منبع: الجزیره/ اولیسیس علی میجیاس*/ برگردان: شریفه عرفانی
میجیاس مینویسد: ملی کردن داده/دیتاها، شرکتهای بزرگ تکنولوژی را مجبور میکند به ملتها بابت ارزشی که از شهروندانشان گرفته میشود هزینه بپردازند.
هر چند روز یکبار به ما یادآوری میشود که چگونه شرکتهای بیگتک هیچگونه مشکل قابل توجهی در سودآوری ندارند، در حالیکه محصولات آنها برای دامنزدن به خشونت و گسترش اطلاعات نادرست استفاده میشود.
آخرین یادآوری از این دست، قتل اخیر دو معترض در کنوشا، ایالت ویسکانسین آمریکا، توسط یکی از اعضای گروه مبارز فعال در فیسبوک بود؛ گروهی که شرکت از آن مطلع بود اما از هر اقدامی امتناع ورزید.
مشکل فقط این نیست که شرکتهای بیگتک زندگی اجتماعی ما را به جریان درآمدی تبدیل کردهاند که خود بیانگر شکلهای جدید بهرهبرداری و تصاحب است. مشکل این است که این نیروهای محرک اشکال تبعیض، نفرت و ستمی را تداوم میبخشند که ریشههای عمیق تاریخی دارند. به همین دلیل است که من و نیک کلدری این پدیده را «استعمار داده» مینامیم.
این فقط فیسبوک، گوگل، اپل و آمازون نیستند که کارشان استعمارداده است. چین با سیستمهای جامع نظارت دیجیتال و هوش مصنوعی، مرکز دیگر قدرت در استعمار داده است.
وقتی صحبت از فناوریهای دیجیتال میشود، آیا گزینهیی وجود دارد که به ما اجازه دهد با خیال راحت بین درۀ سیلیکونی سکولا (هیولای دریایی تنگه مسینا) با هدف سود و چاریبدیس (هیولای دریایی در افسانههای یونانی) با هدف کنترل حزب کمونیست چین حرکت کنیم؟
شاید لازم باشد به صفحهیی از جنبش عدم تعهد، کنسرسیومی از کشورهایی که در طول جنگ سرد سعی در ایجاد راهی فراتر از گزینههای ناکافی سرمایهداری و کمونیزم داشتند، مراجعه کنیم.
آنچه ما نیاز داریم یک جنبش فناوری غیرمتعهد (NATM) است، اتحادی که لزوما میان ملل نیست بل متشکل ازحامیان متعددی است که پیش از این هم برای رسیدن به اهدافی مشترک دست به کار شدهاند و برای اعلام عدم تعهد خود به ایالات متحده و چین گرد هم آمدهاند.
فعالان، محققان، هکرها و سازمانهای غیردولتی سالهاست که این نوع گزینهها را طراحی میکنند. وقت آن رسیده که آنها را تحت جنبشی به اندازۀ کافی بزرگ جمع کنیم تا بتوانند دو ابرقدرت جدید را به چالش بکشند. این حرکت جدید به دو دلیل مهم ضروری است.
نخست، کاملا روشن شده که توسعۀ فناوریها در چین و ایالات متحده به عمد از هرگونه پاسخگویی اجتماعی معاف است.
چگونه این اتفاق افتاده است؟ در سطح جهانی پذیرفته شده که یک آزمایش علمی تنها در صورتی میتواند به پیشرفت خود ادامه دهد که محققان بتوانند اثبات کنند روی جامعه انسانی تاثیر منفی نخواهد گذاشت. اما هنوز هم کسی از دنیای توسعۀ فناوری چنین انتظاراتی ندارد.
اگر فناوری کاربرد علم است، پیادهسازی آن باید مطابق با همان استندردهای علمی باشد به خصوص وقتی آشکارا فناوری به روشهای ژرف و طولانی مدت، بسیار فراتر از مرحلۀ «توسعه» بر جامعه تاثیر میگذارد.
از ابتدا سرمایهداری به ما گفته که این امر ممکن نیست زیرا باعث به تاخیر افتادن و اختلال در نوآوری میشود. جنبش فناوری غیرمتعهد اولین قدم در جهت رد این روایت است و میگوید ما دیگر باور نداریم که بین تحقیقات علمی و اجرای فناوری تمایز خاصی وجود داشته باشد.
این دو مورد قابل تمایز نیستند زیرا فناوریهای مدرن دیجیتلی دایما در حال تغییرند و بنابراین تأثیر آنها باید مداوم ارزیابی شود و با استندردهای اخلاقی سختگیرانه تطبیق داده شود.
دوم، این نیز آشکار شده که اکثر دولتها و سازمانهای جهانی قادر یا مایل به ایستادگی در برابر محور بیگتک نیستند حتی اگر این ایستادگی به معنای اعمال کمترین مالیات یا حمایت به نفع کاربران باشد.
یک جنبش فناوری غیرمتعهد به جوامع مدنی در سراسر جهان این قدرت را میدهد تا در جهت تحقق اهداف مشترک خود همزمان با فشار بر دولتهای متبوع خود برای تغییر نحوۀ برخورد با بیگتک دست به کار شوند.
بگذارید قبل از اینکه به طور مختصر در مورد چند پیشنهاد مشخص برای نحوۀ راهاندازی آن بحث کنم، برخی از اهداف اصلی جنبش فناوری غیرمتعهد را بیان کنم.
هدف اصلی جنبش فناوری غیرمتعهد انتقال از فناوریهایی که مخالف منافع جامعه هستند به فناوریهایی است که به نفع جامعه هستند. برای عملی کردن این هدف، وقتی سخن از فناوریها به میان میآید باید مواردی را که به نفع عموم است تعریف کنیم و آنها (فناوریها) را ارزیابی کنیم.
تلاشهای زیادی برای انجام این کار به صورت همزمان اتفاق افتاده اما جنبش فناوری غیرمتعهد به ما این امکان را میدهد یک کنسرسیوم جهانی برای پشتیبانی جمعی از این وظایف تشکیل دهیم.
با درک اینکه تحقق این امر به زمان و تلاش نیاز دارد، هدف ثانوی جنبش ایجاد فوری مقررات و اعمال مالیات برای فناوریهایی است که به نفع عموم نیستند.
در اینجا ما باید خیر اجتماعی را به منافع فردی ترجیح دهیم و به این نکته اشاره کنیم که جنبش فناوری غیرمتعهد فراتر از ایدۀ پرداخت هزینه به افراد در ازای دادههایشان است.
یکی از اهداف میانی در این زمینه ملیسازی دادهها است، که در این صورت بیگتک مجبور میشود بابت ارزشی که از شهروندان میگیرد به ملتها هزینهیی بپردازد.
به بیان روشنتر، من در مورد ملی کردن دادهها نه به معنای انتقال مالکیت یک دارایی کالایی به دولت بل به معنای ادعای کنترل ملی بر منبعی که در حال حاضر به طور غیرقانونی از آن بهرهبرداری شدهاست، صحبت میکنم.
مالیاتهای ناشی از ملی شدن باید در برنامههایی به نفع جوامع سرمایهگذاری شود. نه افراد، مجموعههای کوچک یا نخبگان.
باز هم، بعید به نظر میرسد که دولتها به شکل مستقل چنین اقداماتی را به اختیار خود اتخاذ کنند اما جنبش فناوری غیرمتعهد میتواند فواید ناشی از اقدام و اعمال فشار به عنوان یک کنسرسیوم جهانی را آشکار سازد.
هدف سوم جنبش فناوری غیرمتعهد ایجاد تغییری است که هر کسی را در هر مکانی شامل شود. اما رسیدن به این هدف مستلزم گردهم آمدن و اتحاد فعالیتهای پراکنده است.
اگر قارهها نتوانند غیرمتعهد شوند، ملتها میتوانند. اگر ملتها نه، شهرها. اگر شهرها، نه جوامع (در محل و بهصورت آنلاین). اگر جوامع هم نتوانند، افراد میتوانند غیرمتعهد شوند. هدف، ایجاد نظم جدید اجتماعی است و حتی افراد و جوامع کوچک باید بتوانند در این نظم سهیم باشند.
این جنبش چه اقدامات خاصی را میتواند دنبال کند؟
برای شروع، جنبش فناوری غیرمتعهد به عنوان سرگروه میتواند تجزیه و تحلیل انجام دهد و تصمیم بگیرد که از کدام سیستم عاملها پشتیبانی کند.
اکنون گزینههای زیادی برای تکثیر و بهبود بیشتر عملکردهای ارایه شده توسط بیگتک در اختیار داریم، از جمله شبکههای اجتماعی، اشتراک فایل، جمعآوری و تجزیه و تحلیل دادهها، نقشهبرداری، انتشار و غیره.
جنبش فناوری غیرمتعهد میتواند پیشرفتهترین و مقیاسپذیرترین راه حل را در هر مورد انتخاب کند و متعهد به توسعه آن شده و برای اجرایی شدن آن به اعضای جنبش پشتیبانی ارایه دهد.
در حقیقت، جنبش فناوری غیرمتعهد سیستم عاملهای موازی با آنچه توسط محور بیگتک ارایه میشود، ایجاد میکند، اما بدون بهرهبرداری و تصرف.
این سیستم عاملها دیگر راههای حل موقتی نخواهد بود که توسط هکرها ایجاد میشد بل راههایی بسیار پراستفاده است که اعضای جامعه غیرمتعهد میتواند آن را جایگزین بیگتک کنند.
جنبش فناوری غیرمتعهد همچنین میتواند یک آزمایشگاه جهانی برای مطالعۀ الگوریتمهای بیگتک ایجاد کند. من در حال کار روی نمونۀ اولیهیی در مقیاس کوچک از چنین مفهومی به نام رصدخانه الگوریتم (Algorithm Observatory) هستم که ترکیبی از دانش شهروندی و پروژۀ سواد رسانهیی است.
هدف ایجاد بستری است که جنبش فناوری غیرمتعهد به عنوان یک سرگروه بتواند از آن برای تشریح الگوریتمهای بهرهبرداری بیگتک استفاده کند. این فناوریها به زودی از بین نمیروند و ما باید بتوانیم با تجزیه و تحلیل آنها و افشای عیب اطلاعات بیشتری دربارۀ نحوه کارشان بهدست بیاوریم.
در نهایت، جنبش فناوری غیرمتعهد میتواند پروتکلی را برای جوامع مستقل برای تایید فنآوریهای جدید و موجود ایجاد کند. برای اینکه فناوریها در جوامع جنبش فناوری غیرمتعهد فعالیت کنند و از مالیات سنگین معاف باشند، باید نشان دهند که منافع جامعه مدنی را به خطر نمیاندازند.
این تصمیمات اولیه و بررسیهای متعاقب آن میتواند توسط یک هیات مدیره انجام شود، همان کاری که هیاتهای موضوع انسانی در سراسر موسسات تحقیقاتی علمی انجام میدهند. اما خلاف هیاتهای مربوط به موضوعات انسانی، هیاتهای جنبش فناوری غیرمتعهد باید نمایندگانی از اقشار مختلف مردم داشته باشد.
این هیاتها باید به صورت محلی کار کنند (هر جامعه باید بفهمد که آیا یک فناوری خاص مغایر با منافع خاص آن جامعه است یا نه) اما جنبش فناوری غیرمتعهد میتواند آموزش دهد و بحث در سطح جهانی را برای نحوۀ کار این هیاتها تسهیل کند.
جنبش فناوری غیرمتعهد همچنین میتوانند تعیین کنند که چه بخشی از دادههای جمعآوری شده توسط فنآوریها را درواقع باید دامنه عمومی در نظر گرفت.
بعید به نظر میرسد که شرکتهای بیگتک به این شکل از بازبینی تن دهند همانطور که بعید به نظر میرسد دولتها هرگونه مجازاتی را در صورت عدم رعایت مقررات اعمال کنند. حداقل فعلاً هدف از یک جنبش جهانی عدم تعهد این است که نشان دهد دنیای دیگری امکانپذیراست و تغییر براساس اصول عدالت و برابری تا زمانی که دیگر نادیده گرفتن آن غیرممکن باشد، میتواند با شتاب به راه خود ادامه دهد.
کسانی که علاقهمند به مشارکت در جنبش فناوریهای غیرمتعهد هستند، میتوانند از سایت nonalignedtech.net دیدن کنند.
*اولیسس علی میجیاس مدیر انستیتوی تعامل جهانی در دانشگاه ایالتی نیویورک، اوسوگو است.
مطلب اصلی را در اینجا بخوانید:
https://www.aljazeera.com/indepth/opinion/aligned-technologies-movement-200907090048112.html