
تضاد میان وعدهٔ امنیت و تیرباران نیروهای امنیتی
در نخستین روز عید قربان، رییسالوزرای طالبان در سخنرانی رسمی در کابل گفت که تمام افغانهایی که پس از تحول سیاسی سال ۲۰۲۱ کشور را ترک کردهاند، میتوانند آزادانه به خانههای خود بازگردند. او تاکید کرد که «هیچ تهدیدی متوجه آنان نخواهد بود» و از آنان خواست به کشور بازگردند و در بازسازی وطن سهیم شوند.
این اظهارات ملا حسن آخوند، بخشی از مجموعهای از وعدههای مشابهی است که گروه طالبان در سهسال گذشته مطرح کردهاند؛ وعدههایی مثل «عفو عمومی» از جمله برای نیروهای حکومت پیشین. با این حال، گزارشهایی که بهتازگی از ولایتهای شمالی و شمالشرقی کشور منتشر شده، در تضاد کامل با این ادعاها قرار دارد.
طی روزهای اخیر، منابع محلی در ولایت جوزجان تایید کردهاند که دستکم چهار تن از نظامیان پیشین که پس از مدتها مهاجرت به کشور بازگشته بودند، توسط افراد وابسته به طالبان تیرباران شدهاند.
یکی از آنان اختر جوزجانی، آمر سابق یک از حوزههای امنیتی شبرغان بود. او در مدت کوتاهی پس از بازگشت از ایران، در مقابل همان حوزهای که زمانی مسوولش بود، تیرباران شد. فرد دوم، نورالله از ولسوالی آقچه نیز که بهتازگی از مهاجرت برگشته بود، هنگام رفتن به خانهاش کشته شد.
بر اساس گفته منابع محلی، دو فرد دیگر نیز به سرنوشت مشابهی دچار شدهاند، اما بهدلیل فشارهای امنیتی و فضای ترسآلود، هویتشان افشا نشده است. همچنین نوار صوتی منسوب به یکی از جنگجویان طالبان که در اختیار برخی منابع محلی قرار گرفته، نشان میدهد که دو تن از قربانیان بهعنوان «چریکهای شمال» شناخته شده بودند و آگاهانه هدف قرار گرفتند.
در ولایت بدخشان نیز، احمد سعید، جوانی که از آکادمی نظامی در زمان جمهوریت فارغ شده و در ساختار جدید طالبان بهعنوان مسوول مخابره در یکی از قطعات محلی کار میکرد، شبهنگام هدف حمله مسلحانه قرار گرفت و جان داد. هویت مهاجمان و انگیزه قتل همچنان نامشخص باقیمانده است.
برخی منابع مطلع در مناطق جنوبی و شرقی کشور نیز گفتهاند که موارد مشابهی در آن ولایات بهوقوع پیوسته، اما بهدلیل محدودیت شدید رسانهای، نفوذ کامل طالبان در ساختارهای محلی و فضای خفقان، امکان مستندسازی یا حتا سخن گفتن از این موارد وجود ندارد. ترس از انتقام، سدی بزرگ در برابر حقیقتگویی شده است.
در کنار آن، یکی از الگوهای مکرر در برخورد با این نوع قتلها، ارجاع آنها به «افراد ناشناس» یا «دشمنیهای شخصی» است؛ الگویی که در واقع به یک مکانیسم رسمی برای فرار از مسوولیت و انکار نقش نیروهای محلی طالبان تبدیل شده است. بسیاری از خانوادهها از سوی جنگجویان این گروه تحت فشار قرار میگیرند تا روایت رسمیتری ارایه دهند؛ روایتی که با حقیقت فاصله دارد.
باید گفت که تجربهٔ سهسال اخیر نشان داده که طالبان اگرچه در سطح گفتار، بارها بر پایان دشمنیها تاکید کردهاند، اما ساختارهای امنیتی این گروه همچنان با ذهنیت جنگی و نگاه انتقامجویانه نسبت به گذشته عمل میکنند.
در غیاب یک نظام عدالتمحور، فقدان نظارت مستقل و انکار مسوولیت از سوی نهادهای مرکزی طالبان، تضمین حقوق شهروندان، بهویژه بازگشتکنندگان همچنان در هالهای از تردید قرار دارد و تجربهٔ قتل نیروهای امنیتی حکومت پیشین بهصورت واضح نشان میدهد که پشت شعار دروغین «عفو عمومی» انتقام، کینهٔ شدید و انسانستیزی در لباس «افراد ناشناس» پنهان شده است.
فرشته باختری