات متحده امریکا از موقف اسراییل در منطقه حمایت میکند. امریکا و اسراییل، ایران را به حمایت از حزبالله لبنان و گروههای فلسطینی متهم میکنند. در مقابل ایران نیز اسراییل را در منطقه به حیث یک تهدید و خطر معرفی کرده و در برابر آن کشور موقفهای تُند وخصمانه داشته است.
تنشهای امروز در منطقه چندبُعدی است. امروز از لبنان گرفته تا عراق، سوریه و یمن رد پای مناقشههای چندبعدی دیده میشود. در تمام این مناقشهها ایران، عربستان، امریکا و اسراییل درگیرند.
گرهی که هرگز باز نشد
در تمام دورههای انتخاباتهای ریاست جمهوری ایران و امریکا، بخشی از موضوع، چگونگی روابط میان دو کشور بوده است. در واقع گفتمان اصلی در انتخاباتهای ایران و امریکا موضوع چگونگی روابط میان این دو کشور است. هرچند در برخی مقاطع چراغ سبزهایی نشان داده شده، اما به مرحلهیی از کامیابی نایل نشده است.
گروههای تندرو در ایران برای حفظ قدرت کوشیدهاند با دشمنتراشی و حتا حفظ دشمن فرضی، وضعیت را به نفع خود رقم زنند. در امریکا نیز برخی کاندیدان ریاست جمهوری، تلاش کردهاند با محور شرارت خواندن ایران، فضای ضد ایرانی در امریکا را حفظ و با سیاست ایرانهراسی وضعیت را در منطقه مطابق میل خود رقم زنند.
اتفاقاتی که به نفع ایران رقم خورد
شاید ایران هرگز تصور نمیکرد حکومت صدام حسین که هشت سال تمام با ایران جنگید روزی توسط امریکا سرنگون شود. شاید هرگز تصور نمیکرد با حضور نیروهای امریکا در عراق، صدام حسین به چوبۀ دار آویخته شود، اما شرایط در منطقه به گونهیی رقم خورد که ایران حداقل از ناحیه یکی از همسایههای خطرناک خود نفس راحت کشید.
در این طرف نیز ایران در یک مقطع خاص از ناحیه طالبان احساس خطر میکرد. بعد از کشته شدن دیپلوماتهای ایران در مزار شریف، ایران نیروی سنگین را در نوارمزیهای افغانستان مستقر کرد. احتمال رویارویی طالبان و ایران وجود داشت. شاید تدبیر اصلاحطالبان ایران خصوصا سید محمد خاتمی سبب شد تا ایران وارد جنگ با طالبان نشود. شاید هم عوامل دیگری دخیل بود.
امریکا به تقویت نظام ایران کمک کرد
ایران از تحریمهای اعمالشده شدیدا آسیب دیده است. توافق برجام برای ایران یک روزنه بود. ایران با دریافت پولهای بلوکهشده خود نفس تازه کرد. امیدواریها زیاد بود تا با عملی شدن برجام وضعیت در مناسبات میان دو کشور بهتر شود، اما با آمدن آقای ترمپ همه چیز به نقطه صفر برگشت.
در ماههای اخیر، ایران با اعتراضهای سیاسی همراه شد. این اعتراضها حمایتهای سیاسی امریکا را نیز به همراه داشت. هنوز مراسم ختم قربانیان آن رویداد تمام نشده بود که اتفاق تازه در منطقه صورت گرفت.
کشتهشدن سلیمانی همه تحولات داخلی ایران را به حاشیه برد. ایران اکنون در آستانه انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری است. فضای موجود ایران کاملا فضای ضد امریکایی است.
اصلاحطلبان در ایران که سالهای زیاد برای ایجاد یک فصل نو در روابط داخلی و خارجی کار میکنند، اکنون به حاشیه خواهند رفت. شاید مجلس ایران و همچنان رییسجمهور آینده ایران از متن حوادث اخیر ظهور کند.
در کنار آن، خطر عمده، فضای تشویق افراطگرایی است. توزیع فرمهای عملیاتهای استشهادی، افراطیت شیعی و سنی را برای آینده تشویق میکند. این روش خطرناک است. در واقع بدیل دیگر برای مفکورههایی است که جهان از آن رنج برده و هراس دارد.
کشتهشدن سلیمانی شاید برای امریکا یک موفقیت باشد، اما نظام ایران را که امریکا در پی تغییر آن است، برای یک فصل بیمه کرد. حکومت ایران از این فضا برای تقویت بنیادهای خود استفاده خواهد کرد و با هر صدای اصلاحات و آشتی مقابله خواهد کرد.
یازدهم سپتامبر
رویداد یازدهم سپتامبر سبب شد فصل جدیدی در منطقه رقم بخورد. امریکا در یک رویکرد جدید علیه طالبان و القاعده موقف سخت اتخاذ کرد. به زودی اقدامات نظامی علیه طالبان آغاز شد. هرچند شاید ایران از حضور امریکا در همسایگی خود خرسند به نظر نمیرسید، اما از سرنگونی طالبان در آن وقت استقبال کرد. منابع حتا از همکاریهای ایران با امریکا در سرنگونی طالبان خبر میدهند. همچنان حمایت ایران از جبهه شمال در سرنگونی طالبان برای همه روشن است.
در واقع اقدام امریکا علیه طالبان سبب شد تا ایران از شریک گروه افراطی مذهبی در همسایگی خود در امان باشد.
افغانستان نقطه تلاقی
افغانستان پس از بُن به نقطه تلاقی برای منافع ایران و امریکا بدل شد. حکومت افغانستان پس از توافق بُن و همه جریانهای فعال سیاسی کوشش کردند تا میان روابط ایران و امریکا مرز ظریف سیاسی را در نظر داشته باشند. در اصل حکومت افغانستان پس از توافق بُن به نقطه تلاقی منافع برای ایران و امریکا نیز بدل شد. حکومت آقای کرزی با هردو کشور روابط نیک داشت. هرچند بر سر پیمان امنیتی بحثهای تندی میان آقای کرزی و امریکا رد و بدل شد اما روابط حکومت با ایران و امریکا تامین بود.
پیمان امنیتی افغانستان و امریکا هرچند با سبوتاژهایی از سوی ایران همراه گردید، اما در پارلمان کشور تنها شش کارت سرخ بلند شد. مردم افغانستان از این پیمان استقبال کردند و یک روز پس از مراسم تحلیف رییسجمهور غنی، این سند رسما به امضا رسید.
داعش و طالبان
ظهور داعش به حیث یک جریان خطرناک تروریستی در منطقه و افغانستان با واکنشها و رفتار متفاوتی همراه بود. در عراق و سوریه وضعیت جنگ علیه داعش متفاوت بود. ایران کشورهای مورد حمایت امریکا را در شکلگیری داعش متهم میکند.
صفبندیهای سیاسی در جنگ سوریه علیه داعش نشان از اختلاف نظر میان کشورهاست. ایران، روسیه، سوریه و تا حدودی ترکیه در یک موقف قرار داشتند. از سوی دیگر امریکا و دیگر متحدان منطقهیی در عین مبارزه علیه داعش روایت خاص خود را دنبال میکردند.
در افغانستان هرچند ایران نگرانیهای خود را از ظهور داعش مطرح میکرد، اما خبرها از روابط ایران و طالبان نیز حکایت دارد. ایران تاکید دارد هر اقدامی که در همسویی با طالبان داشته است به هدف جلوگیری از شکلگیری داعش بوده است.
با کشتهشدن ملا اختر منصور هنگام خروج از خاک ایران، پرده از روابط سیاسی این گروه با ایران برداشته شد. بعدا ایران با طالبان باب گفتگوهای رسمی را باز کرد. اکنون به صورت علنی طالبان در تهران رفت و آمد دارند. امریکا نیز با طالبان وارد گفتگو شده است.
در این میان حکومت افغانستان همواره تاکید داشت تا روابط کشورها خصوصا همسایگان دولتمحور باشد. حالا زشتی روابط با طالبان نزد کشورهای مختلف از بین رفته است. طالبان در مانورهای سیاسی که در مسکو، قطر، چین و برخی کشورهای دیگر داشت، فرصت را برای رایزنیهای سیاسی خود فراهم کرد.
ایران با زمینهسازی سفرهای طالبان در تهران کوشش کرد تا از بحث داغ صلح در افغانستان در حاشیه قرار نداشته باشد.
اولویت ایران منافع ایران است
ایران در کشورهای مختلف از گروههای سیاسی حمایت کرده و روابط خاص سیاسی و غیرسیاسی دارد. شاید در برخی کشورها مبنای این روابط دینی ومذهبی باشد، اما اساس روابط ایران را منافع ملی و سیاسی کشورش تشکیل میدهد.
جمهوری اسلامی ایران در افغانستان نیز روابط خود را براساس منافع بنیادی کشورش با احزاب و شخصیتهای سیاسی شکل داده است. شاید در آوان پیروزی انقلاب اسلامی ایران، برخی احزاب شیعی افغانستان نگاه ایدهآل به قضیه داشتند، اما بعدا معلوم شد که نگاه ایران به قضیه افغانستان تنها بعد مذهبی ندارد.
جمهوری اسلامی ایران حتا در اوج جهاد مردم، تماسهایی با حکومت داکتر نجیب داشت و در اوج جنگ حزب وحدت با دولت آقای ربانی، ایران در کنار دولت ربانی قرار گرفت و شرایط سختی را علیه آقای مزاری روی دست گرفت.
درست زمانیکه آقای مزاری در اسارت طالبان قرار گرفته و جبهههای حزب وحدت زیر آتش دولت آقای ربانی قرار داشت، آقای رفسنجانی رییسجمهور وقت ایران از آقای ربانی در همان روز در تهران استقبال کرد.
همزمان با سقوط غرب کابل، چهرههای برجسته حزب وحدت به اردوگاه سنگ سفید برده شدند و رسانه و دفاتر حزب وحدت در تهران در اختیار مخالفان آقای مزاری قرار داده شد.
جمهوری اسلامی ایران بعد از کشتهشدن فرزند رهبر حزبالله، یک روز در ایران عزای عمومی اعلام کرد، اما برای آقای مزاری حتا در نخست اجازه مراسم به پیروانش در شهرهای ایران داده نشد.
به این ترتیب به خوبی درک میشود که نگاه مذهبی ایران در سیاست خارجی نیز نگاه گزینشی و بربنیاد منافع سیاسی آن کشور استوار است. هم اکنون نیز ایران بهخوبی میداند که هزارهها و شیعههای افغانستان نگرانیها و خطرهایی را از ناحیه طالبان احساس میکنند.
هزارهها و شیعههای افغانستان بیش از هر کس دیگر طعم تلخ اردوگاههای ایران را چشیده و غربت واقعی را با تمام وجود لمس کردهاند، اما آن کشور بدون درک این خطرات با طالبان در دادوستد سیاسی قرار دارد.
شیعههای افغانستان بابت این موضوع تاوان سنگین سیاسی پرداختهاند. اکنون خوشبختانه که درک و خرد سیاسی جمعی در همه نهادها و احزاب شکل گرفته است.
همه شخصیتها و جریانهای فعال سیاسی در قضیه کشتهشدن سلیمانی، موقف ملی داشته و مصالح کلان جمعی و سیاسی را بر روابط مذهبی و فردی ترجیح دادهاند.
ما و مدیریت شرایط موجود
حکومت افغانستان پس از رویداد عراق، در قالب یک اعلامیه رسمی موقف خود را روشن کرد. از خاک افغانستان علیه همسایهها استفاده نمیشود. افغانستان با ایران و امریکا روابط نیک دارد. هردو کشور باید با خویشتنداری مشکل را حل کنند. جان پیام افغانستان در جملات فوق ذکر شده بود.
اعلامیه حکومت افغانستان با درنظرداشت شرایط جاری و وضعیت افغانستان از منطق عالی سیاسی برخوردار بود. این اعلامیه در شبکههای مجازی و حلقات سیاسی با حمایت قوی و وسیع همراه شد.
آقای غنی در ۵سال گذشته برای تمام کشور و نهادها در ۵حلقه سیاست خارجی جایگاه خاص ایجاد کرده است. روابط با همسایهها و کشورهای اسلامی و منطقه و در عین حال روابط استراتیژیک با همکاران بینالمللی و مدیریت وضعیت موجود از مهارتهای خاص آقای غنی بهشمار میرود. وی در راستای تامین منافع افغانستان و ایجاد روابط با ایران روی سند همکاری مشترک با این کشور در محورهای مشخص تلاش کرد.
همچنان تلاشهای مشترک افغانستان سبب شد تا چابهار از تحریم در امان باشد. درعین حال روابط با امریکا نیز تعریفشده و مستحکم است.
مسوولیت جمعی همه این است که چگونه میتوانیم افغانستان را از گزند جنگهای نیابتی در امان نگه داریم؟ چگونه میتوانیم مانع رقابتهای تخریبی کشورهای قدرتمند در افغانستان شویم و افغانستان را به نقطه وصل وهمکاری برای همه کشورها بدل کنیم؟
بیم و امید از آینده
هنوز معلوم نیست پسلرزههای رویداد کشتهشدن سلیمانی چیست و کدام جغرافیا را در بر خواهد گرفت. اما فراموش نکنیم که امریکا و ایران امکان انتقامگیری و مواجه شدن را در نقاط مختلف جهان دارند.
اصل مهم و نخست این است که نباید افغانستان به نقطه انتقام و میدان نبرد نیابتی بدل شود. مدیریت آقای غنی کمک کرده است تا حداقل شلیک نخست در افغانستان صورت نگیرد. اما کشورهای دیگر خصوصا عراق و برخی کشورهای پیرامون ما میتواند وضعیت آتش زیر خاکستر را داشته باشند.
اکنون تمام امیدها به دیپلوماسی فعال کشور بسته شده است. آقای غنی طی روزهای گذشته با مقامات ایران و امریکا تلیفونی صحبت کرده، اما ترس این است که پسلرزههای این تقابل فراتر از جغرافیای عراق و ایران باشد.