از فوتبال تا سیاست/ مصطفی هزاره/ قسمت چهارم
یونان یا سرزمین هزار روایت که عادت دارد همۀ نخستینهای خوب تاریخ را بهنام خود ثبت کند و مدعی شود که دیگر تمدنها و سرزمینها در آن دوره که یونان پیشرو بود، سرزمینهایی بربر و عقبمانده بودند، مشهور است که فوتبال را نیز بخشی از سرمایۀ خود میداند و معتقدند که نخستین بار یونانیان بودهاند که در قالب گروههای مختلف، با پا به توپی پشمینه ضربه میزدند تا نخستین بازیکنان فوتبال جهان باشند و سندشان را نیز با اقتباس از داستانی در متون نمایشنامهنویس کهن یونان یعنی آنتیگونه معتبر میدانند.
به هر صورت فوتبال امروزی مدرن با قواعد و قوانینش سوغاتی انگلستان بود که جهان امروز فوتبال را باید مدیون موزههای استعمار پادشاهی بریتانیا دانست که این ورزش را از استرالیا تا امریکا و چین و افریقا با خود بردند و به دیگران آموختند.
اما فوتبال امروزی در یونان، فوتبالی سیاسی فلسفی و اقتصادی است. دربی یونان در جهان فوتبال به دربی “دشمنان ابدی” یکی از ده دربی بزرگ جهان است و به اعتقاد مفسر بخش ورزشی بیبیسی انگلستان، بزرگترین دربی جهان است و انگلیسیها به آن «مادر همۀ دربیهای جهان» میگویند. رقابتی که چندین بار به علت اغتشاشات و درگیریهای پیش از بازی یا شروع نشد و یا در حین بازی متوقف و به زمان دیگری موکول شد.
نفس جنگ در یونان همان نفس قدیم است. تنها هومر و آنتیگونه زنده نیستند که روایت کنند از نفرین بازیکنان تیم ملی یونان در رقابتهای یورو ۲۰۰۸ که همان اودیسه است و به دست خدای دریاها پوزایدون دچار نفرین شده است. هومر نیست که تیم یونان سال ۲۰۰۴ که قهرمان جام ملتهای اروپا شد را لشکر یونان آگاممنون بداند و استدیوم لزبون محل برگزاری بازی فاینل را شهرتروا و لوییس فیگو کپتان پرتگال در فاینل رقابتها را هکتور بنامد و شاهزادۀ جوان پرتگالی آن روزگار یعنی کریستیانو رونالدو را شاهزاده پاریس و کپ قهرمانی یورو ۲۰۰۴ را هلن زیبای افسانهیی!
تاریخچۀ فوتبال یونان از سال ۱۸۶۶ شروع میشود. اولین مسابقه در تاریخ ۲۹جنوری در جزیرۀ کرفو بین تیم افسران کشتی جنگی انگلیسی با تیم محلی این جزیره برگزار شد.
یونانیها با فوتبال آشنایی چندانی نداشتند و برای آنها تا اوایل قرن نوزدهم ورزش محبوبی محسوب نمیشد، اما در نخستین مسابقه فوتبال در خاک یونان، آنها در حضور ۳۰۰۰ تماشاچی موفق به پیروزی شدند تا رکورد خوبی از خود به جا بگذارند. اما پس از سال ۱۹۲۲ تغییرات سیاسی جغرافیایی در منطقۀ آسیای صغیر، نقطۀ شروعی برای فوتبال دوامدار و محبوب در یونان شد.
با مهاجرت بیش از یک میلیون یونانی از نواحی مختلف تحت قیومتترکیه تازه تاسیسشده پس از جنگ جهانی اول، آنها رسم و رسوم تازه و علاقهمندیهای خود از جمله فوتبال را به یونان آوردند.
با هجوم یک میلیون مهاجر، فوتبال در یونان پا گرفت و مهاجران و پناهندگان، تیمهای مختلفی در شهرها به وجود آوردند.
نقطۀ عطف در تاریخ فوتبال یونان فاجعۀ آسیای صغیر توسطترکها و تخلیه بیش از یکمیلیون یونانی به سرزمین اصلیشان در (۱۹۲۲) بود. باشگاههای فوتبال جدید در هر شهر، بیشتر توسط پناهندگان تأسیس شد. پیش از هجوم مهاجران به یونان، در شهر آتن و تسالونیکی چند باشگاه فوتبال فعالیت میکردند، اما بازیکنان مسلکیتر مهاجر یونانی از ترکیه، بازار این تیمها را رونق فراوانی دادند و با تاسیس تیمهای مهاجران، بازار لیگهای داخلی این کشور نیز به وجود آمد.
این شور و اشتیاق تازه باعث شد تا چهار سال بعد فدراسیون فوتبال یونان تاسیس شود و یک سال بعد به عضویت فیفا برسند.
لیگ فوتبال یونان نیز در سال ۱۹۲۷ به طور رسمی تشکیل شد. المپیاکوس با ۷۵عنوان قهرمانی پرافتخارترین تیم فوتبال یونان شناخته میشود و پس از آن، رقیب کهنه کارش پاناتینایکوس با ۴۰قهرمانی و آ.اک آتن با ۳۰قهرمانی در ردۀ سوم افتخارات هستند. پاناتینایکوس با نایب قهرمانی در جام اروپا در سال ۱۹۷۰، به تنها مقام باشگاهی تاریخ یونان در اروپا دست یافت و از این حیث از رقیب قدیمیاش جلو زده.
نخستین بازی تیم ملی یونان در سال ۱۹۲۹ با شکست ۴ بر۱ برابر ایتالیا انجام شد.
یونان سه بار در جام جهانی در سال ۱۹۹۴، ۲۰۱۰ و ۲۰۱۴ راه یافته که در هیچ دورهیی از مرحلۀ گروهی بالاتر نرفته است.
آنها چهار بار به مسابقات قهرمانی جام ملتهای اروپا در سالهای ۱۹۸۰، ۲۰۰۴، ۲۰۰۸ و ۲۰۱۲ راه یافتهاند که با قهرمانی در سال ۲۰۰۴ در اروپا با تیم شگفتانگیزشان همراه بود.
یونان سال ۲۰۰۴ با حذف بزرگان فوتبال جهان مثل فرانسه، ایتالیا و جرمنی بهعنوان پدیدۀ این رقابتها شناخته شد و در فینال نیز تیم با تکگل وقتهای اضافه، پرتگال را با نسل طلایی بازیکنانش مثل رونالدو، لوییس فیگو، روی کاستا و نونو گومز از پیش رو برداشتند و قهرمان شدند.
یونان با بازیکنانی مثل کاتسورانیس، واسیلیس توروسیدیس، کاراگونیس، باسیناس وترایانوس دلاس تحت رهبری سرمربی آلمانی خود اتورههاگل با سبک سیستم “دفاع اتوبوسی” و بردهای ناپلئونی یا بردهایی با نتیجه یک بر صفر توانست تا قلب اروپا پیش برود.
اتورههاگل که خود در زمان بازیاش بهعنوان مدافع توپ میزد، پس از این قهرمانی اما با واکنش مثبت منتقدان و مفسران فوتبال مواجه نشد و آنها او و سیستم بازی او را “ضد فوتبالی” نامیدند.
اما برای مردم این چیزها مهم نبود، آنها توانسته بودند نخستین افتخار خارج از یونان خود را به دست بیاورند و حاضر بودند به جای سیستم دفاع اتوبوسی حتا از دو اتوبوس بازیکن نیز استفاده کنند.
نسل یونان ۲۰۰۴ بعد از قهرمانی به تیمهای مختلف اروپایی رفتند تا فوتبال این کشور را دچار تحول کنند و نتیجه آن این است که امروزه یونان اگر تیم درجۀ اول اروپا حساب نمیشود، حداقل در صدر تیمهای درجۀ دو این قاره میباشد.
دربی یونان: دشمنی ابدی
اما آنچه ماشین فوتبال را در یونان به حرکت درآورد، تقابل تیمهای باشگاهی به جای صنفهای سیاسی و اجتماعی جامعه بود و در این میان دو باشگاه پایتختنشین یونانی، سردمداران آن بودند. دو باشگاهی که همیشه اعلام کردهاند که میان این دو تیم دشمنی ابدی موجود است و با هیچ چیزی از بین نخواهند رفت. رقابتی که با نفرت شروع میشود و با انتقام به پایان میرسد.
نه فلسفه و نه تاریخ به آنها کمکی میکند و نه هیچ عنصر طبیعی دیگری.
این دشمنی سابقۀ بیش از هزار سال را با خود دارد که پیش از فوتبال، هزاران کشته و قربانی داشته و برعکس، فوتبال باعث شده تا عطش خون این دشمنی دیرینه کاسته شود و تلفات و خسارات ویرانگرش به حداقل برسد. بیجهت نیست که در جهان به این دربی لقب “دشمنی ابدی” را دادهاند.
پاناتینایکس تیم مرکز شهر آتن و نماینده کلاسیک جامعه مرفه و قدیمی این شهر محسوب میشود و رقیب قدیمی او، المپیاکس، تیم منطقه بندری پیرئوس واقع در حومۀ شهر آتن بهعنوان نمایندۀ طبقه کارگر این کشور میباشد.
رقابت این دو شهر، به قبل از فوتبال و حتا به زمان باستان میرسد که هر دو شهر نقش اصلی در تاریخ یونان را بازی میکردند. آتن بهعنوان مهد تمدن باستان یونان بود و پیرئوس شهری پرجمعیت برای چرخش اقتصاد و اقتدار نظامی یونان بود. این رقابت تا قرن بیستم در همۀ ادوار سیاسی تاریخی ادامه یافت و آتن به یکباره با انفجار جمعیتی و گسترش و پیشرفت روزافزونش در بیست سال گذشته از این شهر پیشی گرفته است.
با رونق گرفتن بازار فوتبال در این کشور، بیشتر سنگرها در این جبهه گذاشته شد.
المپیاکس با حمایت طبقه کارگر پیرئوس و آتن مواجه شد و رفته رفته با پیروزی بر پاناتینایکوس، دهن کجی بزرگی برای اشراف آتن محسوب شد و به این دلیل با پرچم مبارزه بر بیعدالتی سیاسی و اجتماعی توانست سیل بیشماری از طرفدارانش را در سراسر یونان جمع کند.
امروزه رقابت این دو تیم، در همه رشتههای ورزشی مانند بسکتبال، والیبال و واترپلو وجود دارد و تنها به فوتبال محدود نمیشود.
دربیهای این تیم بهطور معمول با شکستن چوکیهای استدیوم، آشوب خیابانی، آتشبازی و جنگ فیزیکی همراه است.
برای مثال در سال ۲۰۰۷ یکی از طرفداران پاناتینایکوس در مسیر راه استدیوم والیبال، به علت حمل پرچم این تیم و تکان دادن آن، توسط طرفداران تیم المپیاکوس با ضربات مکرر چاقو به قتل رسید. در سال ۲۰۱۲ شورشهای پیش از بازی به حدی زیاد بود که پولیس دستور لغو این بازی را صادر کرد.
الف: پاناتینایکس
اشرافیان بالانشین
این باشگاه در سال ۱۹۰۸ در مرکز شهر آتن تاسیس شد. اشراف این شهر نام این باشگاه را با الهام از مکان تاریخی و مرکز آموزش دموکراسی در یونان باستان که بهعنوان جایگاه ایزوکرات، سخنران مشهور تاریخ یونان در سال ۹۴ پس از میلاد بود، پاناتیاینکوس گذاشتند و با استفاده از نمادهای طبیعت و اصول بشردوستانه، فلسفه خود را از تاسیس این تیم به تاریخ و عظمت خود ربط دادند.
این باشگاه با نایب قهرمانی در جام یوفا و سه بار حضور در نیمه نهایی این مسابقات بهعنوان پرافتخارترین تیم یونانی در مسابقات اروپایی محسوب میشوند.
همچنین آنها یکی از سه تیم فوتبال یونان هستند که هرگز به لیگ پایینتر فوتبال کشورشان سقوط نکردهاند.
از جمله عناوین اصلی آنها میتوان به ۲۰قهرمانی یونان، ۱۸قهرمانی جام قبلی باشگاهی یونان و ۳سوپرجام یونان اشاره کرد و مجموع جامهای کسب شدۀ آنها به ۴۴ میرسد که از این حیث پس از دشمنشان المپیاکوس در رتبۀ دوم حضور دارند.
آنها همچنین یکی از دو باشگاهی هستند که بدون شکست در مسابقات قهرمانی لیگ داخلی در فصل ۶۴-۱۹۶۳ بدون باخت قهرمان شدند.
رقابت آنها از سال ۱۹۲۷ با تاسیس لیگ داخلی یونان آغاز شد. برای هواداران این تیم، پیروزی افسانهیی ۸ بر ۲ آنها در سال ۱۹۳۰ هیچوقت کهنه و قدیمی نمیشود و هرجا که در بحث با تیم رقیب کم میآورند از این پیروزی استفاده میکنند.
این تیم در حقیقت توسط طرفدارانش مدیریت میشود و برای کرسی ریاست این باشگاه در شهر آتن، انتخاباتی توسط نمایندگان مردمی این باشگاه تشکیل میشود.
آنها در سال ۲۰۱۲ جنبش پاناتینایکوس را به راه انداختند که بعدها بهعنوان حزب سیاسی با هدف علاقهمندی مردم یونان به فوتبال و همچنان با آرزوی ساخت یک استدیوم جدید برای این تیم، وارد دستگاه سیاسی کشور یونان شدند.
رنگ سبز و سپید پیراهن این تیم هم برای احترام به طبیعت مورد استفاده قرار میگیرد و نشان برگ آنها نیز، نشان طبیعت و زمین است که بخشی از ایدیالوژی این تیم را تشکیل میدهد.
به واسطۀ این عقاید آنها با باشگاه راپیدوین اتریش خواهرخواندگی دارند. همچنین پیمان اخوتی میان آنها و دیناموگزاب یوگوسلاوی وقت وجود دارد که از هدف مشترک آنها در رقابت با تیمهای چپ جهان و اروپا نشات میگیرد.
رقیب دیناموزاگرب تیم کمونیستی و چپ اروپای آن زمان یعنی ستارۀ سرخ بود که آنها نیز به واسطۀ عقاید چپشان برادر خواندگی عمیقی با المپیاکس سرخپوش داشتند که این پیمان در هنگام حوادث سیاسی اجتماعی با بیانیههای دو تیم و حتا سفر هواداران دو تیم برای کمک به یکدیگر همراه بود.
پاناتیناکوس اما در حیطۀ تاریخی و باستانی خود، به تیم آ.اس.رم ایتالیا به واسطۀ پایتختنشینیاش و تاریخ کهن رومی این شهر، با توجه به نمایندگی خود از آتن باستان احترام ویژهیی داشتند و حاضر بودند عقاید چپی این تیم را نادیده بگیرند و مثل دو تیم کهن با تاریخ باستانی با هم رابطه داشته باشند.
البته این برادر و خواهرخواندگیها در آن روزگار تاریخ اروپا، پای سیاستمداران را به تیمهای مختلف میکشانید. همین موضوع باعث میشد که مدیریت این باشگاه در طول تاریخ فعالیتش در دورههای مختلف با توجه به قدرتگیری گرایشها و احزاب سیاسی تغییر کند. از جمله این مسایل، کودتای نظامی سال۱۹۶۶ در یونان بود که باعث افول المپیاکس شد و برعکس آن پاناتینایکس اعیاننشین حمایت شد و دوران طلایی فوتبالش را در سایۀ سیاست و حمایت پشتپرده حکومتی به وجود آورد.
هواداران پاناتینایوس رکورد بیشترین فروش تکت فصلی (۳۱،۰۹۱ در ۲۰۱۰) در هر بازی و بالاترین میانگین حضور در یک فصل منحصر بهفرد (۴۴،۹۴۲ در ۱۹۸۵–۸۶) در تاریخ فوتبال یونان را دارند.
آنتونیس آنتونیادیس، بهترین گلزن در جام اروپا ۱۹۷۰-۱۹۹۱ و رکورددار ۵بار آقای گلی در لیگ یونان میباشد.
البته اعیانهای این کشور، هیچ گاهی نتوانستند از کارگران المپیاکس پیشی بگیرند. آنها حتا تیم آ اک اتن که تیم مهاجران یونانی در ترکیه بود را بهعنوان حریف به رسمیت نمیشناختند و افتخاری برای بازی و پیروزی در مقابل آنها برای خود قایل نبودند.
ب: المپیاکس
هفده سال پس از تشکیل باشگاه پاناتینایکس، کارگران و ملوانان شهر پیرئوس آتن، تیم فوتبالی تازه را در ۱۹۲۵ تشکیل دادند.
این تیم با الهام از بازیهای المپیک که مهد آن، یونان باستان بود، نام خود را المپیاکس گذاشتند و تاج گل لور، نماد آرمانهای المپیک یونان باستان را بهعنوان لوگوی خود انتخاب کردند.
المپیاکس با کسب بیش از ۷۶جام ملی، پرافتخارترین تیم کشور یونان است، آنها با ۴۵قهرمانی در لیگ، ۲۷جام قبلی لیگ و چهار سوپرجام داخلی یونان، از حیث تعداد قهرمانی بهعنوان نهمین تیم پرافتخار فوتبال جهان شناخته میشود.
از آغاز قرن بیستم تا امروز، دوران پرشکوه این باشگاه با دو بار قهرمانی هفت ساله پیدرپی محسوب میشود. آنها از سال ۹۷ تا ۲۰۰۳ قهرمان بلامنازع لیگ یونان بودند و از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۷ نیز برای بار دوم سریال هفت سال قهرمانی پیاپی را تکرار کردند.
نخستین دوران اوج و شکوه این باشگاه به دهۀ ۵۰میلادی باز میگردد. سالهایی که آنها از سال۱۹۵۴ تا ۱۹۵۹ به قهرمانی لیگ داخلی یونان رسیدند که سه قهرمانی لیگ آنها بدون شکست بوده و از آن پس تا امروز تیم آنها با لقب “افسانه” شناخته میشود.
پس از قهرمانی سال۲۰۱۳ و ثبت چهارمین ستاره روی پیراهن تیمشان به واسطۀ چهل سال قهرمانی، سپبلاتر رییس وقت فیفا، مجبور شد به آنها نامهیی بنویسد و بگوید که لقب افسانه بدون شک برازنده آنهاست. المپیاکس بهعنوان تنها تیمی در جهان فوتبال شناخته میشود که در طول فعالیت ورزشی خود برای پنج بار توانسته که به صورت پنج سال متوالی قهرمان لیگ کشورش باشد و بیجهت نیست که پرطرفدارترین تیم یونان در داخل و خارج از این کشور است. شکل و ساختار این باشگاه به هدف عدالتخواهی و برابری اجتماعی ساخته شد.
در سال ۱۹۴۰ و پس از حملۀ لشکر فاشیست ایتالیای موسیلینی، فوتبال در المپیاکس به مبارزۀ خیابانی تبدیل شد و بیشتر بازیکنان این تیم به جبهۀ مقاومت در برابر تهاجم نیروهای فاشیست موسیلینی و هتلر پیوستند و کشته یا زخمی شدند. زخمیهایی که از ناحیه پا و سر ضربه دیده بودند، هیچگاه نتوانستند به میادین بازی برگردند. این نقطه عطف در تاریخ مبارزات یونان با اعدام اسطورۀ این باشگاه جاویدان شد و برای سالهای طولانی المپیاکس بهعنوان پرچمدار مبارزه علیه فاشیزم و نابرابری شناخته شد.
نیکس گوداس: آزادی آزادی آزادی!
صحبت از فرمانده، مبارز و کپتانی است که نمیتوان در چندکلمه خلاصهاش کرد. هنگامیکه شهر آتن در معرض سقوط بود، او چند لحظه پیش از تخلیۀ شهر، بلایی برای آلمانیها به جا گذاشت که شاید هیچ گاهی فراموشش نکنند.
نیکس گوداس یک فرمانده ذاتی بود و برای او میدان فوتبال و میدان مبارزه فرقی نداشت. وقتی صلح بود، او با قهرمانی در نخستین لیگ داخلی یونان، محبوب مردمش شد و با مرگ تراژیکش در حافظه مردمش ماندگار شد.
نیکس گوداس در ترکیه امروزی متولد شد و پس از فاجعۀ مهاجرت میلیونها یونانی به کشورشان، در آتن ساکن شد. او در نوجوانی کارگر میخانه بود و پس از درخشش در فوتبال به تیم المپیاکس پیوست.
پس از حملۀ ایتالیای فاشیست به یونان، او با ترغیب هم تیمیهایش، فوتبال را رها کرد و به جبهۀ جنگ پیوست و یکی از فرماندههان ارتش آزادیبخش خلق یونان شد.
روایت تیم المپیاکس در آن دوره در نوع خود بینظیر بود. بازیهای این تیم در حال برگزاری بود و بازیکنان پس از اتمام مسابقه به سرعت به میادین جنگ باز میگشتند.
پس از جنگهای فراوان، جبهه مقاومت مجبور به عقبنشینی میشود و او همراه یارانش به کوهستان پناه میبرند.
آنها راهی جز عقبنشینی نداشتند و اروپای آن سال زیر چکمه نازیها در حال لش شدن بود.
پس از تسلیم یونان و امضای معاهده تسلیمی، او بازداشت میشود و به زندان میافتد. گوداس سه سال در زندان میماند، و دولت فاشیستی به او وعده میدهد که در صورت امضای اظهارنامه توبه، نجات پیدا خواهد کرد.
گوداس ۲۴ساله اما سه سال متوالی زیر شکنجه دوام میآورد و پا پس نمیکشد. پس از اینکه میفهمند او قرار نیست از موضعش عقبنشینی کند، عاقبت در ۱۹نومبر ۱۹۴۸ در سن ۲۷سالگی تیرباران میشود.
دو جمله آخر او بود که شالوده المپیاکس را برای سالهای متمادی چید و معنای عشق این پیراهن را برای آنها مشخص ساخت. او لحظاتی پیش از تیرباران فریاد زد: مرا با پیراهن المپیاکس بکشید و چشمهایم را باز بگذارید، تا قبل از شلیک شما و آزادیام از این جهان زیر استعمار، رنگ پیراهن تیمم را ببینم.
میکالیس آناماتروس همبازی نیکس گوداس نیز یکی از اعضای فعال مقاومت یونان بود و در سال ۱۹۴۴ در جریان مقاومت علیه نیروهای نازی کشته شد.
فوتبال برای المپیاکس پس از گوداس معنای دیگری پیدا کرد. آنها مجبور شدند به مدت چند سال فعالیتشان را متوقف کنند. بیشتر بازیکنان این تیم یا کشته و یا زخمی شده بودند و تقریبا کسی برای فوتبال نمانده بود.
با این حال آنها چند سال بعد و با مرگ گوداس روحیهیی تازه گرفتند و دوباره از نو ترمیم شدند و توانستند به مدت پنجسال متوالی قهرمان نخست کشورشان باشند.
تا سال ۱۹۶۶ این تیم قدرت مطلق یونان بود و تقریبا تمامی جامهای قهرمانی را به نام خود ثبت کرد. اما فاجعۀ این تیم و دهۀ تاریک آن با دهۀ تاریک تاریخ یونان گره خورد.
کودتای نظامییونان، منجر به برقراری نظام دیکتاتوری در این کشور شد و المپیاکس بهعنوان یکی از سنگران آزادی خواهی مورد تیررس حکومت تازه بود.
روسای باشگاه تغییر کردند و برکنار شدند، رفتهرفته مدیران مفسد و روسای ضعیف جایگزین آنها شدند و حادثه المناک ورزشگاه المپیاکس در سال ۱۹۸۱ روال سقوط این باشگاه را برای پانزده سال دیگر نیز هموار ساخت.
در هشتم فبروری ۱۹۸۱ و پس از پیروزی ۶ بر صفر این تیم مقابل آ.اک آتن، هواداران به هدف جشن پیروزی در مقابل دروازۀ خروجی بازیکنان تیمشان به سمت خروجی شماره ۷ هجوم آوردند. متاسفانه دروازه شماره هفتم بسته بود و سیل برخورد هواداران به یکدگیر باعث مرگ بیست و یک نفر و زخمیشدن بیش از ۸۰نفر شد.
به روایت یک خبرنگار، بوی مرگ در دروازۀ خروجی شماره ۷ پیچیده بود، همه قربانیان جوانان بودند و بر اثر خفهگی مرده بودند.
همه ساله در این روز هواداران این باشگاه یادبود قربانیان این روز را به صورت پرشور برگزار میکنند و سایر تیمهای باشگاهی یونان نیز در هشتم فبروری در صورتی که مسابقهیی داشته باشند از این قربانیان یادبود به عمل میآورند.
المپیاکس تا سال ۱۹۹۶ در وضعیت خوبی قرار نداشت و به مدت ده سال از قهرمانی دور بود.
پس از تغییر هیات مدیره و کاهش فشارهای سیاسی روی این تیم، پروسۀ بازسازی باشگاه روی دست گرفته شد و نتیجهاش تا امروز منجر به بازگشت این تیم به شکوه گذشته و ثبت رکورد وحشتناک دوبار قهرمانی به صورت هفتساله را در پی داشت.
المپیاکس به ۳۵مین تیم ردهبندی جهان در چهل سال گذشته تبدیل شد و بازیکنان مشهور جهان مثل ریوالدوی برازیلی، خاویر ساویولای ارجنتاینی، کوواچویچ صرب و کارمبئوی فرانسوی به این تیم آمدند و ارنستو والوارده مربی اسبق بارسلونا نیز برای چند سال هدایت این تیم را به دست گرفت.
المپیاکس با ستارۀ سرخ بلگراد به واسطۀ تاریخ مشترک مبارزه علیه نیروهای فاشیست موسیلینی و نازیهای آلمان در دوره جنگ جهانی دوم، پیمان برادری دارند.
نقش لوگوی این تیم در ورزشگاه ستارۀ سرخ و همچنین در نقاطی از شهر بلگراد ترسیم شده است.
این اخوت به حدی عمیق است که طرفداران ستارۀ سرخ، در روز هشتم فبروری برای قربانیان المپیاکس شمع روشن میکنند.
در اولین مسابقه بینالمللی پس از انحلال یوگسلاوی، المپیاکس برابر ستارۀ سرخ در ماراکانا برگزار شد.
پرچم بزرگی که روی آن نوشته شده بود “برادران ارتدکس خوش آمدید” در میان جمعیت دیده میشد.
آنها همچنین این پیمان را با اسپارتاک مسکو تیم دیگر کمونیستی جهان دارند. روایت قدرت تیمهای کمونیستی پیش از تجاری شدن فوتبال به روش امروزی، یکی از سبکهای فوتبال در جهان بود که از این ورزش پناهی سیاسی اجتماعی میساخت. تیمهایی مثل لیورنوی ایتالیا، آ اس رم وهامبورگ آلمان تاریخی پربار دارند که در فرصتهای بعدی به آن پرداخته میشود.
هواداران المپیاکس به هیجانشان در استدیوم فوتبال معروف هستند.
زلاتان ابراهیموویچ، مهاجم سابق پاریس ژرمن فرانسه پس از حضور در این استدیوم در مصاحبهیی گفت: شگفتانگیز بود، هرگز مثل آن را ندیده بودم. المپیاکس با این جو و هوادارش امتیاز ویژهیی در فوتبال جهان دارد.
لوکاس مورای برازیلی نیز در مصاحبهیی گفت: این جهنمترین جهنمیست که در آن دشمنی میتواند وارد شود.
المپیاکس فلسفۀ فوتبال کارگری اروپا در روزگار خود بود. تیمی که زمانی بازیکنانش فرماندههان مقاومت بودند، تیمی که هنوز پیراهن سرخش بوی خون گوداس افسانهیی را میدهد.
ج: آ اک آتن
حاشیه نسبتا امن فوتبال یونان
باشگاه فوتبال آ اک آتن که اختصار نام «اتحادیه ورزشی قسطنطنیه در آتن» است در سال۱۹۲۴ توسط مهاجران یونانی بازگشته به آتن در حومۀ این شهر تاسیس شد.
آ اک آتن به همراه پاناتینایکس و المپیاکس سه تیم تاریخ یونان هستند که هرگز به لیگ پایینتر سقوط نکردهاند.
آ اک با ۳۲قهرمانی داخلی سومین تیم پرافتخار یونان محسوب میشود. در عرصۀ اروپایی آنها موفقتر از المپیاکس هستند و به نیمهنهایی یوفا و جام اروپا رسیدهاند.
اگر اختلافات سیاسی جامعۀ یونان منجر به پیشرفت دو تیم نخست این کشور نمیشد، بدون شک آ اک یونان با جمعیت مهاجران پیشروی خود، قدرت نخست فوتبال این کشور میشد. اما آنها در طول تاریخ ورزشی خود به خصوص در کشور روایتهای اسطورهیی جهان یعنی یونان، به چیزی بیشتر از تخصص نیاز داشتند.
آنها اسطورههای زندۀ قرن بیستم را نیاز داشتند، کسانی مثل گوداس که آشیلوار جنگیدند و عاقبت تیرباران شدند. آنها به پشتوانۀ تاریخی نیاز داشتند و متاسفانه نتوانستند به دستش بیاورند.
آ اک آتن در سال ۱۹۹۹ و در یوگوسلاوی غرق در بحران حاضر شد تا از تیم تحریم شده پارتیزان بلگراد حمایت کند. پارتیزان که نمایندۀ روزگار نابسامان یوگوسلاوی بود و روزبهروز به زوالش نزدیکتر میشد، در آن روز مهمان آ اک آتن بود.
این سفر به قدری برای پارتیزانیها احساسی بود که پس از دقیقه ۶۰بازی، هزاران طرفدار این تیم به داخل زمین فوتبال هجوم آوردند و بازیکنان آ اک آتن را در آغوش گرفتند و گریستند.
آنها با پاناتینایکس رابطۀ بدی ندارند، اما رقابتی زیرپوستی با المپیاکس یونان برای به دست آوردن حمایت طبقه کارگر جامعه داشتهاند که البته هیچ گاهی پیروز نبودهاند.
حمایت آنها از پارتیزان بلگراد رقیب برادرخواندۀ المپیاکس یعنی ستارۀ سرخ، یکی از این رقابتهاست.