صلح همیشه بعد از جنگ پدید میآید. به اساس یک اعلامیۀ خبری وزارت دفاع ملی، روز یکشنبه 9 سرطان در اثر حملۀ نیروهای هوایی کشور، 48 تن از اعضای گروه طالبان به قتل رسیدهاند. در بین کشتهشدگان این حمله 9 تن از فرماندهان طالبان و 3 والی نام نهاد این گروه نیز شاملاند.
اعلامیه دیگر این وزارت از کشته شدن 8 عضو طالبان در اثر حمله هوایی در ولایت فاریاب خبرداده است.
فشار نظامی در حالی از سوی نیروهای دفاعی و امنیتی کشور بالای طالبان افزایش یافته که گفتگوهای صلح از آدرسهای مختلف نیز شدت گرفته است.
هفتمین دور گفتگوهای صلح میان نمایندگان ایالات متحده امریکا و طالبان روزشنبه 9 سرطان در قطر آغاز شد. ظاهرا طرفین ابراز خوشبینی کرده، منتظر نتیجه خوبی هستند.
در 9 ماه گذشته ایالات متحده امریکا، تمام ظرفیت دیپلوماتیک خود را به کار بست تا گروه طالبان را وادار به گفتگوهای مستقیم با حکومت افغانستان نماید.
مضاف بر این شمار از سیاسیون نیز از چند ماهی به این طرف در خصوص صلح با طالبان فعال شده و پس از دو دور نشست در مسکو، هفته پیش نشستی در پاکستان تحت عنوان «روند لاهور» داشتند.
به تعقیب آن رییسجمهور غنی برای یک سفر دو روزۀ از پیش تعیینشده وارد اسلامآباد شد. در این سفر که رییسجمهور غنی با عمران خان نخست وزیر و شاه محمود قریشی وزیر خارجه پاکستان دیدار داشت، اتصال منطقهیی، تجارت و صلح منطقهیی جزء آجندای سفرش بود.
شاه محمود قریشی پیشتر گفته بود که پاکستان به دنبال سیاست عمق استراتیژیک در خاک افغانستان نیست.
با اینکه در گفتگوهای 9ماهه صلح با طالبان پیشرفتهای زیاد قابل مشاهده است، اما واقعیت مسلم این است که بحث صلح در برابر یک گروه تروریستی و شورشی صرف یک روند سیاسی و گفتگو نمیتواند باشد.
اگر طالبان اعتقاد به گفتگوهای سیاسی و فعالیت سیاسی داشتند، نیاز به این همه کشوگیر نبود. فضای سیاسی افغانستان طی دستکم ده سال گذشته برای فعالیت هرنوع تشکل سیاسی معطوف به حقوق و آزادیهای سایر گروههای دیگر کاملا فراهم بوده که طالبان فرصت داشتند وسیعا دست به فعالیتهای سیاسی بزنند. هنوز هم این فرصت فراهم است و حتا حکومت افغانستان گفتگوهای بدون پیش شرط را با طالبان پیشنهاد کرده است.
شور بختانه طالبان به کمتر از حملات تروریستی، ایجاد رعب و وحشت و آدمکشی فکر نکردهاند و هنوز هم این برخورد نظامی طالبان با سرسختی تمام ادامه دارد.
در کنار اینکه بحث طالبان منطقهیی است و نیاز به گفتگوها و ایجاد گفتمان صلحآمیز منطقهیی دارد، عامل اصلی مسأله به سیاست داخلی افغانستان و ظرفیت داخلی کشور برای پذیرش گروههای تروریستی چون طالبان و داعش بر میگردد.
روی این مبنا برخورد جدی نظامی میتواند در مقیاس محلی نتیجه خوب بدهد و در بحثهای منطقهیی و بینالمللی مسأله نیز افغانستان را کمک شایان نماید.
موضعگیریهای اخیر رهبری حکومت وحدت ملی نمایانگر یک سیاست قاطع در برابر طالبان است. بر بنیاد این آجندا، صلح باید بر اساس ضرورت سیاسی افغانستان تامین گردد و در این برنامه صلح، هیچگونه دخل و غرضی غیر ملی وجود نداشته باشد. در غیر آن، هر صلح با هر عنوان که روی پرده بیاید برای افغانستان قابل پذیرش نیست.
هرچند طالبان در جریان یکونیم دهه گذشته اکنون به نیروی دارای ساختارهای اجتماعی در افغانستان مبدل شده است و مبارزه با این گروه دشوار مینماید، ولی برخورد سرسختانه نظامی با چنین گروههایی از الزامات اساسی و پیششرط صلح به نظر میآید.
در کنار اینکه گفتگوهای صلح 9 ماهه ایالات متحده امریکا و تلاشهای حکومت افغانستان حالا امیدواری جدی میان مردم افغانستان خلق کرده است، افزایش فشارهای نظامی نیروهای امنیتی کشور بر طالبان میتواند گزینه بهتری باشد تا روزنه روشنتری به روی صلح باز گردد.
خلاصه میتوان گفت که تمام تلاشهای صلحجویانه را باید در یک کفه ترازو گذاشت و فشارهای نظامی را در کفه دیگر. صلح همیشه بعد از جنگ پدید میآید.
سرمقاله