اسلایدشوترجمه

آیا رویارویی ترمپ و بایدن تکرار دوباره تاریخ در امریکاست؟

منبع: نیویارک تایمز/ نویسنده: *توماس بی. ادسال/ ترجمه: شریفه عرفانی

جدال بین لیبرالیزم نژادی و محافظه‌کاری نژادی در دوره­ای نه چندان دور، نبردی در درون احزاب دموکرات و جمهوری­خواه بود. اکنون این نبرد، نبردی مابین این دو حزب است.

حتی با وجود اینکه جو بایدن و کامالا هریس در صدر حزب دموکرات هستند، اهمیت قومیت و نژاد در میدان سیاست امریکا رو به افزایش است.

بسیاری ازسرچشمه­‌های ناامیدی در میان سیاه‌پوستان در گزارش «وضعیت اقتصادی سیاهان امریکایی در سال ۲۰۲۰» مشهود است. این گزارش ۱۴فبروری توسط نماینده دون بیر، نمایندۀ دموکرات­‌ها از ورجنیا و نایب رییس کمیتۀ مشترک اقتصادی منتشر شد.

از جمله یافته‌های آن:

  • درآمد خانوارهای سیاه­‌پوست از سال ۱۹۸۰ تا ۲۰۱۸ بیش از ۱۱هزار دالر در سال با تعدیل نرخ تورم افزایش یافت اما سفیدپوستان در وضعیت بهتری قرار داشتند. در سال ۲۰۱۸، به ازای هر دالر درآمد یک خانوار سفیدپوست، یک خانوار سیاه‌­پوست تنها ۵۹سنت درآمد داشته­ که نسبت به سال ۲۰۰۰ وضعیت بدتر شده ­است. در این سال درآمد یک خانوار سیاه‌پوست به ازای هر دالر درآمد یک خانواده سفیدپوست حدود ۶۵ سنت بوده است.
  • موفق­‌ترین­‌‌ها با بیشترین نابرابری­‌های نژادی روبرو هستند: سفیدپوستان تحصیل‌کرده در سال ۲۰۱۸، ۶۰هزار دالر درآمد داشته­‌اند در حالی که امریکایی‌های افریقایی­‌تبار در مقایسه با آن‌ها ۴۹هزار دالر بوده است.
  • کمتر از نیمی از خانواده­‌های سیاه‌پوست صاحب خانه هستند (۴۲درصد). در مقایسه با آن‌ها، نزدیک به سه چهارم خانواده‌های سفیدپوست (۷۳درصد) صاحب ­خانه‌اند. این نشان‌دهندۀ افت چشم‌گیر از اوج نرخ مالکیت ۴۹درصدی خانه برای سیاه‌­پوستان در سال ۲۰۰۴ است.

بیشتر نظرسنجی‌ها حاکی از آن است که تیم بایدن – هریس در حال حاضر در موقعیت پیروزی قرار دارد. بر اساس نتایج ریل کیلیر پالتیک (یک سایت خبری سیاسی است که کارش جمع‌آوری داده‌های نظرسنجی‌ست و در سال ۲۰۰۰ شکل گرفته است) بایدن ۷٫۶ امتیاز جلوتر است. با این وجود بنا به گزارش سایت فایوثرتی ایت، شانس پیروزی بایدن به ترمپ ۷۳ در برابر ۲۷ ارزیابی شده‌ است.

تکتیک‌هایی که جمهوری‌خواهان برای رویارویی با رأی‌دهندگان به رنگین‌پوست‌ها و حامیان آن‌ها در پیش گرفته­‌اند، عبارتند از به چالش کشیدن حق رأی اقلیت­‌ها از سوی ناظران انتخابات، الزام برای داشتن شناسه رای‌دهی، مبارزه‌ه­ای سرسختانه علیه رأی‌دهی از طریق پست، جنگ علیه خدمات پستی و ادعاهایی مبنی بر تقلب رای‌دهندگان جهت ایجاد زمینه برای بی‌اعتبار کردن انتخابات یا امتناع از اذعان به نتیجه آن. ران براونشتاین این استراتژی را در نشریه اتلانتیک به عنوان «مسلح کردن دولت فدرال» به صورت مختصر و مفید ارائه کرده است.

برملا کردن شعله‌های خصومت نژادی هستۀ اصلی استراتژی انتخاباتی ترمپ است؛ همان کاری که در سال ۲۰۱۶ انجام شد.

آدام ام.اندرس و جمیل اس. اسکات، دانشمندان سیاسی در دانشگاه لوئیزویل و جورج تاون، در سال ۲۰۱۹ در مقاله خود با عنوان «افزایش نژادپرستی در سیاست‌های انتخاباتی امریکا» به این نتایج رسیده­‌اند که رابطه میان نارضایتی نژادی و تعیین هویت حزبی و ایدیالوژیکی، ارزیابی نامزدهای ریاست جمهوری احزاب اصلی و نگرش در مورد بیمۀ درمانی و خدمات دولتی بعد ازسال ۱۹۸۸ تا ۲۰۱۶ در هر دوره نسبت به دوره قبل تقویت شده است.

اثر حاشیه‌یی از نارضایتی نژادی بر تعیین هویت حزبی از ۰٫۰۱ در سال ۱۹۸۸ به ۰٫۱۴ در سال ۲۰۱۶ افزایش یافت و همین اثر در تعیین هویت ایدیالوژیکی در همان بازۀ زمانی از ۰٫۰۵ به ۰٫۱۲ افزایش یافت.

اندرس در ایمیلی با استفاده از اعداد بیشتر شرح داده است:

قدرت رابطه بین نارضایتی نژادی و حزب­‌گرایی از سال‌های ۱۹۸۸-۲۰۱۶ بیش از ۶۰۰درصد افزایش یافته، در حالی­‎که رابطه بین نارضایتی نژادی و تعیین هویت ایدیالوژیکی بیش از دو برابر شده است. علاوه بر این، قدرت رابطه بین نارضایتی نژادی و حزب پذیری در حقیقت حاکی از آن‌ است که بین نارضایتی نژادی و ایدیالوژی این رابطه برقرار است:‌ اولی نسبت به دومی شروعی ضعیف‌تر و پایانی قوی‌تر دارد.

هربرت کیتشلت، دانشمند سیاسی در دوک در ایمیلی نوشت: «روابط نژادی و نژادپرستی در بیست سال اخیر،  خلاف هر زمان دیگری پس  از شروع جنبش حقوق مدنی، در مرکز توجه سیاست امریکا قرار گرفته است.»

او در ادامه می­­‌نویسد:

عدم پیشرفت در ادغام و تساوی امریکایی- افریقایی­‌های شرط زمینه­‌یی مهمی است که پس از رکود بزرگ حتی باعث تسریع در این رکود نیز شد. ظهور انجیلیان سفیدپوست از طرف جمهوری‌خواهان – که کلیساهای مسیحیان سفیدپوست یکی از بخش‌های جدی نژادی انجمن‌های داوطلبانه شده ­است- به شکاف نژادی دامن زده است.

از آنجا که سهم سفید‌پوستان در جمعیت به‌طور پیوسته کاهش می‌یابد، تأثیر جمعیت‌شناختی قابل توجه است.

در اگست۲۰۱۴، اجوکیشن وییک (یک سازمان خبری مستقل است که آموزش و پرورش K-12 را از سال ۱۹۸۱ پوشش می­‌دهد) گزارش داده که برای اولین بار، پیش‌بینی می‌شود در فصل پاییز تعداد کل دانشجویان لاتین افریقایی-امریکایی و آسیایی در صنف‌‌های عمومی K-12 از تعداد سفیدپوستان غیر‌اسپانیایی فراتر رود. افزایش جمعیت جدید دانش آموزان اقلیت که مرکز ملی آمار آموزش و پرورش پیش‌بینی می­‌کرد، ۵۰٫۳ درصد باشد. به شکل عمده به دلیل رشد چشمگیر جمعیت لاتین و کاهش جمعیت سفیدپوست و به میزان کمتری افزایش مداوم (با نرخ ثابت) جمعیت امریکایی -آسیایی است.

پیو در گزارشی در جون۲۰۱۹، اعلام کرد که جمعیت خارجی­‌های متولد ایالات‌متحده در سال ۲۰۱۷ به رکورد ۴۴٫۴میلیون نفر رسیده است. از سال ۱۹۷۰ تا ۲۰۱۷ سهم مهاجران از جمعیت از ۴٫۷ به ۱۳٫۶ درصد افزایش یافته است.

شدت منازعات دو طرف بر سر تغییر دموگرافیک، محرکی برای شکل دادن به سیاست بوده، به شکلی که در ظاهر، نژاد مساله­‌یی جانبی به نظر برسد.

از سین وستوود، دانشمند علوم سیاسی در دارتموث، وقتی بایدن برای اولین بار نامزدی­‌اش در انتخابات ریاست جمهوری را اعلام کرد، خواسته شد سیاست امروز را با سیاست ۱۹۸۸ مقایسه کند و او پاسخ داد از نظر او تغییر متمایز تأثیر خصومت نسل­‌های امروزی بر دو حزب است.

در انتخابات سال ۱۹۸۸ انگار هر دو طرف، طرف مقابل را خیلی بیشتر به دیده احترام می­‌نگریستند. رأی‌دهندگان  باور داشتند که هر دو نامزد هدف‌شان ارتقای شیوه زندگی امریکایی است. این رویکرد را با رویکرد نامزدهای امروز مقایسه کنید که هر دو در تلاشند به نفع خود افراد عصبانی را جمع کنند. بایدن به دنبال ­افراد عصبانی از ترمپ است و ترمپ به دنبال افراد عصبانی از طبقه متوسط سفید پوست.

دموکرات‌ها به ویژه در مورد مسایل فرهنگی، لیبرال‌­تر شده‌­اند و بیشتر وابسته به ایالت‌های ساحل شرقی و غربی بوده‌­اند که جمعیتی متنوع‌تر دارد.

رایان بورگ، دانشمند علوم سیاسی در دانشگاه ایلینویز شرقی، در نامه‌یی با تشریح چگونگی تغییر احزاب در دهه‌های اخیر نوشت: «شکاف نژاد و مذهب از نظر من بسیار عمیق شده­ است؛ به ویژه مسیحیان سفیدپوست در برابر سایر افراد.»

در حالی که در عملکرد حزب جمهوری‌خواه در مقایسه با دهۀ ۱۹۸۰ تفاوت چشم‌گیری مشاهده نمی­‌شود. در سال ۱۹۸۴ حدود ۸۸درصد این حزب را مسیحیان سفید تشکیل می­‌داد، در سال ۲۰۱۸ این رقم همچنان ۷۵درصد است.

در مقابل، حزب دموکرات تغییراتی اساسی داشته است. بورگ ادامه داد: «حدود ۶۸درصد از دموکرات‌ها در سال ۱۹۸۴ مسیحیان سفید پوست بودند، امروز این رقم ۳۸درصد است.»

از سال ۱۹۹۱ تا سال ۲۰۱۸، سهم آن‌ها که خود را فارغ از مذهب توصیف می‌کنند، از ۱۰درصد به ۳۸درصد افزایش یافته؛ در حالی که بیشترشان می‌گویند به خدا اعتقاد دارند، این حزب به خانه خداناباوران تبدیل شده است.

رابرت پی. جونز، بنیانگذار و مدیر ارشد اجرایی موسسۀ تحقیقات مذهبی عمومی، در مصاحبه با تایمز با بیانی صریح منطق پشت پردۀ اتحاد میان حزب جمهوری‌خواه و انجیلیان سفیدپوست را این طور توضیح داد: جنگ فرهنگی جدید، سقط جنین یا ازدواج هم‌جنس­گرایان نیست. جنگ فرهنگی جدید در مورد حفظ امریکای سفیدپوست مسیحی مذهب است.

این همان چیزی است که در حقیقت ترمپ به واسطۀ آن پیش رفته ­است. شعار شکوهمندی دوباره امریکا، چیزی بود که او می‌گفت: «من قصد دارم ترکیب کشور را حفظ کنم.» این همان حرفی­ است که از اکثر پروتستان‌های سفیدپوست انجیلی و جمعیت طبقۀ کارگر به گوش می­‌رسد.

جونز در ایمیلی نوشت:

درحالی­ که حزب جمهوری‌خواه به طور نسبی یک‌نواختی خود را حفظ کرده­ و خود را حول محور سیاست شکایات نژادی سفیدپوست‌­ها سازمان­‌دهی کرده‌است. (با ده‌ها سال استقرار به اصطلاح استراتژی جنوبی) حزب دموکرات به صورت پیش‌فرض حزب کسانی شد که سهمی در این شکایات ندارند و هم‌چنین حزبی شد که تغییر جمعیت در کشور را بیشتر بازتاب می­‌دهد.

در نتیجه، ایتلاف دموکراتیک، از نظر نژاد و مذهب، امروز نسبت به زمانی که بایدن برای اولین بار در سال ۱۹۸۸ نامزد ریاست‌جمهوری شد، متنوع‌ترشده­ و موضوعات مربوط به هویت مذهبی و نژادی امروزه در تعریف تقسیمات حزبی برجسته‌تر است.

بنابر گزارش گلوپ (یک شرکت تجزیه و تحلیل و مشاوره امریکایی مستقر در واشنگتن، دی.سی. است که در سال ۱۹۳۵ توسط جورج گلوپ تأسیس شد)  با کمرنگ‌شدن سهم‌گیری مسیحیان سفیدپوست در حزب دموکرات، سهم دموکرات‌هایی که خود را لیبرال می‌خوانند به بیش از دو برابر رسیده  ­است. در سال ۱۹۹۴، تنها یک چهارم دموکرات­‌ها خود را لیبرال می­‌خواندند. همین درصد نیز خود را محافظه‌کار می­‌خواند و ۴۸درصد نیز میانه­‌رو بودند.

سناتور جوزف آر. بایدن جونیور و همسرش جیل هنگام اعلام نامزدی‌اش از سوی دموکرات‌ها در ویلمینگتون، دلاواره با استقبال جمعیت روبرو شدند . 

امروز، این حزب به لحاظ تعیین هویت ایدیالوژیکی، قاطعانه چپ­‌گرا شده است. با شروع سال ۲۰۲۰، گلوپ دریافت که ۵۳درصد از دموکرات‌ها خود را لیبرال می‌خوانند، در حالی که دموکرات­‌های با تفکر محافظه‌کارانه به ۱۱درصد و میانه‌روها به ۳۵درصد تقلیل یافته‌اند.

تعیین هویت لیبرالی در میان دموکرات‌های سفید در حال افزایش است: طی ۲۰ سال گذشته، گلوپ دریافت که درصد دموکرات­‌های سفیدپوست که گفته‌اند لیبرال هستند، با رشدی با نرخ ۲۰ امتیازی از ۳۴ به ۵۴درصد رسیده‌‌اند. برای دموکرات‌های سیاه این افزایش ۹امتیازی بود، از ۲۹ به ۳۸درصد و برای دموکرات­‌های اسپانیایی افزایش ۸ امتیازی واز ۲۵ به ۳۳درصد رسیدند.

در سال ۱۹۹۲ از هر ده دموکرات فقط شش نفر مدرک لیسه یا کمتر داشتند، در حالی که ۱۷درصد برخی از دوره‌های دانشگاهی را گذرانده و ۲۴درصد دارای مدرک دانشگاهی بودند. ۲۶درصد از رای‌دهندگان جمهوری‌خواه دارای مدارک تحصیلی عالی بودند.

از آن زمان، دموکرات‌ها به عنوان حزبی با تحصیلات عالی جمهوری‌خواهان را تحت‌الشعاع قراردادند. طبق گزارش پیو، درصد دموکرات­‌های دارای مدرک دانشگاهی از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۱۹ از ۲۲ به ۳۷ درصد ارتقا یافته است. در همین مدت، درصد جمهوری‌خواهان با مدرک دانشگاهی تغییر چندانی نداشته­ و با رشد یک امتیازی به ۲۷ درصد رسیده­ است.

برای تغییر ایدیالوژی و جمعیت‌شناسی حوزۀ انتخابی دموکرات­‌ها مساله مهم و اساسی تغییر جغرافیایی  پایگاه حزب است.

در مقایسه با حزب دموکرات امروز، حزب دموکرات ۳۰سال پیش از نظر جغرافیایی پراکنده بود و در دو ساحل متمرکز نبود .

ایالت‌های جنوبی و نیمۀغربی که در سال ۱۹۹۲ به کلینتون رای دادند، در سال ۲۰۱۶ به سمت ترمپ رفتند

همان تغییرات منطقه‌یی در مجلس نمایندگان نیز اتفاق افتاده است، همان‌طور که در این مقایسه پراکندگی حزبی کرسی­‌ها در سال‌های ۲۰۰۸ و ۲۰۱۸ مشاهده می‌شود، تفکر مرکز- چپی، که در وب‌سایت موسسه بروکینگز قرار گرفته ­است.

این تغییر و تحولات منجر به واگرایی اقتصادی فزاینده‌یی شده است بین مناطقی که دموکرات‌ها بر آن تسلط دارند و جمهوری‌خواهان بر آن حاکم هستند.

مارک مورو، کارشناس ارشد بروکینگز، از طریق ایمیل نوشت: «دو حزب تنها در۱۰سال از لحاظ سطح رفاه و میزان درآمدی برابر به سوی شکافی سریع و عمیق گام برداشته­‌اند.»

دموکرات­‌ها با افزایش سطح بازده محصولات‌شان در نتیجۀ پیروزی و این اصل که در دهۀ اقتصادی «برنده بیشترین را به‌دست می­‌آ‌ورد.» طی یک دهه در نواحی خود درآمد خانوار متوسط ​​خود را افزایش دادند – از ۵۴ هزار دالر در سال ۲۰۰۸ به ۶۱ هزار دالر در سال ۲۰۱۸٫ سطح درآمد در نواحی جمهوری‌خواه از سال ۲۰۰۸ در آغاز کمی بالاتر بود، اما پس از آن از ۵۵هزار دالر به ۵۳هزار دالر کاهش یافت.»

بر اساس تحلیل‌های مورو، طی یک دهه، در نواحی رأی‌دهنده به دموکرات­‌ها، «سهم بزرگ‌سالان با حداقل مدرک لیسانس از ۲۸٫۴درصد در ۲۰۰۸ به ۳۵٫۵درصد رسیده­ است» در حالی که رای‌دهندگان در نواحی جمهوری‌خواه افزایش ناچیزی داشته ­است که بیشتر متشکل از سفیدپوست­‌ها و افراد سال‌خورده است.

از مهم‌ترین تحولات سال‌های اخیر، کاهش «رأی‌دهندگان تحت فشارهای چندجانبه» است. نامی که متخصصان سیاسی برای آن‌ها برگزیده‌اند.

 کریستوفر ورشاو، دانشمند علوم سیاسی در دانشگاه جورج واشنگتن، این پدیده را طی ایمیلی چنین توضیح داد:

در سطح انبوه، افراد هردو حزب در این دورۀ زمانی از نظر ایدیالوژیکی از لحاظ طبقه­‌بندی مشخص‌­تر شده‌اند. برای مثال در دهۀ ۱۹۸۰ تعداد زیادی از دموکرات‌های طرفدار«حق حیات» و جمهوری‌خواهان طرفدار«حق انتخاب» بودند، در حالی که امروز اکثریت قریب به اتفاق افراد طرفدار حق انتخاب، دموکرات هستند و افراد طرفدار حق حیات جمهوری‌خواه. (توضیح مترجم: طرفدار حق‌حیات: مخالفان سقط جنین؛ طرفداران حق انتخاب: موافقان سقط جنین)

ورشو در همین راستا نوشت:

امروزه مردم در اولویت‌های خود بیشتر ‌تک‌بعدی شده­‌اند. یعنی در گذشته افراد زیادی بودند که در مسایل اقتصادی لیبرال و در مورد موضوعات فرهنگی مانند سقط جنین یا نژاد (یا برعکس) تفکر محافظه‌کارانه داشتند. اما امروزه بیشتر مردم دیدگاه­‌شان بیشتر بر تسلسل ایدیالوژیکی واحدی اتکا دارد. بنابراین اگر در زمینه‌های فرهنگی و اجتماعی تفکر لیبرالی دارند، احتملا در مورد اکثر مسایل اقتصادی نیز لیبرال هستند.

ورشو، با همکاری کوین و جیمز دونهام، دانشمندان علوم سیاسی در موسسه تکنالوژی ماساچست (M.I.T) آنچه که آن‌ها «ملی سازی ایدیالوژیک» می‌نامند را شرح می­دهد. آن‌ها دریافتند که در دهه ۵۰، بین محافظه‌کاری اقتصادی رأی‌دهندگان (و فردی که به او رأی می­دادند) و محافظه کاری نژادی و اجتماعی آن‌ها همبستگی وجود نداشت.

در بین سناتورها، در این سه حوزه تا سال ۱۹۷۰ تقریبا همبستگی برابر وجود داشت و با حرکتی آهسته­‌تر تا دهه ۲۰۰۰، محافظه‌کاری انبوه مردم به همبستگی بالایی رسید.

به عبارت دیگر، محافظه‌کاری و لیبرالیزم هر دو تک‌بعدی شده‌­اند – درمورد اقتصاد، نژاد و موضوعات اجتماعی-فرهنگی ثابت مانده‌­اند:

تا پایان قرن، محافظه‌کاری در هر دو سطح به شدت با حوزه­‌های انتخابی همبستگی داشت. تفاوت اصلی میان نخبگان و توده در این است که منازعات ایدیالوژیکی درمیان اعضای سنا یک قدم زودتر از مردم عادی تک بعدی شد.

کیتشلت که  در بالا به او استناد کردم، این روند را با اصطلاحات مختلف شرح داده­‌است:

دانشمندان علوم سیاسی علاقه دارند تأثیر تقسیمات تقویت متقابل و متقاطع در یک حکومت را با یکدیگر مقایسه کنند، با این فرضیه معمولی که تقسیم‌­بندی‌­های متقاطع تضادهای اجتماعی را شامل شده و آن‌ها را تعدیل می‌ کند، در حالی که تقسیم‌­بندی‌­های تقویت متقابل این تضادها را عمیق­‌تر می­‌کند.

کیتشلت چنین ادامه می­‌دهد:

در سال­‌های اخیر تقسیمات سیاسی در ایالات متحده به‌تدریج کمتر متقاطع است تا تقویت‌کننده و این امر باعث شده اکنون کشور به اردوگاهی جنگی تبدیل شود، با نفرت و خشم متقابلی که نسبت به هر زمان دیگری پس از جنگ داخلی عمیق­‌تر شده‌ ­است.

او خصوصیات اردوگاه­‌ها را این‌طور توصیف می­‌کند:

در یک اردوگاه افراد دارای تحصیلات عالی، بخش‌های اقتصادی پساصنعتی، بی‌دینی یا مذاهبی غیرمسیحیت، همدلی با جهت گیری‌های دگرجنس‌گرایی، افزایش شهرنشینی نسبت به روستانشینی، به‌طور مشخصی جوان­تر، و کمی بیشتر زن، به خصوص اگر مجرد باشد، قرار دارند.

در اردوگاه مخالف این­‌ها:

افرادی با تحصیلات کمتر، بخش‌های اقتصادی صنایع و صنایع کشاورزی و استخراج، مسیحیان انجیلی، سفید پوست­‌های اروپایی‌تبار، دگرجنس‌گرایان، بیشتر روستایی تا شهری، به طور مشخصی جوان­‌تر و کمی بیشتر مرد، به خصوص اگر متاهل باشد.

چپ­‌ها و راست­‌ها نگرانی‌های مختلفی دارند، از برجسته‌ترین آن‌ها نژاد و اولین پسرعموهای مهاجرشان است و هر دو این نگرانی­‌ها بیشتر و بیشتر در سیاست‌های حزبی محوریت یافته‌اند.

دموکرات‌ها دو بار نامزد شدند و مردم بارک اوباما را به‌عنوان اولین رییس‌جمهور سیاه خود انتخاب کردند. چهارشنبه شب، این حزب کامالا هریس، اولین زن رنگین­‌پوست هندی-امریکایی و افریقایی-امریکایی را به‌عنوان معاون رییس‌جمهور با بلیت حزب ملی معرفی می‌کند. مانند گذشته، لیبرالیزم نژادی دموکراتیک، محافظه‌کاری نژادی جمهوری‌خواه را به چالش می‌کشد. انتخابات این درگیری را به پایان نمی‌رساند، اما نتیجۀ این امر را مشخص خواهد کرد که آیا ملت در تلاش برای تحقق وعدۀ برابری کامل که از زمان تأسیس این کشور تا کنون بر آن حاکم بوده، به پیش می­‌رود یا به عقب بازمی­‌گردد.

پی‌نوشت:

دربارۀ نویسنده: *توماس بی. ادسال از سال ۲۰۱۱ به عنوان عضو «ابراز عقیده» در تایمز مشارکت داشته است. ستون او در مورد روندهای استراتژیک و جمعیتی در سیاست امریکا هر چهارشنبه منتشر می‌شود. وی پیش از این سیاست‌های واشنگتن‌پست را پوشش می‌داد.

مطلب اصلی را در اینجا ببینید:

https://www.nytimes.com/2020/08/19/opinion/trump-biden-race-2020-election.html

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا